26 اردیبهشت 1396, 8:40
آيا سجده ملائکه بر حضرت آدم(ع) به معنی پرستش حضرت آدم و نافی توحيد و عبوديت خدا می باشد؟
در اين مورد پاسخ های مختلف و گوناگونی گفته شده، ولی پاسخ متقن و استوار اين است که سجده در تمام احوال، عبادت و پرستش مسجود نيست، بلکه در يک صورت عبادت و پرستش محسوب می شود که اين عمل از اعتقاد به الوهيت و خدايی طرف سرچشمه بگيرد، يعنی او را خدا و يا مبدأ کارهای خدايی بداند و با چنين عقيده بر او سجده کند ولی اگر سرچشمه عمل غير از اين باشد، مثلاً به عنوان احترام و تعظيم در برابر اوليا و يا پدران و مادران سجده کند، هرگز عبادت و پرستش تلقی نمی شود و از آنجا که سجده فرشتگان علتی جز تعظيم و تکريم آدم نداشت و فرشتگان کوچک ترين اعتقاد به الوهيت او نداشتند طبعاً، سجده آنان عبادت محسوب نشد.
عن ابی بصير قال: قلت لابی عبدالله(ع) سجدت الملائکةً لآدم(ع) و وضعوا حباهمم علی الارض قال نعم تکرمةً من الله تعالی.
ابوبصير می گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: فرشتگان برای آدم(ع) سجده کردند و پيشانی های خود را بر زمين نهادند؟ حضرت فرمود بله، به خاطر تکريم آدم که خدا به آن فرمان داده بود و در حديث ديگر فرمود: انما کان ذلک طاعةً لله و محبةً منهم لادم(ع). فرشتگان با اين عمل، امر خدا را اطاعت کرده و به آدم اظهار مهر نمودند. (بحارالانوار، ج 911 و 139) قرآن به روشنی گواهی می دهد که فرزندان يعقوب در برابر «يوسف» سجده کردند و از اين طريق بر خواب «يوسف» تمثيل بخشيدند و هرگز مورد نکوهش پدر قرار نگرفتند؛ چنانکه می فرمايد: «و رفع ابويه علی العرض و خروا له سجدا...». پدر و مادر خود را بر روی تخت برد و همگان بر او سجده کردند.(يوسف - 100)
اين آيه حاکی است که سجده بر انسان در شرايط خاصی عبادت نيست؛ در شرايع پيشين نيز مرسوم بوده است، هر چند در شريعت اسلام هر نوع سجده بر غير خدا جايز نيست اگر چه عبادت و پرستش هم شمرده نشود. (منشور جاويد، آيت الله سبحانی، ج 4، ص 54)
بنابراين جای ترديد نخواهد بود که فرشتگان برای آدم سجده پرستش نکردند، بلکه سجده برای خدا بود، ولی به خاطر آفرينش چنين موجود شگرفی از باب اطاعت دستور خدا و عبوديت حضرت حق و خشوع و اکرام در برابر چنين مخلوق با عظمتی که خدای متعال خلق کرده بود، سجده کردند.
در کتاب عيون اخبار الرضا از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده است:
«سجده فرشتگان پرستش خداوند از يک سو و اکرام و احترام آدم از سوی ديگر بود، چرا که ما در صلب آدم بوديم.»
علامه طباطبايی(ره) ذيل آيه 34 سوره بقره می نويسد: اينکه بعضی چه بسا گمان کردهاند که سجده عبادت ذاتی است و به جز عبادت هيچ عنوانی ديگر بر آن منطبق نيست، صحيح نيست و نبايد بدان اعتنا کرد، برای اينکه چيزی که ذاتی شد، ديگر تخلف و اختلاف نمی پذيرد و سجده اين طور نيست، زيرا ممکن است کسی همين عمل را به داعی ديگری غير داعی تعظيم و عبادت بياورد. مثلاً بخواهد طرف را مسخره و استهزاء کند و معلوم نيست که در اين صورت با اينکه همه آن خصوصياتی را که سجده عبادتی دارد واجد است، مع ذلک عبادت نيست، بله اين معنا قابل انکار نيست، که معنای عبادت در سجده از هر عمل ديگری واضح تر و روشن تر به چشم می خورد. خوب وقتی معلوم شد که سجده عبادت ذاتی نيست، بلکه قصد عبادت لازم دارد، پس اگر در سجده ها مانعی تصور شود، ناگزير از جهت نهی شرعی و يا عقلی خواهد بود و آنچه در شرع و يا عقل ممنوع است، اين است که انسان با سجده خود برای غيرخدا، بخواهد برای آن غير، اثبات ربوبيت کند و اما اگر منظورش از سجده صرف تحيت و يا احترام او باشد، بدون اينکه ربوبيت برای او قائل باشد، بلکه صرفاً منظورش انجام يک نحو تعارف و تحيت باشد و بس، در اين صورت نه دليل شرعی بر حرمت چنين سجده هايی هست و نه عقلی. (ترجمه الميزان، ج 1، ص 189)
در کتاب احتجاج طبرسی از موسی بن جعفر از پدران بزرگوارش روايت آمده که فرمود: مردی يهودی از اميرالمؤمنين(ع) از معجزات رسول خدا(ص)، پرسيد که آن جناب در مقابل ساير انبياء چه معجزاتی داشت؟ مثلاً همين آدم (آن قدر بزرگ بود که) خدا ملائکه را وادار کرد تا برای او سجده کنند، آيا از محمد(ص) نيز چنين احترامی کرد؟ علی(ع) فرمود: درست است همين طور بود، ولکن سجده ملائکه برای آدم، اطاعت و عبادت آدم نبود و ملائکه آدم را در مقابل خدا نپرستيدند، بلکه خدای تعالی آنان را بر اين کار واداشت، تا اعترافی باشد از ملائکه بر برتری آدم و رحمتی باشد از خدا برای او، ولی محمد(ص) را فضيلتی بالاتر از اين داد، خدای جل و علا با آن بزرگی و جبروتی که دارد و با تمامی ملائکه اش، بر محمد صلوات و درود فرستاد و صلوات فرستادن مؤمنين بر او را عبادت خود خواند و تو ای يهودی تصديق می کنی که اين فضيلت بزرگتر است. (احتجاج، ج 1، ص 314)
روزنامه كيهان، شماره 21583 به تاريخ 22/12/95، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان