به بهانه سالگرد فتوای تاريخی ميرزای شيرازی
مكتب سامرا؛ يادگار ميرزا
محسن خوشخلق
روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 22 اردیبهشت ماه 1397
گرچه در افكار عمومی، ميرزای شيرازی بيشتر با صدور فتوای تاريخی تحريم توتون و تنباكو شناخته میشود و ابعاد سياسی و ضداستعماری ايشان بيشتر زير ذرهبين قرار گرفته است، اما ميرزای شيرازی علاوه بر وسعت نظر در مسائل عامه مسلمين و اجتماعيات، بُعد مهمتری نيز داشتهاند كه اهل علم و فن، ايشان را سرآمد انديشه فقهی عصر خود و در دوران زعامت عامه مسلمين میدانند. «مكتب سامرا» شيوهای از دراست در حوزه علميه است كه اساسش بر پژوهش محوری و تعقل به جای انتقال يكسره مطالب توسط استاد است. در ادامه و با توجه به نزديكی سالروز پيام تاريخی ميرزای شيرازی مروری بر شخصيت اين عالم بزرگ و مكتب سامرا خواهيم داشت.
زندگی ميرزا
سيدمحمدحسن، معروف به ميرزای شيرازی در سال 1281 هجری قمری و پس از شيخ مرتضی انصاری به عنوان زعيم شيعيان در آن عصر مورد تأييد و توجه مردم قرار گرفت. وی علاوه بر بهرهمندی از اساتيد بزرگی در حوزه اصفهان، در نجف به شاگردی شيخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) مفتخر شد و از محضر عالم بزرگ و زعيم وقت مذهب، آيتالله شيخ مرتضی انصاری استفاده كرد. شيخ مرتضی انصاری، بارها علم و قدرت فقهی ميرزای شيرازی را مورد تحسين قرار داد و به اجتهاد وی اقرار كرد.
ميرزای شيرازی، فعاليت و اعلام موضع سياسی را هم جزو وظايف فقها میدانست و شايد در عصر خود علاوه بر زعامت فقهی شيعه، مرجعيتی سياسی نيز در بين مردم داشت، به طوری كه حكم تحريم توتون و تنباكوی ايشان به منظور حفظ عزت مسلمين، كاملاً پرده از اعتقاد به لزوم در خدمت گرفتن سياسی در راستای اهداف دينی برداشت. در نهضت تنباكو، وی قدرت چندجانبه مرجعيت شيعه را به همگان نشان داد. امام خمينی درباره ميرزای شيرازی مینويسد:«نصف سطر ميرزای شيرازی رضوان الله تعالی عليه، مملكت ما را از توی حلقوم خارجیها بيرون كشيد.»
از ديگر فعاليتهای اجتماعی و سياسی اين مجتهد بزرگ در طول عمر خويش میتوان به مواردی نظير «دفاع از شيعيان مظلوم افغانستان» و «تربيت و اعزام مبلغان ويژه برای مناطق حساس و زير سلطه مانند هند، كشمير، افغانستان، قفقاز، عراق و...» اشاره كرد.
نكته غالباً مغفول مانده در زندگی ميرزای شيرازی، عظمت وی در مسائل فقهی است كه اين سالها عمدتاً تحت تأثير فرمان مهم تحريم و تنباكو، در حد مناسب به آن پرداخته شده است.
سيدمحسن امين از فقهای شيعه در كتاب اعيانالشيعه در تأييد مقام علمی اين عالم بزرگ مینويسد:«او يكی از بزرگان و مشاهير مدرسان در علم اصول و مربی علما بود. از حوزه درس ايشان اكثر فقهای عصر كه شاگرد او بودند، فارغالتحصيل شدند. علاوه بر اين، ايشان از علمای مجدد اسلام به حساب میآيد. وی از نبوغ سياسی ويژهای برخوردار بود.» علامه سيدحسن صدر نيز كه يكی از مجتهدان بزرگ كاظمين و از شاگردان بزرگ ميرزا بوده است در كتاب خود «تكملة امل الآمل» در باره ايشان مینويسد:«او مجد احكام (اسلامی) بود و تدبير و انديشه سياسیاش سياستمداران را متحير میكرد و علما و سلاطين در امور سياسی به او رجوع میكردند.»
همچنين بايد اشاره كرد، ايشان در كنار اين از معدود فقهايی در عصر است كه زمينه را برای تقريب آرای شيعيان و اهل سنت به كار بست. وی را میتوان از مناديان وحدت معاصر به حساب آورد، چراكه عمر خود را در تربيت شاگردان با مشی و روشی تقريبی وقف كرد.
مكتب سامرا
با وفات مرجع عام شيعه شيخ مرتضی انصاری، ميرزای شيرازی عهدهدار اين مقام مهم در عصر غيبت شد و حدود 10 سال از نجف اشرف به تمشيت امور مسلمين و پاسخگويی به نيازهای دينی آنها پرداخت.
وی پس از حدود يك دهه، نجف را به مقصد سامرا ترك كرد و در اين هجرت، شمار زيادی از شاگردان نيز ميرزا را همراهی كردند. با حضور زعيم بزرگ شيعيان در حوزه علميه سامرا، زمينه برای حضور بزرگان و نخبگان دينی فراهم شد. بزرگانی چون «سيدحسن و سيداسماعيل صدر»، «سيدمحمد فشاركی اصفهانی»، «محقق خراسانی» و... در مكتب سامرا و پای درس استادشان ميرزای شيرازی پرورش يافتند. حوزهای كه با مديريت ميرزای شيرازی، شاگردان بزرگی تربيت كرد. «مكتب سامرا» ثمرات زيادی نيز برای انقلاب اسلامی داشت و با وجود اينكه عمر كوتاهی نسبت به ساير حوزههای معروف چون قم و نجف داشت اما منشأ ثمرات زيادی قرار گرفت.
ويژگیهای مكتب سامرا
الف) نظريهپردازی و پژوهش محوری
مدل آموزشی ميرزای شيرازی، به جای تمركز بر اندوختهها و صرفاً تأييد يا تكميل آن،ژرفانديشی در نظريهپردازی و تفكر عميق در مسئله و موضوعات بود. ميرزای شيرازی خود روش مطالعه و تفقه دينی را اينگونه در خصوص خود شرح میدهد:«روش من در مطالعه اين است كه قلم برمیگيرم و آنچه در ذهن دارم مینويسم. سپس درباره آن تفكرمیكنم.»
ميرزای شيرازی به برگزاری كلاسهای طولانی در مدرسه علميه مشهور بود به گونهای كه گاه اين كلاسها تا چندين ساعت به صورت مستمر به طول میانجاميد. اين نگاه عميق به مسائل را شايد بتوان بنيادی برای نظريه پردازی اسلامی به حساب آورد كه میكوشد با رسيدن به فهم دينی از طريق خردورزی، به مسائل مستحدثه پاسخگويی نمايد.
همچنين ميرزای شيرازی شاگردان خود را در مكتب سامرا به پژوهش در مسائل وامیداشت. او معمولاً تعداد اندكی جلسه تدريس در طول ماه داشت و بيشتر فرصت را برای شاگردان فراهم میكرد كه رئوس موضوعات را دريافته و خود با پژوهش و جمع آوری اطلاعات، آن را پرورش دهند. مرحوم «صاحب الذريعه» در خصوص تأكيد ميرزای شيرازی بر روش تفقه و پژوهش چنين مینويسد:«ميرزا هنگام تدريس برخی كتب فقهی، صرفاً به مسائل مشكل موجود در آنها میپرداخت و از بيان ساير مباحث خودداری مینمود. لذا از درس او تنها كسانی میتوانستند بهره ببرند كه خودشان با بررسیهای قبلی پيرامون موضوع، به نظريهها و ادله احاطه پيدا كرده باشند و صرفاً حل معضلات و مشكلات علمی برايشان باقيمانده باشد.»
ب) تقريرنويسی در مكتب سامرا
تقريرنويسی در سيستم حوزوی بدين معناست كه شاگردان در كلاس درس آنچه استاد میگويد را يادداشت كنند و آن جزوه نهايتاً تقريريات گفته میشود و اغلب در دروس خارج موضوعيت داشته است.
شيوه تقرير در مكتب سامرا اما تفاوت جالبی با مكتب نجف داشت. بدين شيوه كه استاد درس خود را برای شاگردان بيان میكرد و سپس در جلسهای يكی از شاگردان زبده، همان درس را با قرائت خود برای ديگر طلاب بيان میكرد. آنچه آن شاگرد يا ديگر شاگردان از اين شرح مباحث استاد يادداشت میكردند، تقريرات آن درس بود. ميرزا به نگارش اين تقريرها اهميت میداد و گاه بعضی از اين تقريرها را مورد تشويق قرار میداد يا در منابر خود از آنها استفاده میكرد. اين پويايی در مكتب سامرا سبب تأليفات فراوان و تقريرهای متعدد با الهام از انديشه مؤلف آن شد كه به رشد و پويايی علمی دروس و كارآمدسازی آن میافزود.
ج)سادگی در نوشتار
يكی از ويژگیهای اهل مكتب سامرا، نوشتن ساده و پرهيز از تكلف در نگارش برخلاف مكتب نجف بود. كنار گذاشتن ادبيات مغلق و پيچيده سبب شد درسآموختگان مكتب سامرا بتوانند هرچه بهتر با مردم ارتباط برقرار كنند و متون خود را به درك عمومی و قابليت همه فهمی برسانند. توجه به شعر و ادب از ديگر ويژگیهای مكتب سامرا بود. ميرزا خود اهل ادب و شعر بود و به شاعران نيز اهميت میداد كه اين خود سبب شد شاعران بسياری در سامرا در آن دوره گردهم آيند.
د)تربيت استاد
يكی از وظايف اساسی حوزههای علميه تربيت علما و فقهايی است كه بتوانند در بلاد خود نقش آفرين باشند. مكتب سامرا در اين مسئله سرآمد بود و شاگردان ميرزای شيرازی، خيلی زود مدارج ترقی را پيموده و وارد كسوت استادی میشدند. محمدتقی شيرازی، سيدمحمد فشاركی و آخوند خراسانی از جمله شاگردان توانمند ميرزا بودند كه در زمان حيات ايشان به تدريس علوم مشغول شدند.
ه)توجه به سياست و امور اجتماعی
يكی از نقاط ضعف حوزه نجف به رغم توان علمی و قدمت بالايی كه داشت، بیتوجهی به مسائل روز و اجتماعی بود. حتی گروهی از علمای نجف هرگونه بحث و اعمال نظر سياسی را بدعت و آلودهكردن روحانيت به امور دنيوی برمیشمرند. برخی معتقدند يكی از مهمترين دلايل هجرت ميرزا به سامرا همين مسئله بود. انديشه سياسی مكتب سامرا، موجی تازه در فضای حوزوی به وجود آورد. حوزه با پديدهها و علوم نوين آشناتر شد و روحانيون پرورش يافته اين مكتب پيشقراول اصلاحات در عراق و ايران شدند. جالب است در اين حوزه، علاوه بر دروس متعارف، مسائلی از جمله اصول حكومت بر مبنای نامه اميرالمؤمنين (ع) به مالك اشتر تدريس میشد. همچنين از وجوه بارز حوزه سامرا، اهتمام بر مسائل و مشكلات اجتماعی مردم و دستگيری از نيازمندان بود. اين مرام بعدها توسط شاگردان ميرزای شيرازی در حوزه قم و تهران نيز ادامه يافت. مرحوم حائری يزدی مؤسس حوزه قم و شاگرد ميرزای شيرازی اهتمام خود را در قم به ساخت مساجد، مراكز خدماتی و مدارس و بيمارستانها اختصاص داد كه بیشك بهره گرفته از آموختههای مكتب سامرا بود.
و)تقريبگرايی مكتب سامرا
سامرا برخلاف نجف از مناطق اهلسنت نشين عراق است و همين موقعيت مكانی، زمينه تعاملات فكری و اجتماعی با اهل سنت را بين اهالی مكتب سامرا بيشتر كرد. رفتار ميرزا و اهميت قائل شدن برای قبايل اهل سنت سبب تفاهم شيعه و اهل سنت و جلوگيری از هرگونه تشنج ميان اين دو گرديد. نتيجه زمينهسازی برای اين تفاهمگرايی را در انديشههای وحدت محور علمای نسل بعد میبينيم كه اسلام را به منزله يك پيكر واحد مینگريستند كه بايد در برابر دشمن واحد اختلافات با يكديگر را كنار بگذارند. ايادی انگليس بسيار برای تفرقه انداختن ميان شيعه و اهل سنت در اين دوران كوشيدند و حتی فرزند ميرزا در توطئه مشكوكی كشته شد اما ميرزا با سكوت خود هرگز اجازه سوءاستفاده از اين قضيه را نداد. نتيجه اين اقدام را میتوان ساليان بعد در علمای اهل سنت سامرا و استقبال آنان از امام خمينی (ره) در ايام تبعيد به عراق مشاهده كرد.
شاگردان مكتب سامرا
شيخ عبدالكريم حائری يزدی
عبدالكريم حائری يزدی معروف به آيتالله مؤسس و از مراجع تقليد عام شيعه بنيانگذار و زعيم حوزه علميه قم از سال ۱۳۰۱ هجری شمسی بود. وی ساليان طولانی به تحصيل علوم دينی در حوزه كربلا، نجف و سامرا پرداخت و مدتی نيز اداره حوزه علميه اراك را اداره میكرد تا وقتی كه به دعوت عالمان قم به اين شهر رفت و حوزه علميه قم را تأسيس كرد. حوزه قم فقهای بزرگی را پرورش داد كه در آينده تاريخ كشور سهم آفرين بودند. مرحوم آيتالله اراكی، مرحوم آيتالله گلپايگانی و مرحوم امام خمينی از جمله عالمانی هستند كه پس از آيتالله حائری به مقام مرجعيت رسيدند.
شيوه تدريس آيتالله حائری يزدی در حوزه قم به روش مكتب سامرا و برگرفته از ميرزای شيرازی بود كه در آن پس از طرح كليت درس، شاگردان به ارائه نظر پيرامون آن میپرداختند سپس استاد ضمن تبادل نظر با شاگردان به جمع بندی نظرات میپرداخت و مجدداً اجازه بحث و نقد پيرامون نظر نهايی استاد داده میشد. همچنين موضوع بحث جلسات آتی از پيش معلوم و به شاگردان فرصت داده میشد نقطهنظرات خود را آماده ساخته و آن را در جلسه مربوطه مطرح نمايند. اين مدل بیسابقه آزادانديشی در حوزه علميه به زودی به رشد و پويايی اين حوزه و تربيت افراد روشنفكر و اهل بحث و نقد و آشنا به فنون استدلال و خطابه كمك شايانی كرد.
محمدتقی حائری شيرازی
ميرزا محمدتقی حائری شيرازی را میتوان رهبر انقلاب عراق و از برافروزندگان مشعل هدايت آن جنبش برشمرد. او از جمله عالمان منحصربهفرد در تقوا، شجاعت و علم بود. شيخ محمدتقی حائری از اولين دسته عالمانی بود كه همراه با مرحوم فشاركی به سامرا رفت تا در محضر درس ميرزای شيرازی به كسب علم بپردازد. او به زودی سرآمد شاگردان ميرزا شد و به سبب شايستگی و توان بالای علمی و دانش خود، پس از رحلت مرحوم ميرزای شيرازی، جانشين وی و مرجع تقليد شيعيان شد.
آيتالله فشاركی اصفهانی
وی از نخستين شاگردان ميرزای شيرازی در نجف اشرف بود كه با عزيمت ميرزا به سامرا، به زودی با هجرت به اين شهر، به وی پيوست. از مرحوم فشاركی، تقريرات ميرزای شيرازی به جای مانده است.
ويژگی مهم مرحوم فشاركی اصفهانی، پيشرو بودن در اخلاق دينی و تواضع بود، به طوری كه به عنوان مثال فرزند ايشان خاطرهای جالب از دوران پس از رحلت ميرزای شيرازی از ايشان بيان میكندو میگويد:بعد وفات ميرزای شيرازی بزرگ، پدرم توسط من به مرحوم آقا ميرزا محمدتقی شيرازی پيغام داد كه «اگر شما خود را اعلم از من میدانيد بفرماييد تا من زن و بچهام را در امرِ تقليد، به شما ارجاع دهم و اگر مرا اعلم میدانيد شما خانواده خود را در مسئله تقليد، به من ارجاع دهيد.» وقتی اين پيام را به ميرزا رساندم، تأملی كرد و فرمود:«خدمت آقا عرض كنيد كه آقا خودشان، چگونه میدانند؟» من اين سؤال را كه به منزله جواب بود، خدمت پدرم عرض كردم. پدرم فرمود:«برو عرض كن كه شما در اعلميت، چه چيز را ميزان و معيار میدانيد؟ اگر دقت نظر، ميزان باشد، شما اعلميد و اگر فهمِ عرفی معيار باشد، من اعلمهستم.» من، دوباره اين پيام را به ميرزا رساندم. ايشان باز تأملی كرده و فرمودند: «خودشان كدام يك از اين دو را ميزان قرار میدهند؟» من بازگشتم و اين جواب را كه سؤال بود، ابلاغ كردم. آقا تأمّلی كرد و فرمود:«بعيد نيست كه دقت نظر، ميزان و ملاك اعلميت باشد.» آنگاه فرمود:«همگی از ميرزای شيرازی تقليد كنيم.»
شيخ فضلالله نوری
وی از نخستين شاگردان ميرزای شيرازی بود و ميرزا علاقه فراوانی به او داشت، چنانچه از ايشان درباره شيخ فضلالله نقل شده است:«ميان من و شيخ فضل الله ضديتی نيست. ايشان، خودِ من و نفس من است.» شيخ فضلالله نوری پس از بهرهمندی از مكتب ميرزای شيرازی، در جريان نهضت مشروطه به عنوان يكی از فعالان اجتماعی و روشن انديش، به تشريح انحرافات موجود در قيام پرداخت و كوشيد تا بنای مشروعيت مشروطه را بگذارد و جان خود را نيز در اين مسير گذاشت. يكی از آثار به جای مانده از شيخ فضلالله، تقريرات درس اصول ميرزای شيرازی است.
ميرزای نائينی
نائينی از نخستين انديشمندانی است كه به صراحت از لزوم وجود قانون اساسی در دولت اسلامی سخن گفته است. به اعتقاد او در دوران غيبت و در غياب ملكه عصمت «نخستين چيزی كه میتواند حافظ عدالت و مانع طغيان حكومتگران باشد، قوای قانونی و قانون اساسی است.»
گرايش سياسی نائينی نزديك به ميرزای شيرازی و همچنين سيدجمالالدين اسدآبادی بود كه از دوستان دوران جوانی او به شمار میرفت. نائينی به ولايت فقيه قائل است. در آثار به جامانده از نائينی در مجموع دو قول درباره قلمرو ولايت فقيه از وی به يادگار مانده است. قول اول نيابت فقيه در امور حسبيه است. نائينی در كتاب «تنبيه الامه و تنطيه المله» مینويسد:
«از جمله قطعيات مذهب ما طايفه اماميه اين است كه در اين عصر غيبت علی مغيبه السلام، آنچه از ولايات نوعيه را كه عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن حتی ـ در اين زمينه ـ معلوم باشد، وظايف حسبيه ناميده و نيابت فقهای عصر غيبت را در آن قدر متيقن و ثابت دانستم، حتی با عدم ثبوت نيابت عامه در جميع مناصب و چون عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بيضه اسلام بلكه اهميت وظايف راجع به حفظ و نظم ممالك اسلاميه از تمام امور حسبيه از اوضح قطعيات است، لذا ثبوت نيابت فقها و نواب عام عصر غيبت در اقامه وظايف مذكوره از قطعيات مذهب خواهد بود...»
و نيز «بنا بر اصول ما طايفه اماميه اينگونه امور نوعيه و سياسيت امور امت را از وظايف بررسی مبانی فكری و اجتماعی مشروطيت ايران نواب عام عصر غيبت علی مغيبه السلام میدانيم.»
فرجام سخن
مكتب سامرا را میتوان آغازی بر جريان تحول حوزه علميه شيعه محسوب كرد. حوزهای كه چه از نظر شيوه تعليم و تربيت و چه محتوای آموزشی و پژوهشی مقتضی با زمان حركت میكند و در آن افرادی رشد میكنند كه تاريخ شيعه در قرون آتی مديون آنهاست. حوزه علميه قم و پرورش يافتگان آن را میتوان ادامه دهنده شيوه مكتب نجف دانست كه انقلاب اسلامی مديون زحمات آنهاست. همه اينها را میتوان مستقيم يا باواسطه حاصل نگرش و تفكر ناب ميرزای شيرازی دانست كه در ايران و عراق منتج به تحول سيستم حوزوی از شكل سنتی به گونهای نوين گرديد.
منبع: روزنامه جوان