دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقش بصیرت در شکوفایی یا اضمحلال تمدن‌ها

نقش بصیرت در شکوفایی یا اضمحلال تمدن‌ها
نقش بصیرت در شکوفایی یا اضمحلال تمدن‌ها

* فرزاد جلال‌وند

روزنامه کیهان

خداوند در آیات قرآن در بیان علل و عوامل فراز و فرود تمدن‌ها،‌ افزون بر منشائیت خود و خاستگاهی خدایی این پدیده‌ها و تغییرات، بر عوامل و اسباب خاصی تأکید ویژه‌ای دارد.

یکی از این اسباب و عوامل مهم و اساسی که در آیات چندی در هنگام تحلیل و تبیین فراز و فرود تمدن‌ها بدان ‌اشاره شده است، نقش بصیرت است. نویسنده در این مطلب اهمیت و نقش بصیرت را پیدایش و نابودی تمدن‌ها بررسی کرده است.

بصیرت،‌ توانایی تحلیل درست پدیده‌ها

بصیرت، بینایی خاصی است که به انسان این توانایی را می‌بخشد تا پدیده‌های جهانی و جامعه را تحلیل و تبیین درست بکند. بصیرت و بینایی همانند شنوایی و خردورزی،‌ با دیدن و شنیدن و عقل و قلب داشتن تفاوت دارد. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن از انسان‌هایی حکایت می‌کند که چشم دارند ولی از بینایی برخوردار نمی‌باشند، یا آنکه گوش دارند،‌ ولی بهره‌ای از شنوایی نبرده‌اند و یا عقل دارند، ولی خردمند و خردورز نیستند و نمی‌توانند مسائل را در کنار هم قرار دهند و به یک تحلیل کلی و جامع از موضوع برسند و دارای درک و فهم نیستند. (اعراف، آیات 179 و 195 و 198)

انسان بصیر و بینا کسی است که از همه منابع و ابزارهای شناختی تحت حاکمیت خرد بهره می‌گیرد و امور و مسائل هستی و جامعه را در کنار هم می‌گذارد و با نگرش فلسفی و عقلانی، تحلیل و تبیین راست و درستی از آن ارائه داده و حکیمانه توصیه‌هایی را به خود و دیگران می‌کند و از توصیه‌ها درست بهره می‌برد. از این روست که توانایی و قدرت تشخیص حق از باطل را می‌یابد و می‌تواند در هنگام فتنه‌ها و آمیخته شدن حق و باطل،‌ به فرقان و جداسازی بپردازد و از تردید و دودلی بیرون آید و مسیر حق را بشناسد و بپیماید.

انسان بصیر به یک معنا انسانی فلسفی و خردورز و حکیم و فرزانه است؛‌ زیرا درک کلیات و کنار هم گذاشتن جزئیات و جدا کردن مصادیق فریب و نیرنگ و باطل، از غیر آنها، نیازمند یک کلی‌نگری و قرار گرفتن در فرازی برتر و بالاتر از جزئیات است. این گونه است که در میدان فتنه و جنگ، در یک بلندی قرار دارد که می‌تواند از آنجا جزئیات را کنار هم بگذارد و طرح کلی به دست آورد و موقعیت خود را به درستی بشناسد و راه رهایی را بیابد و بر موقعیت مسلط شود. او از این توانایی برخوردار است که قطعات یک جورچین را در کنار هم بگذارد و تصویری روشن ارائه دهد.

بر این اساس خداوند انسان‌های بصیر را انسان‌های حکیم، خردورز و اولواالالباب و دارندگان خرد معرفی می‌کند که توانایی دیدن باطن چیزها را دارند و می‌توانند از ظواهر بگذرند و به حقایق ورای این ظواهر دست یابند. در حالی که فاقدان بینایی و بصیرت، با آنکه همه ابزارها و منابع شناختی را در اختیار دارند، نمی‌توانند به این تحلیل و تبیین راست و درست برسند. لذا با چشم خویش نمی‌توانند راه را از چاه بازشناسند و با آنکه از توانایی دیدن و نظر کردن برخوردار هستند ولی توانایی بینایی را ندارند.(یونس، آیه 67؛ هود، آیه 20)

از نظر قرآن، دیدن و شنیدن، غیراختیاری است ولی بینایی و شنوایی اختیاری است؛ زیرا برای شنیدن و دیدن همین ابزارهای چشم و گوش کفایت می‌کند،‌ ولی برای بینایی و شنوایی افزون بر ابزارهای آن، می‌بایست قلب و عقل را به کار گیرد و تعقل ورزد. از این رو خداوند به مؤمنان فرمان می‌دهد که هنگام قرائت آیات قرآن، استماع کنند و خاموش باشند تا بشنوند.(اعراف، آیه 204)

قلب که همان تعبیر دیگری از عقل است، این امکان را به انسان می‌دهد تا بتواند از ابزارها و منابع شناختی چون گوش و چشم بهره گیرد و حقایق را فهم و درک کند و به بصیرت برسد. قرآن از انسانی که عقل خود را به کار گرفته به عنوان انسان فقیه (اعراف، آیه 179) یا اولواالالباب (بقره، آیه 179؛ ص، آیه 24؛ زمر، آیه 18) و مانند آن نام برده است.

این افراد خردورز و فقیه کسانی هستند که با استفاده از همه ابزارها و منابع شناختی توانسته‌اند از ظواهر چیزها بگذرند (طه، آیه 96 و آیات دیگر) و جزئیات را در کنار هم بگذارند و با تفکر و تدبر در آیات آفاقی و انفسی و نیز آیات قرآنی و آموزه‌های وحیانی، برای جهان خداوندگار، پروردگار، هدف، مقصد و مقصودی بشناسند و در این مسیر قرار‌گیرند. (فصلت، آیه 53) از این رو همه امور هستی برای آنان در حکم بصائر(انعام، آیه 104؛ اسراء، آیات 12 و 59؛ نمل، آیه 13) و عامل بینایی می‌باشد و در این میان معجزات از جمله آیات قرآنی در برترین مقام، بصیرت شگفتی به ایشان می‌بخشد. (انعام، آیه 104؛ یونس، آیه 43)

از نظر قرآن،‌ انسان بصیر و بینا به سبب خردورزی و بهره‌گیری از عقل و دیگر ابزارهای شناختی و علمی و تحلیلی، از این توانایی برخوردار است که پدیده‌های هستی از جمله پدیده‌های اجتماعی را تحلیل کند(طه، آیه 96) و حتی در میان فتنه‌ها، حق را از باطل بازشناسد و در بحبوحه میدان جنگ سخت و نرم، موقعیت خویش را بداند و راه را خود بیابد.

خداوند در آیه 11 سوره قصص گزارش می‌کند که مادر موسی(ع) به خواهر آن حضرت فرمان می‌دهد که پیگیر کودک انداخته در آب باشد. خواهر موسی(ع) نیز با بصیرت تمام امور را زیر نظر داشته و موقعیت خود و کودک را تحلیل و تبیین می‌کرد بی‌آنکه دشمنان از هدف او آگاه شوند. او توانست در درون دشمن نفوذ کند و در نهایت برادر خود را با همین برخورداری از بصیرت به کمک امدادهای الهی به مادرش بازگرداند.

بنابراین، انسان بابصیرت، کسی است که قدرت تحلیل و تبیین پدیده‌ها را برای شناخت بهترین راه حق دارا می‌باشد و می‌تواند بهترین شیوه را برای دستیابی به مقصد و مقصود بیابد و توصیه کند و یا انجام دهد.

مراتب و درجات بصیرت

بصیرت همانند هر امر باطنی دیگر چون ایمان و تقوا، دارای مراتب تشکیکی و درجات متعدد و متنوعی است و این گونه نیست که همه اهل بصیرت در یک درجه باشند؛ چنانکه اهل تقوا و ایمان نیز دارای مراتب متعدد و متنوعی از نظر شدت و ضعف هستند.

بنابراین، با توجه به بهره‌گیری و عدم بهره‌گیری شخص از ابزارها و منابع شناختی و بصیرتی می‌توان انسان‌هایی را شناسایی کرد که در کمترین سطح بصیرت تا عالی‌ترین آن قرار دارند. برخی از انسان‌ها مانند کسانی که ابزارها و منابع شناختی آنان ممهور شده است، اصلاً اهل بصیرت و بینایی نیستند و حتی از پایین‌ترین درجه آن هم بی‌بهره هستند؛ در کنار این افراد هستند کسانی که ابزارهای شناختی آنان زنگار گرفته و یا بر آن پرده‌هایی آویخته است. اینان در کمترین درجه از بصیرت و بینایی هستند و مانند اهل تردید هستند و در میان حق و باطل این سو و آن سو می‌روند و به هیچ یک از حق و باطل دلبسته کامل نیستند.(بقره، آیه 7؛ نساء، آیه 143)

برخی دیگر در مرتبه‌ای از ایمان و تقوا قرار دارند که از نور آن دل‌هایشان روشن شده و اهل اسلام می‌شوند و از بصیرت و بینایی ابتدایی بهره‌مند می‌شوند. اما اینان در میان فتنه‌ها نمی‌توانند خود را نگه دارند و با کوچک‌ترین آزمون ابتلایی در دام شبهات و متشابهات می‌افتند.(حجرات، آیه 14؛ آل عمران، آیه 7)

برخی دیگر هستند که اهل ایمان می‌باشند و در هنگام بروز فتنه‌هایی که همه انسان‌ها به حکم سنت و قانون کلی الهی گرفتار آن هستند(عنکبوت، آیه 2) ایشان با تقوا و ایمانی که از آن برخوردارند، از مس و جنون ابلیسی و شیطانی و تزیین و فریب و مکر او می‌گریزند و با ارجاع متشابهات به محکمات خود را از دام فتنه رهایی می‌بخشند.(اعراف، آیه 201؛ آل عمران، آیه 7)

بنابراین، کسانی ممکن است که اهل بصیرت باشند ولی در فتنه‌ها و آزمون‌ها بازنده شوند؛ زیرا درصد بصیرت و بینایی‌شان در آن حد و اندازه نیست که بتوانند از فتنه بیرون آیند، چنانکه سامری (طه،‌ آیه 96) و بلعم باعورا (اعراف، آیات 175 و 176) از صاحبان بصیرت بالا به جهت فقدان تقوای کامل با مس شیطانی(اعراف، آیه 201) در دام فتنه گرفتار شده و نتوانستند از آن برهند. خداوند در آیه 54 سوره نمل بیان می‌دارد که قوم لوط با آنکه به گناه هم‌جنس‌بازی گرفتار بودند،‌ ولی هنوز قلوب ایشان مختوم نشده بود و توانایی بینایی را داشتند ولی از آن بهره نمی‌گرفتند و دچار عذاب الهی شده و از فتنه الهی سربلند بیرون نیامدند.

نقش بصیرت در فراز تمدن‌ها و جوامع

از آنچه گفته شد به روشنی می‌توان دریافت که نقش بصیرت در فراز و فرود تمدن‌ها تا چه اندازه مهم و اساسی است؛‌ زیرا جوامع همواره به ‌اشکال گوناگون دچار فتنه‌ها و آزمون‌های داخلی و خارجی هستند. در شرایطی که تمدن‌ها همواره می‌بایست موقعیت خود را درست تبیین و تحلیل کرده و از امکانات خود برای سعادت و آسایش و آرامش جامعه بهره گیرد، بصیرت به معنای تحلیل درست و واقع‌بینانه از موقعیت و مقصد و ابزارها و امکانات است.

از آن‌جا که انسان‌های بصیر و بینا، انسان‌های با فطرت سالم و ابزارهای شناختی مفید و کارآمد هستند، این به آن معناست که جامعه،‌ دارای تقوای عقلانی است و نسبت به هر گونه تخلف هنجارشکنی بیزاری می‌جوید و اجازه نمی‌دهد تا کسی بر خلاف احکام عقلانی رفتارهای قبیح و زشت انجام دهد و عهدشکنی و خیانت و تجاوز و ظلم بکند.

بنابراین می‌توان گفت که جوامع برای رسیدن به شکوفایی نیازمند انسان‌های سالم و عقلانی است. در این میان در توده‌های مردم کف بصیرت موجود است؛ زیرا با تحقق این حداقل سلامت نفس و عقلانی جامعه خردورزان و حکیمان جامعه می‌توانند برنامه‌ریزی دقیقی داشته و از همه امکانات موجود برای پیشرفت جامعه استفاده کنند. بر این اساس، اگر جامعه‌ای راه پیشرفت و شکوفایی را در پیش گرفته باشد،‌ می‌بایست بر اساس این نشانه به این واقعیت اذعان کرد که آن جامعه دست‌کم از کف عقلانیت و بصیرت برخوردار می‌باشد. همین سلامت عقلی و فطری اکثریت جامعه است که راه را برای ترقی و پیشرفت باز گذاشته است. از این‌رو گفته‌اند جامعه با کفر پایدار و باقی می‌ماند ولی با ظلم باقی نمی‌ماند. پس در این جامعه ممکن است که کفر موجود باشد ولی ظلم عقلانی و ابتدایی و تجاوز و خیانت و بی‌وفایی و مانند آن در اکثریت یا نیست یا بسیار کم و ضعیف است. این همان تقوای عقلانی است که زمینه‌ساز پذیرش ایمان به خدا و توحید و اسلام است(بقره، آیات 2 تا 5)

به هر حال،‌ در هر جامعه‌ای اگر رشد و پیشرفت تمدنی وجود دارد،‌ کف بصیرت هم وجود خواهد داشت چنان‌که می‌توان حکم کرد که کف تقوای عقلانی در آن جامعه هست که اجازه بقا و پایداری را به جامعه داده است.

خداوند در آیاتی از جمله آیه 38 سوره عنکبوت به این نکته توجه می‌دهد که عامل رشد تمدن‌های بزرگ بشری چون عاد و ثمود، وجود بصیرت در اکثریت جامعه بوده است. این بصیرت ایشان بود که به آنان اجازه داد تا جامعه بزرگی را پدید آورند و بزرگ‌ترین اجتماعات بشری را با آثار شگفت‌انگیزی ایجاد کنند. تمدن‌هایی که از همه ابزارهای رشد و شکوفایی تمدنی بهره بردند آثار آنها باقی است و با ابزارهای کنونی نیز نمی‌توان سنگی از ستون‌های بلند آنان را جابه‌جا کرد. آنان اهل صنعت بودند و خانه‌های بسیار باشکوه و مجلل از سنگ‌های خارا و مانند آن می‌ساختند. تمدنی که آنان آفریدند دیگر نمونه‌ای همانند آن خلق نخواهد شد. افتخاراتی که آنان کسب کردند مثال‌زدنی و تکرارنشدنی است.(فجر، آیات 6 تا 8 و آیات دیگر قرآن)

نقش حواریون بصیر در فراز تمدنی

اگر جامعه بخواهد به اوج در آید و فراز تمدنی را تجربه کند،‌ باید در میان رهبران آن نخبگانی بصیر وجود داشته باشد که در درجه بالاتری قرار دارند. نقش حواریون بصیر در جامعه و تمدن‌سازی چنان مهم است که همه پیامبران مأمور بودند تا از میان افراد جامعه افرادی را برگزینند که از ظرفیت بالایی در بصیرت و دستیابی به آن برخوردار باشند.

در ایجاد و بقای جامعه می‌بایست به این حواریون توجه داشت. حواریون در حقیقت همان کادر اصلی مدیریت و رهبری کشور هستند که در جایگاه‌های مهم در حوزه‌های قضایی، اجرایی و نظامی،‌ اقتصادی و مانند آن قرار می‌گیرند و جامعه دارای بصیرت کم یا متوسط را هدایت و رهبری می‌کنند.

همه پیامبران دارای حواریونی بودند که به عنوان کادر اصلی در مقام انصار آنان عمل می‌کردند. این افراد در آزمون‌های سختی همانند پیامبران شرکت می‌کردند تا ظرفیت‌های خود را آشکار سازند. این گونه است که کادر انتخابی از حواریون و انصار همواره بیشترین سختی و بلایا و مشکلات را تحمل کرده و می‌کنند. اینان به یک معنا بنده و برده رهبری هستند و با جان و دل، خود را ایثار می‌کنند و در خدمت رهبری و اهداف او قرار می‌دهند.

طالوت (ع) برای کادرسازی، امتحانات سختی را گذراند تا افراد بصیری را در خدمت بگیرد که بعدها حکومت بزرگ سلیمانی و تمدن جهانی آن را برپا می‌دارند. در این کادر حتی پیامبری چون داود(ع) نیز قرار دارد که بعدها به عنوان جانشین،‌ رهبری جامعه را به عهده می‌گیرد.(بقره، آیات 249 تا 252)

حضرت موسی(ع) نیز در آزمون‌های سختی که قرار می‌گیرد کادر بصیر خود را می‌سازد که خداوند از آنان به عنوان جوانانی از نژاد قوم موسی تعبیر می‌کند.(یونس، آیه 83) حضرت عیسی(ع) نیز دارای کادری معروف به حواریون بود. (آل عمران، آیه 52؛ صف، آیه 9)

پیامبر(ص) نیز کادری ویژه داشت که انصار آن حضرت را تشکیل می‌دادند. البته این یاران ترکیبی از مهاجران و انصار بودند که در آزمون‌های سختی با آن حضرت(ص) شرکت داشته و در نهایت موجب می‌شوند تا آن حضرت بتواند جامعه‌ای بسازد که جامعه برتر و نمونه برای جوامع بشری بوده است.(بقره، آیه 143)

به هر حال، هر جامعه‌ای اگر بخواهد ایجاد شود یا به شکوفایی برسد، نیازمند کادرهای بابصیرت و بینایی است که هسته اصلی رهبری جامعه را به عهده می‌گیرند و سکاندار حرکت‌های جامعه به سوی پیشرفت و کمال هستند. این نخبگان بابصیرت و بینا هستند که در کنار رهبری، جامعه را هدایت می‌کنند.

فقدان بصیرت عامل فرود تمدن‌ها

همان گونه که بصیرت عامل فراز تمدن‌هاست، عامل فرود و نابودی تمدنی نیز فقدان بصیرت در جامعه و رهبری آن است. خداوند در آیه 38 سوره عنکبوت می‌فرماید: وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ؛ و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم]. قطعاً فرجام آنان‌ از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است، و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه در كار دنيا بينا بودند.

از این آیه به روشنی برمی‌آید که در تحلیل قرآنی نقش بصیرت در فراز و فرود تمدنی بسیار مهم و اساسی است. تمدن‌های باشکوهی تحت بصیرت مردمی شکل می‌گیرد که دارای استبصار و بینایی فوق‌العاده‌ای بودند. آنان تسلیم حکم عقل و فطرت بودند و از فرمان‌های پیامبران خویش اطاعت می‌کردند؛ زیرا ایشان بازماندگان عظیم طوفان نوح (ع) بودند و در حقیقت فرزندان مؤمنانی بودند که به سبب ایمان خویش از طوفان خشم الهی نجات یافته بودند. در مدتی که به آموزه‌های عقلانی و وحیانی پایبند بودند، در مسیر رشد و بالندگی و شکوفایی تمدنی گام بر می‌داشتند؛ اما زمانی که گرفتار فتنه و آزمون شدند که همه اقوام گرفتار آن خواهند شد(عنکبوت،‌آیه 2) ایشان نتوانستد از این آزمون سربلند بیرون آیند و در نهایت نیست و نابود شدند و تنها آثاری از عظمت تمدنی آنان در بیابان‌های خاورمیانه باقی مانده است.

خداوند در سوره عنکبوت به همگان هشدار می‌دهد که سنت الهی بر امتحان و آزمون است. و او همگان را گرفتار انواع و اقسام بلایا می‌کند تا تنها کسانی سربلند بیرون آیند که با تقوای عقلانی و وحیانی، از مس شیطان و تزیین و فریب او در امان مانده باشند و گرفتار متشابه‌سازی ابلیس و شیاطین نشوند.(اعراف، آیه 201) زیرا این تقوای عقلانی و وحیانی به آنان ربوبیت و هدفمندی خلقت را یادآوری می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا سرگرم ظواهر و مادیات فریبنده شوند و هدف را گم کنند.(همان)

اما کسانی که گرفتار بی‌تقوایی عقلانی و وحیانی می‌شوند، رفاه و اتراف و اسراف و تبذیر پس از شکوفایی تمدنی، ایشان را فریب می‌دهد و بازیچه دست شیطان می‌شوند، جنون‌وار به مادیات و ظواهر فریبنده آن چنگ می‌زنند(اعراف، آیه 201) و اعمال زشت و نابهنجار و مجرمانه و مترفانه خود را اعمال خوب و زیبا و پسندیده می‌دانند(عنکبوت، آیات 38 و 121 تا 129) و این گونه ظالمانه و مجرمانه به ارتکاب هر زشتی و بدی رو می‌آورند.(همان) و نیستی و نابودی تمدنی خود را رقم می‌زنند.(همان)

از آنچه بیان شد به روشنی می‌توان دریافت که نقش بصیرت در فراز و فرود تمدنی جوامع بشری نقش اساسی و کلیدی است و از این روست که خداوند فراز و فرود تمدنی را به ویژه در آیه 38 سوره عنکبوت به بصیرت و استبصار امت‌ها و جوامع نسبت می‌دهد.

مقاله

نویسنده فرزاد جلالوند

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS