چکیده
داستانهای قرآنی هر یک بیانکننده سرگذشتی از پیشینیان، در مواجهه با ندای هدایتبخش انبیاست. روایتگر این داستانها خود هم تاریخساز است و هم طبق مقتضای کتاب هدایت، تاریخنگار. سرگذشت قوم نوح -اولین پیامبر صاحب کتاب و شریعت آسمانی- آنگونه که در وحی قرآنی و سنت روایی آمده، نه افسانه است و نه از نگاه عقل سلیم ناممکن و تمسخرآمیز، بلکه بیانگر سرنوشت پر افتخار مومنان به حق و سرانجام نگونبخت متمردان است.
مقدمه
بشر در طول زندگی پر اُفت و خیز خود با پدیده دین، مواجه بوده است. چیزی که نوید سعادت ابدی، در پرتو ایمان به مبدءی نامتناهی را در سرلوحه خود قرار داده است. اما همگان در مواجهه با آن برخوردی یگانه نداشتند. برخی پیام انبیا را مطابق با فطرت و عقل بیآلایش خود یافته، به آن معتقد گردیدند و بعضی دیگر راه عناد در پیش گرفته چشم و گوش حقیقتبین خود را بستند و نه تنها خود گمراه شدند که به گمراهسازی دیگران نیز همت گماردند. قوم نوح طبق آنچه از قرآن استفاده میشود، راه عناد در پیش گرفته، جز عده کمی موعظههای چند صد ساله نوح را نشنیدند و هم گمراه شدند و هم گمراه ساختند. پس سزاوار عقوبت الهی گشته، به طوفانی سهمگین گرفتار شدند. برخی از متون دینی همچون تورات و قرآن، به فراخور حال، سرگذشت عدههای از اقوام پیشین از جمله قوم نوح را نقل نمودهاند تا موعظهای باشد برای مومنان. آنچه دغدغه تاریخپژوهان و برخی از روشنفکران امروزی را بر انگیخته وجاهت سندی این متون در نقل سرگذشتهای تاریخی است. نویسنده مقاله «طوفان نوح، بیشتر شوخی تا جدی» با ادبیاتی توهینآمیز سعی دارد با بررسی داستان طوفان نوح -که هم در تورات و هم قرآن آمده است- این کتب دینی را افسانهپرداز معرفی نماید. در این نوشتار به بررسی شبهاتی که در مقاله مزبور آمده میپردازیم .
داستان نوح در تورات
در منابع یهود(تورات کنونی) بحث مشروحی پیرامون زندگی نوح آمده که از جهات زیادی با قرآن متفاوت است و طبق عقیده مسلمانان از نشانههای تحریف تورات میباشد.[1] بسیاری از خصوصیاتی که برای کشتی نوح بیان شده، یا برخی از ماجراهای بعد از طوفان که در تورات نقل شده، در قرآن نیامده است.[2] به طور کلی طبق آنچه در سِفر تکوین تورات میخوانیم، نوح پیامبری از پیامبران خدا بود که 950 سال عمر نمود. پس از آنکه قومش از پیروی او سر باز زدند، مورد غضب الهی قرار گرفته مقرر گشت بر اثر طوفانی سهمگین نابود گردند و نوح به امر خداوند مامور گشت تا برای نجات خود و همراهان کشتی بسازد. کشتیای از چوب کوفر با حجرههای فراوان و طول 300، عرض 50 و ارتفاع 30 ذراع. از تمامی بشر، حیوانات پاک و ناپاک، تمامی جنبندگان، مرغان، بهایم و حشرات به صورت جفتجفت در آن حضور یافتند و هر گونه آذوقه مورد نیاز در آن مهیا گردید. آنگاه عذاب الهی آغاز شد و چهار روز و شب باران بارید. تمام اجساد صاحب تحرک و همه حشراتی که بر زمین میجنبیدند با تمامی انسانهای روی زمین زیر آب فرو رفته و مردند بجز نوح و اهل و عیالش همه چیز محو شد. خدا پس از طوفان به نوح گفت از کشتی بیرونآی و همه جنبندگان را نیز بیرون آور تا در زمین منتشر شوند. خدا، نوح و پسرانش را برکت داده گفت: بارور شوید و زمین را پر کنید.[3]
داستان نوح در قرآن
از آنجا که قرآن کتاب هدایت است نه کتاب تاریخ، تمام جزئیات تاریخی قصه نوح در آن ذکر نشده است،[4] با این حال در 29 سوره و 43 آیه قرآن از وی صریحا نام برده شده[5] و با اوصافی والا از او یاد گردیده است.[6] طبق آنچه از قرآن استفاده میشود، نوح نخستین پیامبر صاحب کتاب و شریعت و اولین رسولی است که خداوند، قصهاش را به تفصیل در قرآن بیان میکند[7]. نوح، اول کسی است که علاوه بر طریق وحی با منطق عقل و طریق احتجاج با قوم خود سخن گفت. [8] طبق بیان قرآن، مردم بعد از حضرت آدم (ع) امت یگانهای بودند که طبق فطرت انسانی با ایمان به خدا زندگی میکردند تا اینکه روح کبر و برتریجویی به تدریج در آنها شکل گرفت و اِعراض از دین توحیدی و سنت عدل اجتماعی و روی آوردن به عبادت بتها در زمین شایع شد. آنگاه خداوند نوح را با شریعت و کتاب آسمانی بسویشان فرستاد تا به توحید دعوت کند و مساوات را برقرار و بتپرستی را ریشهکن سازد. او نیز در مدت 950 سال، شبانهروز و در آشکار و نهان، قومش را بسوی ایمان به خدا و آیاتش راه نمود اما جز عناد و گریختن از حق چیزی حاصل نشد و جز عده کمی به او ایمان نیاوردند. سرانجام خدا به او وحی کرد که دیگر کسی ایمان نمیآورد، پس زیر نظر ما و به اشاره ما کشتی بساز. در مدت ساخت کشتی نیز از آزار قومش در امان نبود. کشتی ساخته شد و نشانههای عذاب آشکار گشت. خدا به او وحی فرمود از هر حیوان دو زوج و خود و اهل مومن و تابعیناش را سوار کند. آنگاه که کشتی مملو از نفرات و همه وسایل شد، به فرمان خداوند آبها از آسمان و زمین جاری گشت و همه کافران در امواج کوهپیکر، غرق شدند. پس از نابودی تمام ظالمین خداوند به زمین فرمود آب خود را فرو بر و به آسمان فرمود باز ایست. آب فرو شد و کار پایان یافت و کشتی نوح بر کوه «جودی»[9] قرار گرفت و خداوند به نوح و همراهانش نوید سلامتی و برکت در زندگی داد. [10]
چند نکته
قبل از پرداختن به نقد مقاله، بیان چند مطلب ضروری است:
1. بدون شک هر انسان آزاداندیش و حقیقتجو میپذیرد که عقل و اندیشه، ابزاری قدرتمند در اختیار انسان برای کشف حقایق است اما باید توجه داشت که نه هر موضوعی قابل کاوش عقلانی است و نه هر سخنی برخاسته از خردورزی. عرصه اندیشه، همچون بسیاری دیگر از ابزار معرفتی، محدوده خاص خود را میطلبد و آنجا که موضوعی غیر عقلانی در بعضی از ابعادش قابل سنجش عقلانی بود، بایست از جزئینگری برحذر بود و تمامی مقدمات عقلایی در نظر گرفته شود.
2. در خصوص مباحث تاریخی توجه به دو امر ضروریست: یکی اَسناد اثباتگر رویداد تاریخی و دیگری هدف از اثبات یا نقل آن. برای کشف صحت مسالهای تاریخی میتوان از راههای مختلفی بهره جست. مراجعه به کتب تخصصی تاریخ، مطالعه انکشافات باستانی و امثال این امور. اما نباید پنداشت که اَسناد حوادث تاریخی منحصر در مآخذ علمی و تجربی است. دین که قدمتی به درازای عمر بشر دارد در مراحل مختلف به فراخور حال، سرگذشت پیشینیان در مواجهه با دین و انبیای الهی را به عنوان موعظهای برای آیندگان نقل کرده است. سوالی که اینجا طرح میشود این است که آیا مدارک دینی صلاحیت اثبات یا رد پدیده تاریخی را دارایند یا خیر؟ به نظر میرسد قبل از پاسخ گفتن به این سوال بایست بررسی کنیم که معیار پذیرش نقلهای تاریخنگاران و قابل استناد بودن آنها چیست؟ بدون شک حضور روایتگر تاریخ یا کسانی که مورد اعتماد او بودهاند در طول حادثه و راستگویی در نقل، امری اساسی در قابل پذیرش بودن آن است. حال اگر روایتگر تاریخ، خود هم سازنده تاریخ باشد و هم ناقل آن، جای هیچ تردیدی نیست که این نقل، استحکامی فزونتر خواهد یافت. به اعتقاد ما خداوند جهانیان، هم سازنده تاریخ و هم اگر در مستندی دینی، نقلی تاریخی ارائه دهد ناقل حقیقتگوی تاریخ میباشد. البته این در صورتی است که ثابت شود منبع دینی بی کم و کاست از ناحیه خداوند یا ولی معصوم اوست، همانطور که به اعتقاد ما، قرآن و روایات پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) چنین است. بنابراین میتوان اَسناد و مدارک دین حق را بعنوان منابع رویداد تاریخی قلمداد نمود. البته از آنجا که هدف اصلی دین از روایت سرگذشتها هدایتگری است، نباید توقع داشت اهدافی که در کتب تاریخی دنبال شده -به گونهای که تمامی جزئیات مورد توجه قرار میگیرد- در دین نیز چنین باشد.
3. مطلب دیگر اینکه قبل از هر گونه قضاوت در خصوص محتوای دین لازم و ضروری است موضع خود در مباحث اصولی دین را مشخص کنیم. بدون شک، درک و پذیرش مباحث زیربنایی دین تاثیر بسزایی در تبیین و توجیه آموزههای دروندینی دارد. بر این اساس چنانچه در گفتمان جهانبینی اسلامی، قرآن را کلام خدا و معجزهای جاوید بر رسالت پیامبر اسلام دانستیم، دیگر نگاهی حقارتآمیز به محتوای آن نخواهیم داشت.
پس از ذکر مقدمات، اینک به نقد و بررسی مقاله مزبور میپردازیم.
طوفان نوح، افسانه یا واقعیت
شبهه: طوفان نوح بر پایه افسانهای از ادبیات بابلی استوار است که مدتها پیش از پیدایش تورات و قرآن وجود داشته و به تدریج وارد ادبیات و کتاب مقدس یهود و از آنجا به قرآن منتقل شده است.
پاسخ: در فرهنگ، ادبیات و کتیبههای امتهای گذشته میتوان آثاری از داستان طوفانی عظیم را مشاهده نمود که بعضی مطابق با نقل تورات است و بعضی مخالف با آن. از این جمله میتوان به اخبار کلدانیان -همان قومی که حادثه نوح در سرزمین شان رخ داده- الواحی از آجر که با حروف میخی متعلق به دوره آشوربانیپال -حدود 660 سال قبل از تولد مسیح- یافت شده، نقل قدمای یونان، قدمای ایرانیان، قدمای هند و کتاب اوستا-کتاب مقدس مجوسیان- [11] اشاره نمود. [12]بررسی اینکه آیا داستان طوفان در این کتیبهها و فرهنگها نمود افسانهای است غیر واقعی یا گزارشی است تاریخی هر چند آمیخته با خرافات را به عهده تاریخپژوهان میگذاریم و در این موضوع تنها به این نکته اشاره میکنیم که بر خلاف آنچه از مقاله مزبور استفاده میشود، صرف نقل داستان در کتیبههای متقدم بر تورات نمیتواند دلیل بر افسانهبودن اصل ماجرا -هر چند آمیخته با خرافات- باشد و اثبات افسانهگون بودن آن در آثار ذکر شده، مبتنی بر ارائه نمودن دلیلی قابل قبول است. در هر حال از نقطهنظر دینپژوهانه، داستان طوفان نوح آنگونه که در تورات آمده، علیرغم اینکه در مواضعی با نقل قرآنی متفاوت است، ولی در اصل وقوع و برخی ویژگیها با قرآن همداستان میباشد و از آنجا که نقل قرآنی همانگونه که گذشت به عنوان سندی تاریخی قابل استناد است، پس داستان نوح -آنگونه که در قرآن آمده- امری واقعی است. قرآن چه زیبا در میانه نقل سرگذشت نوح در سوره هود به این حقیقت اشاره نموده میفرماید:
ام یقولون افتراه قل ان افتریته فَعَلیّ اجرامی و انا بریء مما تجرمون
آیا [درباره قرآن] میگویند آن را خود بافته است، بگو اگر آن را بافته باشم گناهم بر عهده من است و من از گناهی که شما میکنید بیزارم[13]
و نیز میفرماید:
تلک من انباءالغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا فاصبر ان العاقبه للمتقین
اینها از خبرهای غیب است که به تو وحی میکنیم پیش از این نه تو آن را میدانستی ونه قوم تو، پس صبوری کن که عاقبت نیک از آن پرهیزکاران است[14]
از این آیه اخیر استفاده میشود بیان داستان انبیا به صورت واقعی و خالی از هر گونه خرافه و تحریف، تنها از طریق وحی آسمانی ممکن است. در غیر این صورت کتب تاریخی پیشینیان، آن قدر با اسطورهها و افسانهها آمیخته شده که شناخت حق از باطل را ناممکن ساخته و هر چه بیشتر به عقب بازگردیم مشکل فزونتر میشود. [15]
طوفان نوح، طوفانی عالمگیر
شبهه: اگر عالم زیر آب فرو رفته بود، لاجرم اثر مشخص و روشنی مشاهده میکردیم. بعلاوه اَسناد زمینشناسی برای چنین واقعهای وجود ندارد. اساسا چگونه ممکن است با باریدن مدت کوتاهی باران تمام سطح زمین با آب پوشانده شود؟
پاسخ: در میان مفسران قرآن، درباره عالمگیر بودن طوفان نوح اختلاف دیدگاه وجود دارد. بعضی بر این عقیدهاند که طوفان نوح منحصرا در منطقهای که وی و قومش در آن ساکن بودهاند اتفاق افتاده است و شواهدی را نیز بر این ادعا بیان داشته اند.[16]طبق این برداشت، شبهه مذکور و بسیاری از اشکالات بعدی برطرف میشود. عدهای دیگر بر این عقیدهاند که مستفاد از آیات قرآن، عالمگیر بودن طوفان نوح است. [17] در کنار استناد این گروه به ظهور بسیاری از آیات قرآنی، برخی از ایشان به دو شاهد عمده استناد جستهاند: یکی جهانی بودن نبوت حضرت نوح و دیگری فرمان خداوند به نوح مبنی بر گزینش و سوار نمودن جفت از حیوانات مختلف. در توضیح شاهد اول گفته میشود اکثر مسلمانان قائل به عالمگیر بودن رسالت نوح هستند. [18]در این صورت بدون شک میتوان گفت عذاب موعود او نیز عالمگیر بوده است. درباره شاهد دوم نیز گفته شده است اینکه طبق نقل قرآن به نوح امر شد تا از هر نوع حیوان زوجی را سوار بر کشتی سازد، اگر طوفان منحصر به منطقهای از مناطق زمین میبود، امری بیفایده بود؛ چرا که دیگر نیازی به تحمل این همه مشقت در ساخت کشتیای با آن عظمت و جمعآوری و سوار نمودن آن همه حیوان و تهیه آذوقهشان نمیبود.[19]بنابر این به تأویلبردن آیاتی که ظاهر در عمومیت طوفان است، تقیید کلام وحی، بدون وجود دلیلی محکم است.[20]بعلاوه بحثهای ژئولوژی(زمینشناسی) هیچ منافاتی با بروز طوفانی آنچنان سهمگین ندارد. به طوری که میتوان ادعا نمود بخشی از نتایج بدست آمده از کاوشهای زمینشناسان در خصوص فراگیر بودن آب بر روی زمین مربوط به ماجرای طوفان نوح میباشد.[21] بعید دانستن فراگیر شدن آب در کل زمین نیز برخاسته از محدود دانستن قدرت پروردگار و عدم درکی صحیح از او و صفاتش است. آیا محال است که آسمان و زمین کاری که به اذن پروردگار تدریجاً و در طی سالیان متمادی انجام دادهاند را به اذن همو، در مدتی محدود انجام دهند. چه محالی پیش میآید اگر آسمان قطراتی دهها برابر بزرگتر از حد طبیعی با سرعتی بسیار فزونتر از حد معمول ببارد و زمین آبهای درونش را با سرعتی بسیار زیادتر از آنچه در ذهن ما بگنجد بر سطح زمین جاری سازد و همگی این امور به قدرت خالق زمین و آسمان انجام پذیرد؟
کشتی نوح و مسافرانش
شبهه: اینکه کشتیای بدون بهرهگیری از علوم مهندسی پیشرفته امروزی ساخته شود که توان حمل آن همه انسان و حیوان و مواد غذایی را داشته باشد، امری غیر ممکن است. تهیه مواد غذایی مورد نیاز آن همه جاندار قبل و بعد از طوفان ناممکن است. حفظ نسل حیوانات با نگهداری یکجفت از هر نوع غیر قابل قبول است. پوشش گیاهی امروزی با فرض تحقق چنان طوفان مخربی بایست وجود نمیداشت و حال که وجود دارد، پس وقوع چنان طوفانی پذیرفتنی نخواهد بود.
پاسخ: این قبیل اشکالاتی که به داستان نوح شده است، برآیند قطع نظر نمودن از صفات والای پروردگار و مستقل دیدن نوح در انجام آن امور به عنوان فردی از نوع انسان با قدرت و علم محدود و سر انجام ناممکن تلقی نمودن تحقق وقایع نقل شده است. اما با مراجعه به کتب کلامی و آثار فلسفی و کمی تفکر حقمدارانه و رها از بند علمزدگی متوجه خواهیم شد که طبق کتاب وحی، طوفان نوح اتفاق افتاده است. حادثهای اعجازگونه، با عنایت خاص پروردگار و طبق وحی الهی و علم نبوت که در مدار اموری انجام پذیرفت که عقل تحقق آن را محال نمیداند، گر چه ذهن کم توان عرفی یا علمزده آن را بعید میشمرد. معارف والای قرآنی بخوبی پرده از این حقیقت برداشته است که در ماجرای ساخت کشتی نظر و عنایت خاص پروردگار با نوح همراه بوده است. در سوره هود میخوانیم:
و اصنع الفلک باعیننا و وحینا
و کشتی را زیر نظر ما و به اشاره ما بساز[22]
و در سوره عنکبوت آمده است:
فانجیناه و اصحاب السفینه و جعلناها آیه للعالمین
پس نجات دادیم او[نوح] و کشتینشینان را و آن[کشتی] را نشانه و آیتی برای جهانیان ساختیم[23]
پروردگاری که خالق جهانیان و بر طرفکننده نیازهای آنها از بدو خلقت تا کنون است، آیا قادر نیست که برای مدتی کوتاه نیاز بخشی از موجودات را در کشتیای که طبق علم نامحدود او ساخته شده و شرایط لازم در آن لحاظ گردیده برطرف سازد و پس از آن نیز زندگی تازهای را برای عالم رقم زند.[24] مهم نیست که ما تصوری روشن از کشتی نوح یا نحوه جمعآوری حیوانات و بر آورده ساختن نیازهایشان یا حفظ نسل حیوانات و گیاهان نداشته باشیم؛ این مهم است که به توانایی خالق این حادثه واقفیم و به استحکام منبعی که داستان در آن نقل شده اطمینان داریم.
طوفانی عالمگیر، حکمت و قدرت خدا
شبهه: طوفان نوح در تضاد با سادهترین مفاهیم اخلاقی و انسانی است؛ زیرا تنبیه نسل بشر به دلیل خطای عده خاصی بوده است. بعلاوه خدا در تنبیه کردن چه نیازی به طوفان دارد، مگر نمیتواند همانگونه که زمین را بیهدف آفرید! همه آدمها غیر از دوستان و آشنایان آقای نوح را بکشد.
پاسخ: این شبهه نیز برخاسته از نداشتن تصوری صحیح از صفات خداوند عالمیان است. قدرت و حکمت دو وصف نیک است که تحققشان در مخلوقات بشری، روشنترین دلیل بر وجودشان در خالق هستی است و از آنجا که ذات الهی در بالاترین جایگاه هستی قرار دارد، صفات او نیز عالی و در نهایت کمال است. به این ترتیب خدا در انجام کارهایش هم حکمت و هم قدرت لازم را داراست. پدیده عذاب و عقوبت بندگان فاسد، خاصه در جریان طوفان نوح نیز خارج از نظام عالم هستی نیست. پس بایست که در قالب اوصاف والای الهی تفسیر شود. 950سال دعوت به حق در میان جامعه بشری آنروز با جمعیتی نه به گستردگی جمعیت جهان امروز، عناد ورزیدن اکثریت و ایمان آوردن جمعیتی اندک، تهدید ایمان مداری جماعت اندک توسط اکثریت کافر، حکیمانه و هدفمند بودن خلقت)چرا که بدون شک این عالم قابلیت آفرینش و طی مراحل کمال را دارد و اگر آفریده نمیشد یا امکان لازم برای نشر دین فراهم نمیگردید به نقص خدا میانجامید(، اینها همه گویای این است که کافران لایق این عقوبت بودهاند و مومنان سزاوار آن عنایت.[25] قرآن میفرماید:
قالوا لئن لم تنته یا نوح لتکونن من المرجومین * قال رب ان قومی کذبون * فافتح بینی و بینهم فتحا و نجنی و مَن معی من المومنین
[قوم نوح] گفتند: ای نوح اگر دست بر نداری قطعا سنگسار خواهی شد. گفت پروردگارا قوم من مرا تکذیب کردند. پس میان من و آنها فیصله ده و من و مومنان همراه مرا نجات بخش[26]
و نیز میفرماید:
و قال نوح رب لاتذر علی الارض من الکافرین دَیّارا * انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کَفّارا
و نوح گفت پروردگارا احدی از کافران را بر روی زمین باقی مگذار. که اگر تو آنها را باقی گذاری بندگانت را گمراه میکنند و جز پلیدکار ناسپاس نمی زایند[27]
در خصوص نوع عقوبت الهی نیز باید توجه داشت که تحقق پدیده طوفان، گرچه در نظر ما کاری پر دردسر بنماید، اما انجامش برای خداوند نه مشکل است و نه بدون حساب:
انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
فرمان او هر گاه چیزی را اراده کند، تنها این است که به آن بگوید باش پس میشود[28]
نتیجهگیری
طبق آنچه بیان شد طوفان نوح داستانی قرآنی و سرگذشتی واقعی از قوم نوح پیامبر و سرانجام ایشان است، که هدف از نقل آن در قرآن مطابق با هدف نزول کتب آسمانی؛ یعنی هدایتگری است. قرآن کتاب تاریخ نیست، اما میتواند به عنوان سندی بر وقوع حوادث تاریخی مورد استناد قرار گیرد. ریشه و اساس شبهاتی که در مقاله نقد شده طرح گردیده است، عدم توجه لازم به مباحث اعتقادی -که زیر بنای پذیرفتن آموزههای قرآنی است- میباشد. به این ترتیب با بررسی خردمحور پیرامون داستانهای قرآنی مبتنی بر شناخت صحیح از اصول دین میتوان گفت طوفان نوح به هیچ وجه شوخی نیست، بلکه حادثهای کاملا واقعی و جدی است.
منابع
- 1) قرآن.
- 2) طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات(بیروت-لبنان)، الطبعه الخامسه، 1403ق.
- 3) مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه(تهران)، چاپ چهل و چهارم، 1382ش.
- 4) کاشانی، فیض؛ تفسیر الصافی، تصحیح:علامه شیخ حسین اعلمی، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات(بیروت-لبنان).
- 5) الطبرسی، الشیخ ابوعلی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، منشورات مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی، 1403ق.
- 6) کتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید)، ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیم گلن، هنری مرتن، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1383ش.
- 7) مستر هاکس؛ قاموس کتاب مقدس، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1383ش.