23 فروردین 1396, 7:38
حق زبان بر آدمى آن است كه او را گرامى دارد از فحش و كلمات قبیحه مانند غیبت كردن و بهتان زدن و سخن چینى كردن و دشنام دادن و گفتن چیزى كه سبب ایذاى مؤمنى باشد و امثال اینها كه لایق آدمیان نیست چه جاى صلحا و اتقیا، و عادت دادن آن به سخنان خیر مثل خواندن و اذكار و ترك نمودن گفتارى كه عبث باشد، و فایده دنیوى و اخروى بر آن مترتب نشود و به زبان نیكى به خلق خدا كردن و خوبى خوبان را گفتن و افترا نبستن. چیزهایی در زندگی آدمی وجود دارد که انسان از تأثیرات و فواید آن غافل است و شاید اصلاً به ذهنش خطور نکند که چنین امری میتواند چنین تأثیرات بزرگی در زندگی اش داشته باشد مثلاً حرف زدن، گاهی تصور ما از ماهیت سخن و نتیجهای که به همرا دارد صرفاً به مثابه ابزاری برای برقراری ارتباط است و همین که به واسطه آن منظور خود را رسانده باشیم کفایت میکند، و این درحالی است که بزرگان دین ما برای سخن از نوع زیبایش چندین فایده را بر شمرده اند.
هر چند روایات در باب فواید خاموشی و نگهداری زبان فراوان است از آن جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه میفرمایند: «خاموشى، حكمت و تدبر است و اندكند كسانى كه خاموشى اختیار كنند.» (مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام/ترجمه تنبیه الخواطر /۲۰۴) با این وجود روایت در فضیلت سخن کم نیست از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود: امام صادق (ع) [به نقل از پدرش] به مردى كه با ایشان بسیار سخن گفت فرمود: اى مرد! آیا سخن خود را خوار و ناچیز مىشمارى؟ بدان كه خداوند عز و جل پیامبران خود را با طلا و نقره نفرستاده است و تنها ساز و برگ آنها همان «سخن» بوده است و خداى خود را با همان سخن و نشانهها و رهنمودهایش به مردم مىشناساندهاند. (بهشت كافى/ترجمه روضه كافى/۱۹۱) حكما گفتهاند كه حفظ كن زبان را از گفتار بد، كه ضرر دنیوى یا اخروى در او باشد، و در غیر بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساكت مباش (مصباح الشریعه/ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان/۲۹۹).
ابو حمزه ثمالى از امام سجاد (ع) نقل مىكند كه فرمود: سخن زیبا ثروت مىآورد و روزى را فراوان مىكند و اجل را به تأخیر مىاندازد و شخص را در میان خانواده محبوب مىكند و او را به بهشت وارد مىكند. (الخصال / ترجمه جعفرى/ج۱/۴۶۱). اما نکته این است که کلام زیبا چگونه سخنی است که چنین فوایدی را برایش متذکر شده اند؟ در جواب به این پرسش باید گفت برای هر جنبندهای بر روی زمین حقی است، هر یک از اعضای بدن انسان از جمله زبان وی نیز حقی بر گردن انسان دارند که میبایست رعایت شود از این رو سخنی را میتوان زیبا و نیکو دانست که حق زبانی که آن را بیان میدارد رعایت شده باشد.
حق زبان بر آدمى آن است كه او را گرامى دارد از فحش و كلمات قبیحه مانند غیبت كردن و بهتان زدن و سخن چینى كردن و دشنام دادن و گفتن چیزى كه سبب ایذاى مؤمنى باشد و امثال اینها كه لایق آدمیان نیست چه جاى صلحا و اتقیا، و عادت دادن آن به سخنان خیر مثل خواندن و اذكار و ترك نمودن گفتارى كه عبث باشد و فایده دنیوى و اخروى بر آن مترتب نشود، و به زبان نیكى به خلق خدا كردن و خوبى خوبان را گفتن و افترا نبستن. مجملاً عضوى اشرف از زبان نیست و بدتر از زبان نیست به یک كلمه مسلمان مىشود و نجات ابدى حاصل مىكند، و به یك كلمه كافر مىشود و عذاب سرمدى بهم مىرساند پس ألیق به مؤمن آن است كه همیشه به زبان ذكر الهى كند و فرصت ندهد زبان را كه سخن دیگر بگوید، و چون از ذكر ملال به هم رساند خاموش باشد كه در حدیث است كه اگر سخن گفتن نقره است خاموشى طلاست و زبان صاحبش را سرنگون در آتش مىاندازد، و عمده آفات زبان دروغ است و بنده لذت ایمان نمىیابد تا ترك نكند دروغ را اگر چه از روى مزاح و خوش طبعى باشد و اگر كسى مراقب زبانش باشد كه بد نگوید به اندك زمانى از مقربان خدا مىشود، و مىباید كه هر چه خواهد بر زبان راند اول اندیشه كند كه این گفتن موافق رضاى الهى هست بگوید و الا دندانها و لبها را بر هم گذارد و چون آفات زبان بسیار است. حق سبحانه و تعالى دو حصار از جهه آن آفریده است، و در زبان و سایر اعضا بعضى از آفات و حسنات او را ذكر فرمودهاند و باقى را به مقایسه گذاشتهاند.(لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه/ج۸/۷۵۵) رعایت چنین حق و حقوقی منجر به کلامی زیبا میشود که آن کلام نیز با خود برکات و رزق و روزی فراوان به همراه میآورد. جعفر بن ابراهیم از امام صادق (ع) روایت كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه با سخن محبت آمیز، برادر مسلمان خود را مورد لطف و محبت قرار دهد و غم و غصه او را برطرف سازد، تا زمانى كه به این كار مشغول است در زیر سایه رحمت گسترده خداوند قرار خواهد داشت (پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ترجمه ثواب الأعمال/۳۸۱).
گاهي اوقات لازم است تغييراتي در زندگي خود به وجود آوريم و براي يكبار هم كه شده كاري كنيم كيفيت زندگيمان بهبود يابد. براي اين منظور، نياز به يك جهش داريم و بعد از آن ميتوانيم از منافع بيشمار حركت خود بهرهمند شويم. وقتي كه نخستين گامها را براي پيشرفت و رشد زندگي برميداريم، درمييابيم كه بايد كنترل بيشتري روي زندگي حال و آينده خود داشته باشيم و به اين ترتيب، تصميمات بزرگتر و بهتري خواهيم گرفت و احساس شادماني بيشتري خواهيم كرد. نتيجه تمام اين اقدامات سلامت بيشتر و توانايي لازم براي تحمل و مقابله با سختيها خواهد بود. ما نبايد بنشينيم و منتظر باشيم تا يك اتفاق عجیب زندگي ما را متحول كند، زندگي ما متحول نخواهد شد و تغيير نخواهد كرد تا خود ما نخواهيم. خداوند متعال با آن همه مهرباني به خلق، حال هيچ قومي را دگرگون نخواهد كرد تا زماني خود آن قوم حالشان را تغيير دهند... آيا تا به حال خواستهايد كه زندگي خود را تغيير دهيد؟ چرا ما همگي در آرزوي ايجاد يك تغيير در زندگي خود هستيم ولي بدون هيچ فايدهاي؟ و چرا وضع ما همانطور كه بوده است ميماند؟ اين زندگي شماست، هيچ كس نميتواند در آن تغيير ايجاد كند مگر خود شما. اگر خودتان خواستار تغيير نباشيد، آنگاه هيچ چيز در اين دنيا نميتواند شما را مجبور به تغيير كند. به اين منظور در ابتدا بايد به خود بگوييد كه با ايجاد تغيير، زندگي من از شرايط فعلي بهتر خواهد شد. به خودتان بقبولانيد كه هميشه توانايي ايجاد تغييرات مناسب در زندگي را داريد. دانشمندان بر اين موضوع تأكيد دارند كه يك نوع نيروي تغيير در درون ما نهفته است كه ما از آن بيخبر هستيم و بايد براي رسيدن به آن به خود اطمينان و اعتماد داشته باشيم. با اين اعتماد به نفس ميتوان نصف راه را به سوي تغيير طي كرد. با توكل بر خدا هرگز به راه خطا نخواهي رفت و تمام تصميمات درست را خواهي گرفت، زيرا خداوند تو را به اين راه هدايت كرده و كسي كه به خدا اعتماد كند و بر او توكل كند، خداوند راه صحيح و درست را به او نشان ميدهد. خداوند ميفرمايد: «هر كس بر خدا توكل كند همانا او يار و پشتيبانش خواهد بود.» (سوره طلاق – آيه۳).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان