نویسنده: علی غلامی
چکیده:
در قسمت اول به منظور پاسخگویی به شبهات مطرح در مقاله محمد(ص) و زنان، تلاش کردیم با بیان گوشهای از سجایای اخلاقی و پاکدامنی پیامبر، گزارشی اجمالی از عظمت شخصیتی ایشان ارائه دهیم. پس از بیان شبهات نویسنده در خصوص تغییر روحیات پیامبر بهواسطه وفات خدیجه، در صدد پاسخدهی به آنها برآمدیم. در ادامه به سایر شبهات مطرح شده توسط نویسنده از جمله زیبایی دوستی به عنوان عامل اصلی شکار زنان، تفاوتگذاری آن حضرت میان همسران و حرص و ولع پیامبر در بهدست آوردن زنان میپردازیم و به اختصار، پاسخهایی ارائه میدهیم.
مقدمه
نویسنده مقاله محمد و زنان، در میان سطور مختلف مقاله خویش، تلاش نموده است تا به منظور اثبات شهوترانی پیامبر(ص) به عنوان هدف اصلی ازدواجهای ایشان، از مصادیقی به عنوان شاهد مدعای خویش بهره جوید. در این بخش تلاش خواهیم کرد تا با جمعآوری و ارائه شواهدی برخلاف مدعاهای وی، از طریق همان شیوه وی یعنی استناد به گزارههای تاریخی، بیاساس بودن تلقی شهوترانی به عنوان فلسفه اصلی ازدواجهای پیامبر اکرم(ص) را نشان دهیم.
زیبایی، عامل اصلی شکار زنان
نویسنده در ادامه سلسله ادعاهای بیاساس خویش مدعی میشود که سیره رفتاری پیامبر نشان دهنده بروز عقدههای شهوانی پیامبر پس از وفات خدیجه(س) است. چنانکه پیامبر را چون شکارچی، در کمین زنان زیباروی تصویر میکند که در انتخاب شکار خویش، کافی بود هر زنی را برای او وصف کنند تا به خواستگاریش برود. ای کاش نویسنده مقاله «محمد و زنان» شخصیت داستان خویش را کمی متینتر و جذابتر تصویر میکرد. مشکل این است که محمد داستان او در مقایسه با حضرت محمدی که سخنان و آموزههای غیرقابل خدشه او موجود است، بسیار متناقضگو و دچار دو شخصیتی است. خوانندهای که این حدیث را با این لحن شدید از پیامبر اسلام(ص) شنیده باشد که «هرکس اوصاف زنی را نزد مردی بیان کند و آن مرد فریفته آن زن و مرتکب گناهی شود، شخص وصف کننده در حالی که مشمول غضب خداوند است از دنیا خواهد رفت»،[1] نمیتواند این مطلب را هضم کند که اصحابی که حضرت برای آنان این سخنان را نقل میکرده، خودشان پیش پیامبر(ص) بیایند و از زیبائیهای ظاهری و اندامهای زنان سخن بگویند و او نیز به سخن آنها گوش دهد و سپس به سرعت، به شکار آنان برود![2] برعکس، آنچه در تاریخ موجود است، واکنش تند و شدید حضرت نسبت به افرادی بوده است که از روی شهوت، به توصیف زنان میپرداختند.[3]
در وهلهی بعد، این سؤال به ذهن میآید که پیامبری که اکنون قدرت برتر سیاسی و نظامی جزیرة العرب است و چنان جماعتی را شیدای خود ساخته است که برای او از جان و مال خود دریغ نمیکنند و همچنین اگر از رسوم غیرقابل انکار قبایل عرب در آن دوران، ابراز محبت و دوستی از طریق تزویج و بخشش زنان زیباروی قبیله است، و آئین او نیز به سرعت خیره کنندهای در حال گسترش است، این شکارچی قدرتمند، ثروتمند و محبوب عرب که از ابراز تمایلات شهوانی خود ابائی ندارد، میبایست حرمسراهایی با تعداد زنانی همسان و یا بیش از پادشاهان سرزمینهای اطراف داشته باشد.
نویسنده خوب است پاسخ دهد که آیا ازدواج با 11 همسر که 9 مورد آن به صورت همزمان بوده و این تعدد همسران درسن 54 تا 61 سالگی آن پیامبر رخ داده و از میان آنها فقط عایشه دختری باکره بوده و برخی از آنان در زمان ازدواج بیش از 50 سال داشتهاند (آن هم زن 50 ساله آن منطقه جغرافیایی که بسیار مسنتر از زنان مناطق معتدل و یا سردسیر بودند) و از همسران قبلی خود دارای چندین فرزند بوده و برخی دیگر، بیش از 2 بار ازدواج نموده بودند، همه آن شکارهای این شکارچی زبردست و تشنه شکار است؟!! و اگر به ادعای نویسنده، وجه مشترک تمام ازدواجهای حضرت، زیبارویی زنان بوده است، نویسنده خوب است قبل از تأمل مجدد در متون تاریخی، حداقل به عبارات خود در بیان نازیبایی دو تن از همسران (سوده و حفصه) یکبار دیگر رجوع کند!
نویسنده را به تأمل در این نکته دعوت میکنیم که مگر نه اینکه شرایط آب و هوایی گرم عربستان، موجب میشده است که دختران بسیار زودتر از سایر نقاط رشد یافته و آماده ازدواج شوند و معمولاً پیش از ده سالگی به یک زن کامل تبدیل شوند، پس چگونه ممکن است برای زنان مسن، بیوه و چند بار ازدواج کرده، طراوت و زیبایی خیره کننده و سرمست کنندهای باقی مانده باشد؟!
به این جملات توجه کنید:
سوده بنت زمعه دومین همسر پیامبر(ص): «من زنی مسن هستم و دیگر به معاشرت با مردان نیازی ندارم. اما مایلم در زمره همسران شما باشم».[4]
ام سلمه ششمین همسر پیامبر(ص) در پاسخ به خواستگاری حضرت: «سنّ من زیاد است و عیالمندم و در این سن، عار دارم ازدواج نمایم».[5]
همچنین اگر "زینب بنت جحش" هفتمین همسر پیامبر(ص) که دختر عمه رسول خدا(ص) بود و از کودکی کنار پیامبر رشد و نمو کرده بود، علیرغم حداقل اینکه بیش از 35 سال از عمرش گذشته بود، باز هم زیبایی رغبتانگیزی داشت، چطور پیامبر(ص) پیش از خواستگاری او برای زید (پسر خوانده پیامبر(ص) )، با آنکه میتوانست، زینب را برای خودش شکار ننمود و این چنین سخاوتمندانه از وی چشم پوشید؟!
مگر نه اینکه پیامبر ترسیم شده در مقاله «محمد و زنان» به شکار زنان زیبارو میرفت تا آنان را برای تمتعات جنسی خود مورد استفاده قرار دهد، پس خواستگاری از "ام حبیبه" (یازدهمین همسر پیامبر(ص) ) که در حبشه بود و پیامبر(ص) به وی دسترسی نداشت و معلوم نبود چه زمانی با پیامبر ملاقات خواهد نمود، چه سودی داشت؟!
واقعیت آن است که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد، پیامبری که آمده است انسانها را به مراتب عالیه معنوی و اخلاقی برساند،[6] چنان اسیر شهوات باشد که از یک طرف، زنان را یاریگر مردان در دینداری بداند[7] و از طرف دیگر، زیبایی زنان مهمترین عامل انتخاب همسر از سوی او باشد.
فارغ از تمام مباحث فوق، چه کسی گفته است که زیبارویی همسر، امری ناپسند است و پیامبر(ص) نیز از آن نهی کرده است؟! اتفاقاً آموزههای دینی نه تنها از گزینش همسران زیبا نهی نمیکند؛ بلکه آن را یک پایه مهم رضایت جنسی به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در آرامش و استحکام خانواده میداند.[8] آنچه که اسلام نفی کرده است، لحاظ کردن زیبایی در همسر به عنوان یکی از ملاکهای ازدواج نیست؛ بلکه قرار دادن آن به عنوان تنها ملاک است. در همین زمینه پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«هر کس، زنی را بهخاطر دارائیش تزویج کند خداوند او را به خود واگذار مینماید و کسی که زنی را بهخاطر زیبائیش تزویج کند در وی چیزی مشاهده خواهد نمود که ناپسندش دارد و هر کس زنی را بخاطر دینداریش تزویج نماید، خداوند آن دو را نیز برایش گرد میآورد».[9]
تفاوتگذاری میان همسران
یکی دیگر از مؤیدات نویسنده برای اثبات انقلاب و تحول در پیامبر(ص) پس از وفات خدیجه(س)، تبعیض قائل شدن ایشان میان همسران میباشد. وی مدعی میشود که این تبعیض و فرقگذاری میان همسران که مایه آبروریزی برای پیامبر(ص) نیز شده بود، به سود زنان زیباروی بوده و موجب شده همسری همچون عایشه، «سوگلی» حضرت گردد و همسری سالخورده همچون "سوده" مطرود شده و مجبور گردد برای آنکه حضرت وی را طلاق ندهد، شب خود را به "عایشه" ببخشد.
البته نویسنده نمیتواند خصایص و ویژگیهای اخلاقی رسول اکرم(ص) از جمله عدالت محوری ایشان[10] را به این وضوح نادیده بگیرد و لذا این اعتراف را میکند که موارد نقض نوبت همسران اندک بوده و ایشان عدالت را میان زنان خویش رعایت مینمودند ولی دلیل آن، خصلت عدالت پیامبر نبوده؛ بلکه بهواسطه رسم اعراب جاهلیت بوده است. در مقام پاسخ، اولین نکتهای که به ذهن میرسد، وجود تناقضات در متن فوق است. نویسنده از یکسو موارد تبعیض را اندک شمرده و از طرف دیگر آن را (یعنی همان موارد اندک ادعایی را) مایه آبروریزی برای حضرت دانسته (!) و از سوی دیگر در پایان، به صراحت در تناقضی آشکار اعتراف میکند که حضرت، عدالت در همخوابگی را رعایت میکردند (گرچه آن را ناشی از خصلت عدالت در ایشان نمیداند؛ بلکه بهواسطه وجود این رسم از دوران جاهلیت عنوان میکند)!
از سوی دیگر، خوانندهای که از ابتدا، متن پیش رو را همراهی نموده و با ویژگیهای شخصیتی، آموزهها و نیز اقدامات رسول مکرم اسلام(ص) آشنا شده باشد،[11] با کمترین تأمل، سستی ادعای تبعیض و ظلم در حق همسران بهواسطه رعایت نکردن حق همخوابگی با آنان و یا داشتن «سوگلی» را معترف خواهد بود.[12] چگونه ممکن است احیا کننده حقوق واقعی زنان و بزرگترین مصلح بشریت که یکی از مهمترین دستاوردهای آئینش بهبود بخشی چشمگیر در عدالت جنسیتی است و آثار آموزهها و رفتارش در تحولات بنیادین در آن عصر و سایر اعصار کاملاً مشهود است، خود اهل تبعیض و ظلم علیه زنان باشد؟!
شیعه و سنی نقل کردهاند که پیامبر(ص)، حتی در حالی که مریض بودند، با اینکه حالشان نامساعد بود و نمیتوانستند حرکت کنند، از اصحاب میخواستند ایشان را به منزل همسران ببرند تا حتی در این حال بیماری شدید، عدالت را رعایت کرده باشند و در ایام آخر عمرشان که دیگر نمیتوانستند از بستر بلند شوند و در منزل یکی از همسران اقامت گزیدند، رضایت و اجازه سایر همسران را کسب کردند.[13]
البته نمیبایست این نکته را فراموش کرد که اگر اسلام، شرط تعدد زوجات را رعایت عدالت میداند، منظور این نیست که در تمامی جنبهها هیچگونه تفاوتی میان همسران گذارده نشود؛ زیرا این امر مقدور نبوده و در برخی موارد از جمله رعایت عدالت در محبّت، از اختیار آدمی خارج است.[14] انسانها به واسطه اختلاف طبایع و سلایق، بصورت غیرارادی برخی افراد را بیشتر دوست داشته و از برخی دیگر دوری میگزینند. لذا آنچه مهم است این است که در امور ارادی و اختیاری و در حقوق مشترک، ظلم و تبیعضی صورت نگیرد که هیچ یک از گزارشات تاریخی، حکایتی که از آن، چنین ناعدالتی و ظلمی از سوی پیامبر(ص) برداشت شود را نقل نکردهاند.
در همینجا مناسب است ادعای نویسنده در مورد وقوع چندین مرتبه اقدام به طلاق و یا تهدید آن از سوی پیامبر(ص)، نیز مورد بررسی قرار گیرد. وی به صورت مشخص بیان میکند که پیامبر چون عاشق زیبایی بود، بهواسطه نازیبایی و پیر شدن و کم رغبت شدن به «سوده»، وی را طلاق داده و یا نیّت طلاق کرده و وی را به آن تهدید مینماید که با التماس و تمنای «سوده» و حتی گذشت وی از حق همخوابگی و در عوض، ماندن در زمره همسران رسول، مواجه میشود و از تصمیم خود منصرف میگردد.
چه خوب بود نویسنده توضیح میداد که چگونه مردی که تا این مقدار، زیبایی، جوانی و طراوت برایش مهم است که حاضر است همسرش را صرفاً بهخاطر پیر و فرسوده شدن و نازیبایی طلاق دهد، پس از ازدواج با سوده به عنوان دومین همسر، اقدام به تزویج چندین همسر سالخورده دیگر میکند تا مجبور باشد آنها را تحمل نموده و حتی شبهایش را میان آنان و همسران جوانتر بهطور مساوی تقسیم کند و با دست خود، لذت بودن در کنار همسران با نشاطتر را از خود سلب کند؟! اصلاً چرا چنین فردی، از همان ابتدا با زنی سالخورده و نازیبا تزویج نموده تا حالا بخواهد او را طلاق دهد؟!
ویژگیهای سوده در زمان خواستگاری پیامبر از او، همچون فقدان همسر، مورد اذیت و آزار دشمنان قرار گرفتن، بیبهره بودن از هرگونه حامی و مسن بودن او، همگی حاکی از این امر است که پیامبر رحمت(ص) از روی وظیفه اخلاقی و انسانی، وی را به عقد خویش درآورده است. لذا بحث جوانی و زیبایی از همان ابتدا برای پیامبر مطرح نبوده و فردی چنین فداکار، مهربان و اخلاقگرا که در آن ایام میتوانست هر دختر زیباروی عرب را به تزویج خود درآورد، نمیتواند چهرهای شبیه چهره ترسیم شده در مقاله «محمد و زنان» داشته و عاشق زیبایی و شهوتپرست باشد. این مقدار بیتدبیری از فردی که نقشی تازه در عالم درافکنده و در زمان ازدواج با سوده، رهبر حکومت اسلامی در مدینه است، چگونه توجیه میشود؟!
وی همچنین نگفته است که پیامبری چنین ظالم، خودخواه و هوسران(!)، چطور از این امر خجلت زده نمیشد که از یکسو، همسری که خودش آزادانه انتخاب کرده را با چنین بهانه غیرقابل پذیرشی تهدید به طلاق نماید و از سوی دیگر، بارها در میان مردم سخنرانی نموده و طلاق را مبغوضترین امر در نزد خداوند و عامل به لرزه در آمدن عرش الهی توصیف کند؟![15]
عدهای گفتهاند که چون سن سوده زیاد بود و پذیرای مرد نبود، خودش به پیامبر پیشنهاد کرد که شبی که نوبت اوست، نزد عایشه باشد و فقط عنوان همسری پیامبر(ص) برای او باشد تا در زمره زنان پیامبر(ص) محشور شود.[16] بر فرض پذیرش این مطلب، باز هم ادعای نویسنده مبنی بر طلاق سوده بهخاطر نازیبایی کجا و پیشنهاد رسیدگی بیشتر پیامبر به عایشه جوان، از سوی خود سوده کجا؟![17]
لذا اگر عامل طلاق، پیری و نازیبایی و کم رغبتی نسبت به وی بوده، اصلاً توجیهپذیر نمیباشد و اگر عامل دیگری همچون آزار و اذیت پیامبر توسط آن همسر بوده است[18] که فلسفه تشریع طلاق برای رهایی از چنین شرایطی است. و در مواردی که چارهای جز طلاق نیست، اسلام نه تنها طلاق راممنوع نکرده است؛ بلکه آن را تجویز نموده است.
ضمن آنکه حضرت تا پایان عمر خویش، هیچ یک از زنان خود را طلاق ندادهاند و این در حالی بوده است که از برخی آنها، آزار و اذیتهای فراوان دیده است.
حرص و ولع پیامبر در به دست آوردن زنان بیشتر
نویسنده مقاله «محمد و زنان» مدعی شده است که خصایصی همچون هوسرانی، سوء استفاده از قدرت و زیباطلبی موجب شده بود تعداد 11 همسر برای حضرت کم باشد و لذا زنان دیگری (چهار زن که مشهورترین آنها ماریه قبطیه بود) را به عنوان همسر صیغهای به حرمسرای[19] خود ببرد!.
سؤال این است که آیا نویسنده در هنگام نگارش این مطلب، کمی تأمل نکرده بود که پیامبری چنین هوسران و دارای حرص و ولع به زنان، چه لزومی داشت «زن صیغهای» بگیرد؟! و به جعل عنوان صیغهای و دائم و تفاوتگذاری میان آنها چه نیازی داشت؟!
ضمن آنکه چه کسی گفته است "ماریه قبطیه" زن صیغهای پیامبر بوده است؟! حتی در منابع شیعی که بنابر معتقدات خود، ازدواج موقت (یا همان «صیغه») را از احکام مترقی شریعت اسلامی دانسته و برخلاف نظر اهل سنت آن را جایز میدانند، نام ماریه در زمره کنیزان پیامبر اکرم(ص) آمده است نه همسر صیغهای پیامبر![20]
همچنین یکی از افتخارات پیامبر اسلام(ص) این بوده است که زمینهای فراهم نمود تا از ظلم و تعدّی به کنیزان و غلامان جلوگیری شود و مسلمانان هرچه بیشتر به آزادی آنان ترغیب گردند. در آن زمانه، رسول رحمت و مهربانی و بزرگ احیاگر حقوق واقعی زنان، هویت انسانی کنیزان را گرامی داشت و حتی با آنکه خداوند واجب نکرده بود،[21] شبهای خود را میان همسران و دو کنیز خود (ماریه قبطیه و ریحانه قرطنیه) تقسیم میکرد و با آنان، معامله همسران آزاد را مینمود.[22]
نویسنده اگر منصف باشد اعتراف خواهد کرد که صفت حرص، صفتی نیست که یک شبه در انسان ایجاد شود و انسان حریص و طمعکار، 54 سال از دوران جوانی را در زهد و تکهمسری (آن هم در جامعه آن روز که تعدد زوجات رایج بود) نمیگذراند. پیامبر(ص) در شرایطی در سال اول هجرت اقدام به آغاز تعدد زوجات نمود که در سال هفتم هجرت یعنی 5 سال پیش از رحلت، تنها 5 همسر داشت که از سال اول تا هفتم، بهتدریج و در سالهای گوناگون آنها را تزویج کرده بود و همه آنان به جز عایشه، بیوه و اکثر آنان سالخورده بودند.
همچنین کسی حریص در بهدست آوردن چیزی میشود که از داشتن آن چیز احساس لذت و مسرت نموده و در عین حال از آن منع شود. پیامبری که هم در گذشته و حتی پیش از ازدواج با خدیجه و هم در شرایط فعلی میتواند با دختران برجسته عرب ازدواج نماید و مانعی در سر راه او وجود ندارد، چگونه میتواند حریص و طمّاع باشد؟
نتیجهگیری
در بخش قبلی به اثبات طهارت و پاکی سیمای پیامبر(ص) در دوران جاهلیت پرداختیم و در این قسمت، شبهات نویسنده که بیشتر ناظر به سالهای پایانی عمر آن حضرت است را مورد واکاوی قرار دادیم. همانگونه که به تفصیل بیان گردید، زیبایی و طراوت را با نگاهی به وضعیت سِنّی و نیز سیرهی پیامبر(ص) نمیتوان آنگونه که نویسنده ادعا کرده است عامل اصلی و مهم ازدواجهای رسولالله(ص) دانست. از سوی دیگر، رفتار عدالت محورانه آن حضرت و اهتمام ایشان نسبت به حقوق همسران، هرگونه شبهه در خصوص رفتار ناعادلانهی رسول اکرم(ص) با همسرانشان را با چالش جدی مواجه میسازد. ادعای نویسنده در نسبت دادن حرص و ولع در بهدست آوردن زنان بیشتر نیز با سیره منقوله از آن حضرت سازگاری ندارد. با توجه به این نکات، نتیجهگیری میشود که نمیتوان به فردی که 50 سال از عمرش را به اعتراف خود نویسنده در پاکی غیرقابل خدشه گذرانده است، با چنین شبهات فاقد استناد و استدلال کافی، ادعای شهوتطلبی را منتسب کرد.
فهرست منابع
- 1) قرآن کریم.
- 2) ابن اثیر، علی بن محمد؛ الکامل فی التاریخ، ج2، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
- 3) ابن حبیب بغدادی، محمد؛ المنمق فی اخبار قریش، حیدرآباد هند، دائره المعارف العثمانیه، 1964م.
- 4) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
- 5) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
- 6) ابن سعد، محمد؛ طبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بیتا.
- 7) ابن کثیر، الحافظ ابی الفداء اسماعیل؛ البدایه والنهایه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1408ق.
- 8) ابن هشام، عبدالملک؛ السیره النبویه، بیروت، دارالفکر، 1420ق.
- 9) اصفهانی، عماد الدین حسین؛ زنان پیغمبر اسلام، نشر محمد، چ 7، 1370.
- 10)بخاری، محمد بن اسماعیل؛ الصحیح، دارالفکر، ج 6، 1410ق.
- 11)پاینده، ابوالقاسم؛ نهجالفصاحه، سازمان انتشارات جاویدان، چ دوم، 1362.
- 12)پژوهشکده تحقیقات اسلامی، بزرگ زنان صدر اسلام، قم، زمزم هدایت، چ 5، بهار 1387.
- 13)الجزیری، عبدالرحمن؛ «السنه تعدد الزوجات و ما یترتب علیه من متاعب»، مجله الازهر، ش 12، جزء 9، 1360ق.
- 14) زیبایینژاد، محمدرضا؛ «زن و خانواده در بازخوانی سیره پیامبر(ص)»، حوراء، ش 19.
- 15) شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه؛ الخصال، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1403ق.
- 16) طباطبایی، محمدحسین؛ زن در قرآن، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار علامه طباطبایی، چ اول، 1384.
- 17) طبرانی، سلمان بن احمد؛ المعجم الکبیر، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
- 18)طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ الطبری، بیروت، دارسیویدن، بیتا.
- 19)طیبی، ناهید؛ زن در چشم پیامبر، قم، بهشت بینش، چ اول، 1385.
- 20)الطیننجی، محمد؛ «الحکمه فی تعدد الزوجات»، مجله الازهر، ش 28، جزء 8 و 9، 1377.
- 21)عاملی، شیخ حر؛ وسایل الشیعه، قم، تحقیق و نشر: موسسه آل البیت، 1412ق.
- 22) قریشی، سید علیاکبر؛ از هجرت تا رحلت، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380.
- 23) کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، چ 3، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388ق.
- 24)متقیهندی، علی بن حسام؛ کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409ق.
- 25) مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، دارالاحیاء التراث العربی، 1403ق.
- 26) معتضد، خسرو؛ سیاست و حرمسرا، زن در عصر قاجار، تهران، انتشارات علمی، 1379.
- 27)مقریزی، تقیالدین احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
- 28)نجفی، محمدحسن؛ جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1382.
- 29) نوری، میرزا حسین؛ مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت، 1407ق.
- 30) واقدی، محمدبن عمر؛ المغازی، نشر دانش اسلامی، 1405ق.
- 31) ویژهنامه تربیت جنسی، فصلنامه تربیت اسلامی، ش 8، پائیز 1383.
- 32)هیثمی، نورالدین؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402ق.
پی نوشت:
-
[1] .بحارالانوار،ح 25380.
-
[2] . حکایت زیر نشان میدهد که نه تنها پیامبر (ص) در مقابل زیبارویی زنان، عنان از کف نمیداند بلکه در مقابل، با خرد و تدبیر و از روی مصالح، دست به انتخاب همسر میزدند: «ریطه دختر عمره بنت عبدالرحمن، از پیامبر میپرسد که چرا از انصار زن نمیگیرد. آنها زیبا و دل ربایند. حضرت در جواب میفرماید: زنان انصار بر چند همسری مردان ،شکیبا نیستند. دوست ندارم آنان را بر کاری که خوش ندارند وادار کنم» (طیبی، ناهید، زن در چشم پیامبر، ص 70 به نقل از ابن سعد، ج 8، ص 205).
نویسنده را به پاسخگویی به این سؤال دعوت میکنیم که آیا این جملات میتواند از همان شکارچی شهوتران داستان او صادر شده باشد؟! آن مرد هویپرست که طاقت و هوش و صبر خود را در برابر زیبایی زنان از دست داده است، چگونه میتواند در مقابل طعمههایی همچون زنان دلفریب و زیباروی انصار، چنین عاقلانه و به دور از شهوت تصمیم بگیرد؟!
حقیقتی که نویسنده نخواسته است آن را ببیند این است که جریان کاملاً برعکس این ادعای وی بوده است. واقعیت آن است که زنان زیبا روی فراوانی درخواست ازدواج از پیامبر داشتند ولی ایشان نمیپذیرفت (ر.ک: طیبی، ناهید، زن در چشم پیامبر، صص 72 و 71). بطور نمونه «صباعه دختر عامر بن قرط»، از زنان زیبا و خوش ترکیب عرب بود که تمایل زیادی برای ازدواج با پیامبر (ص) داشت ولی ایشان نپذیرفت. (ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 222 و ابن حبیب بغدادی، کتاب المحقق، ص 227).
-
[3] . به عنوان نمونه، در حکایات تاریخی آمده است که دو مرد از اهالی مدینه به نامهای «هویت» و«مانع»، روزی به مردی که عازم مکه بود گفتند: وقتی به طائف رسیدی، به سراغ دختر «غیلان ثقفی» بروید و سپس خصوصیات ظاهری و فیزیکی وی را با تعابیر مستهجنی بیان کردند. به حسب اتفاق، رسول خدا (ص) سخنان آن دو را شنید و در حالی که خشمگین شد و از آنان به عنوان افرادی شرور و شهوتران یاد کرد، آن دو را به منطقهای دور از مدینه به نام «عرایا» تبعید کرد. (کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 523 و مقریزی، امتاع الاسماع، ج 1، ص 419).
-
[4] .ابن سعد، طبقات الکبری، ج 8، ص 41.
-
[5] .ر.ک: قرشی، سید علی اکبر، از هجرت تا رحلت.
-
[6] . بعثت الاتمم مکارم الاخلاق، (مستدرک الوسایل، ج11، ص 187، ح 12701).
-
[7] .«بهترین متاع دنیا، همسر پارسا است» (نهجالفصاحه، ح 1601). همسری شایسته که تو را بر دین و دنیا یاری کند بهتر از آن چیزی است که مردم اندوختهاند». (نهجالفصاحه، ح 2094).
-
[8] .ر.ک: زیبایینژاد، محمدرضا، مقاله زن و خانواده در بازخوانی سیره پیامبر (ص)، نشریه حوراء ش 19.« ویژهنامه تربیت جنسی»، فصلنامه تربیت اسلامی، ش 8، پائیز 1383.
-
[9]. وسایل الشیعه، ح 25009.
-
[10] . به طور مثال، پیامبر (ص)، مهریه تمامی زنان را به صورت یکسان و عادلانه (هر یک، چهارصد درهم) قرار داد و تفاوتی میان آنها قائل نشد. (المعجم الکبیر، ج 23، ص 219 والسیره النبویه،ج 4، ص 644). همچنین پس از فتح خیبر، به هر کدام از همسران، بطور مساوی صندوق خرما و بیت وسق جو پرداختند (صحیح بخاری، ج 3، ص 68 والبدایه والنهایه، ج 4، ص 228).
-
[11]. از جمله ویژگیهای رفتاری پیامبر (ص) که حاکی از عدالت محوری و تکریم همسران میباشد، این است که ایشان، صبحگاهان پس از نماز، به حجره یکایک همسران خود سر میزدند و از آنان احوال پرسی میکردند. (الکامل فی التاریخ، ج2، ص 5).
-
[12]. شهید مطهری به عنوان یک اسلامشناس کامل، در کتاب نظام حقوق زن در اسلام، ص 353، به صراحت میگوید که «از نظر اسلام، سوگلی بازی به هر صورت و به هر شکل جایز نیست». شهید مطهری در صفحه بعد این کتاب در پاسخ به ادعای تبعیض پیامبر نسبت به همسران، به نقل یک حکایت تاریخی میپردازد که در آن، «عروه بن زبیر» از خاله خویش – عایشه - در مورد رفتار پیامبر با همسرانش سوال نمود. عایشه در جواب چنین گفت: «رسم پیغمبر این بود که هیچ یک از ما را بر دیگری ترجیح نمیداد. با همه به عدالت و تساوی کامل رفتار میکرد. کمتر روزی اتفاق میافتاد که به همه زنان خود سر نزد و احوالپرسی و تفقد نکند. ولی نوبت هر کس بود، نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت میکرد و شب را در خانه آن فرد به سر میبرد که نوبت او بود. اگر احیاناً در وقتی که نوبت زنی بود، میخواست نزد زن دیگر برود، رسماً میآمد و اجازه میگرفت. اگر اجازه داده میشد میرفت و اگر داده نمیشد نمیرفت. من شخصاً اینطور بودم که هر وقت اجازه میخواست، نمیدادم».
-
[13] .الطیننجی، محمد، مقاله الحکمه فی تعدد الزوجات، مجله الازهر، ش 28، جزء 8 و 9.
-
[14] . بطور نمونه، اهل سنت، معتقدند که پیامبر (ص) عایشه را به واسطه کمالات علمی و اخلاقی و عمل به این، بیش از سایر همسران دوست میداشتند. (ر.ک: الجزیری، عبدالرحمن، مقاله السنه تعدد الزوجات و مایترتب علیه من متاعب، مجله الازهر، ش12، جزء 9)؛ از نقلهای گذشته نیز میتوان استفاده نمود که پیامبر (ص) خدیجه (س) را به واسطه فداکاریها و کرامات اخلاقیش، به صراحت برتر از سایر همسران میدانست.
-
[15] . پیامبر اکرم (ص) : «خداوند طلاق را مبغوض میداند.» (کنزالعمال، ج 9، ص 661). «ازدواج کنید و طلاق ندهید زیرا طلاق، عرش خدا را به لرزه درمیآورد». (همان) و...
-
[16] .پژوهشکده تحقیقات اسلامی، بزرگ زنان صدر اسلام، ص 122.
-
[17] . دانشمندان مسلمان فراوانی به مرسل و غیرقابل استناد بودن روایات مربوط به بخشیدن شب سوده به پیامبر در مقابل انصراف ایشان از طلاق اشاره کردهاند. (ر.ک: الاصابه ، ج 4، ص 338، مجمع الزوائد، ج9، ص 246 و جواهر الکلام، ج 31، ص 186).
-
[18] . از جمله مواردی که به عنوان آزار سوده نسبت به پیامبر (ص) ذکر شده است، تلاش سوده در تحریص پسر عمو و برادرشوهرش بر علیه پیامبر (ص) در جنگ بدر است که موجبات ناراحتی رسول اکرم (ص) و ملامت سوده از سوی ایشان را فراهم نمود. (المغازی، ج1، ص 118 و تاریخ طبری، ج2، ص 460).
-
[19] . استفاده از واژه «حرمسرا» به واسطه بار معنایی خاص آن که یادآور حرمسراهای برخی پادشاهان ایرانی و حاکمان اموی و عباسی است و در آن صدها زن درخدمت عیاشی شاهان قرار میگرفتند، از اوج کینه و عداوت نویسنده نسبت به پیامبر اکرم (ص) حکایت میکند. چگونه میتوان برخی پادشاهان از جمله فتحعلی شاه قاجار که دارای حرمسرای یکصد هزار نفره بوده است را با پیامبر اسلام (ص) مقایسه کرد و واژه حرمسرا را برای هر دو به کاربرد؟! (ر.ک به: سیاست و حرمسرای زن در عصر قاجار، ص 156 و 159). اصولاً زنان پیامبر (ص) دارای خانههای مجزایی بودهاند و در یک به اصطلاح «حرمسرا» جمع نبودهاند، و ثانیاً، مغرضترین تاریخنویسان نیز داشتن حرمسرا و زنان دائم یا صیغهای که در آن زمینه تمتعات جنسی پیامبر (ص) را فراهم آورند، کوچکترین سخنی نگفتهاند و پیامبر (ص) را از تهمت زنبارگی و عیاشی، به کلی مبرّا و پیراسته دانستهاند.
-
[20] .ر.ک به: قرشی، سیدعلیاکبر، از هجرت تا رحلت.
-
[21] .از آیه 24 سوره نساء استفاده میشود که خداوند، تقسیم همخوابگی میان کنیزان را تشریع نکرده است . (علامه طباطبایی، محمدحسین، زن در قرآن، ص 300).
-