دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قلب سليم و راه به دست آوردن آن

No image
قلب سليم و راه به دست آوردن آن

نويسنده: منصور پورخليلی

يکي از اصطلاحات قرآني قلب سليم است که منظور از آن قلبي است که آينه تمام نماي رخ جمال و جلال الهي باشد. از اين رو در آيات و روايات بر سلامت قلبي که همه حقيقت انسان است تاکيد شده است. در مطلب حاضر مراد از قلب در آيات و روايات تشريح و به برخي راه هاي حفظ سلامت قلب اشاره شده است.

مراتب سلامت و مرض قلب

براساس آيات قرآن، قلب که عبارت است از حقيقت وجودي انسان، نامي از نام هاي نفس انساني است؛ زيرا براي نفس انساني با توجه به مراتب ظهوري و کارکردها و آثار وجودي نام و مرتبه اي است. از همين رو در قرآن فهم و ادراک و تفقه به قلب نسبت داده مي شود. (اعراف، آيه 179؛ توبه، آيات 87 و 127؛ کهف، آيه 93)

از نظر قرآن سلامت و بيماري حقيقت وجودي انسان به قلب نسبت داده مي شود. اين گونه است که وقتي در قرآن از بيماردلي و سلامت دل سخن به ميان مي آيد مراد سلامت و مرض حقيقت وجودي انسان يعني نفس اوست. قلب بيمار، قلبي است که ديگر آينه اي از حقايق هستي نيست و نمي تواند مظاهر الهي را بازتاب دهد؛ در حالي که قلب سالم و سليم از چنين توانايي برخوردار است. قلب بيمار، گرايش به فسق و فجور مي يابد و تحت تاثير وسوسه هاي شيطاني به مردم آزاري و تجاوز از حدود مي پردازد. (احزاب، آيه 32)

اين که گفته شد در اصطلاح قرآني مراد از قلب همان نفس انساني الهي است که حقيقت وجود انساني را شکل مي دهد، به سبب آن است که خداوند در برخي از آيات يک امر را به نفس نسبت مي دهد و در آياتي ديگر به قلب نسبت مي دهد. به عنوان نمونه گرايش به خير و شر و تقوا و فجور را گاه به قلب و گاه به نفس نسبت داده است. (نگاه کنيد؛ شمس، آيات 7 تا 10؛ احزاب، آيه 32)

از همين روست که قلب آدمي شگفت انگيزترين چيز در آدمي معرفي مي شود. اميرمومنان علي(ع) مي فرمايد: شگفت ترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه هايي از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مي گرداند و اگر طمع در آن سر بکشد، حرص نابودش مي کند و اگر نااميدي بر آن مسلط شود، اندوه، او را مي کشد... هر کوتاهي برايش زيانبار است و هر زياده روي برايش تباهي آفرين. (علل الشرايع ج1، ص 109)

پيامبر(ص) نيز مي فرمايد: بهترين قلب ها، قلبي است که ظرفيت بيشتري براي خوبي دارد و بدترين قلب ها، قلبي است که ظرفيت بيشتري براي بدي دارد، پس عالي ترين قلب، قلبي است که خوبي را در خود دارد و لبريز از خوبي است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش در خور پاداش است. (جعفريات ص 168)

پس اين قلب همان نفس يا روح انساني است که خداوند در انسان پس از ساختن کالبد در آن دميده است و به عنوان روان در فارسي از آن ياد مي شود. (حجر، آيه 29؛ سجده، آيه 9)

از نظر قرآن قلب يا روان يا نفس آدمي همواره در حال تغيير و انقلاب است؛ زيرا افکار و رفتارها در حقيقت انساني تاثير مي گذارد همان طوري که غذا در بدن انسان تاثير مثبت و منفي مي گذارد.

هر کاري که انسان انجام مي دهد نوعي تغيير مثبت و منفي در قلب و حقيقت آدمي ايجاد مي کند. به عنوان نمونه کسي که خطا و اشتباه مي کند و از آن درس نمي گيرد و عذر نمي خواهد و توبه نمي کند، گرفتار زنگار قلب مي شود (مطففين، آيه 14) و سپس گرفتار گناه نهان شده و قلب وي تيره و تار گشته و طبيعت آن عوض مي شود (اعراف، آيات 100 و 101؛ توبه، آيات 87 و 93) آنگاه اين قلب دفن مي شود (شمس، آيات 7 تا 10) به طوري که آن قلب ممهور شده، راهي براي ورود حقايق به آن باقي نمي ماند. (بقره، آيه 7)

در يک کلمه بايد گفت که با فجور و عبور از مرزها و حدود شرعي و تجاوز از آن، قلب مي ميرد، به طوري که شخص به ظاهر زنده است ولي دل مرده است.

قلب سليم، قلب متقين

همان طوري که قلب با گناه و فجور مي ميرد، با حفظ تقواي تکويني و فطري که در نهاد همه انسان ها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خير و شر را مي شناسد و نسبت به خير و حق گرايش و از شر و باطل گريزش دارد، و نيز تقواي تشريعي که براساس عمل به آموزه هاي اسلام به دست مي آيد، قلب سلامت خويش را حفظ کرده و به رشد و بالندگي اش ادامه مي دهد به طوري که آيينه تمام نماي جمال الهي مي شود.

از همين رو خداوند در آيات 89 و 90 سوره شعراء قلب سليم را به متقين نسبت مي دهد که همواره در تقواي فطري و تشريعي هستند و صفت تقوا، حقيقت وجودي آنان شده است. خداوند مي فرمايد: الامن اتي الله بقلب سليم و ازلفت الجنهًْ للمتقين؛ مگر آن کس که با قلبي سالم و رسته از شرک به نزد خدا بيايد و بهشت براي پرهيزگاران نزديک شود. پس اين قلب سليم از آن متقين است که بهشت به استقبال و پيشواز آنها مي ايد.

با توجه به اينکه انسان هاي اهل خشيت و خداترس و متقي، همواره از هرگونه خطا هراسان و گريان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سليم را به اين دسته از انسان ها نسبت مي دهد و مي فرمايد: من خشي الرحمن بالغيب و جاء بقلب منيب؛ آنکه در نهان از خداي بخشنده بترسد و با دلي توبه کار و مطيع و رام باز آيد. (ق، آيه 33)

همچنين خداوند حضرت ابراهيم(ع) را به خاطر قلب سليم مي ستايد؛ زيرا تنها براي خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکي در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحيد محض بود. اذ جاء ربه بقلب سليم، (صافات، آيات 84 و 85)

با توجه با اين مطالب بايد گفت اصولاکساني داراي قلب سليم هستند که از نظر اعتقادي گرايش به توحيد داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبه اي در امان باشند (صافات، آيات 89 تا 93) و از نظر رفتاري از هرگونه گناه و آلودگي پاک بوده و از آن پرهيز داشته و با دلي توبه کار به سوي پروردگار مي روند تا اگر خطايي کرده اند ببخشد و آنان را بيامرزد (شعراء آيات 89 و 90) و تلاش مي کنند تا قلب و دل از هرگونه امراض روحي و اخلاقي پاک و طاهر شود (صافات، آيه 84)

دارنده چنين قلبي از نظر قرآن از پاداش ويژه اي برخوردار است به طوري که بهشت به استقبال و پيشوازش مي آيد (شعرا آيات 89 و 90) و از رسوايي و خواري قيامت در امان مي ماند. (شعراء، آيات 86 تا 98)

راه حفاظت و مراقبت بر سلامت قلب

چنانکه گفته شد قلب آدمي اساسا سليم و سالم است (شمس، آيات 7 تا 10) و اين خود انسان است که با گناه و فجور و بي تقوايي آن را بيمار مي کند. گاه انسان با مباحات نيز به قلب خود آسيب مي زند، يعني همان طوري که پرخوري موجب مي شود که قلب صنوبري بيمار شود، همين پرخوري موجب مي شود تا قلب باطني و ملکوتي نيز دچار قساوت و سنگدلي شود. در همين رابطه پيامبر(ص) مي فرمايد: من قل طعمه صح بدنه و من کثر طعمه سقم بدنه و قسا قلبه؛ هرکس کم بخورد، سالم مي ماند و هرکس زياد بخورد تنش بيمار مي شود و قساوت قلب پيدا مي کند. (نهج الفصاحه، ص 728، ح 2779)

در روايات راه هايي براي حفاظت و مراقبت از سلامت قلب بيان شده که از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره کرد:

  1. موعظه و نصيحت: يکي از راه هاي حفظ سلامت قلب بهره مندي از مواعظ و نصايح است. مواعظ، کلي گويي و در ارتباط با مسايل عمومي و فراگير است، اما نصايح درباره شخص و مشکل خاص است. پس گاهي در مقام موعظه گفته مي شود که از غيبت کناره گيريد تا قلب نميرد؛ و گاه در مقام نصيحت به شخص مي گويند شما در حال غيبت کردن هستيد و اين سخن شما مصداق غيبت است و از اين توبه کنيد. به هر حال، اين دو، ابزار کارآمدي است که مي تواند قلب را در سلامت خود حفظ کند.

اميرمؤمنان(ع) درباره موعظه فرموده است: دلت را با موعظه زنده گردان. (نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 31، ص 392) و نيز فرموده است: المواعظ صقال النفوس، و جلاء القلوب؛ اندرزها صيقل بخش جان ها و جلادهنده دل هاست. (تصنيف غررالحکم و درر الکلم ص 224، ح 4524)

  1. محافظت بر تقوا و ترک گناه: در آيات و روايات بر اين اصل تاکيد شده است؛ زيرا تقوا و پرهيز از گناه و فسق موجب مي شود تا قلب، همچنان سالم بماند. اميرمومنان درباره نشانه قساوت قلب به خشک شدن چشم از اشک به سبب زيادي گناه اشاره مي کند و مي فرمايد: چشمها خشک نمي شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پيدا نمي کند مگر به سبب زيادي گناه. (وسائل الشيعه ج 16، ص 45)
  2. حکمت آموزی: مهم ترين علم در هستي، علم حکمت است. حکمت به دانشي گفته مي شود که اهداف غايي هر کار و چيزي را بيان مي کند.

بسياري از مردم کاري را انجام مي دهند يا چيزي را مي خواهند ولي نمي دانند که غايت اصلي آن چيست. به عنوان نمونه غايت از زندگي و آفرينش انسان را نمي دانند؛ اما کسي که دنبال حکمت مي رود مي داند و مي فهمد که حکمت آفرينش انسان عبادت و کسب تقوا از اين راه است. (ذاريات، آيه 56؛ بقره، آيه 21) پس کسب دانش حکمت بسيار مهم است تا انسان هدف و فلسفه وجودي هر چيزي و هر کاري را بشناسد.

پيامبر(ص) نابودي قلب و سلامت آن را به ترک دانش حکمت دانسته است. ايشان مي فرمايد: دلي که در آن حکمتي نيست، مانند خانه ويران است پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستي که خداوند، بهانه اي را براي ناداني نمي پذيرد. (نهج الفصاحه ص 600، ح 2095)

  1. ترک محبت دنيا و مال دوستی: محبت به مال و نه بهره گيري از مال از مهمترين آفات و آسيب هايي است که در روايات به آن توجه داده شده است. پيامبر(ص) مي فرمايد: و خداي عزوجل به موسي(ع) وحي کرد: اي موسي! به زيادي ثروت شاد مشو و در هيچ حالي مرا فراموش مکن، زيرا با زيادي ثروت گناهان فراموش مي شود و از ياد بردن من قساوت قلب مي آورد. (کافي، کليني، الاسلاميه، ج2، ص 497)

در آيات و روايات راه هاي ديگري براي سلامت قلب يا همان روح آدمي از قبيل صمت و سکوت، روزه، شب بيداري و نماز شب و عمل به مستحبات و ترک متشابهات و شبهات و مانند آنها بيان شده که براي جلوگيري از اطاله کلام به همين ميزان بسنده مي شود.

روزنامه كيهان، شماره 21294 به تاريخ 11/12/94، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS