نویسنده: عبدالهادی احمدی
چکیده
آنچه میخوانید نقدی است بر نوشتاری با عنوان «خدایان» که با لحنی تمسخرگونه و همراه با نوعی مغالطه در انتقاد به خداباوران نگاشته شده است. این نوشتار بر چهار اشکال اصلی پیریزی شده و بقیه مباحث نتیجه و لوازم همین چهار شبهه است. آن چهار اشکال عبارتاند از: نفی توحید خداوند، نفی عدالت خداوند، نفی علم خداوند و تشبیه خداوند به مخلوقات. ما در ابتدا به منطق نادرست حاکم بر مقاله اشاره میکنیم و سپس با براهین قاطع عقلی به اثبات توحید، عدالت و علم خداوند میپردازیم و اثبات خواهیم نمود که خدا منزه از هر گونه تشبیه است.
مقدمه
همه پیامبران و ادیان الهی از آدم تا خاتم، منادی توحید الهی بودهاند و از اشاراتی که در قرآن در مورد سایر ادیان الهی به چشم میخورد میتوان چنین برداشت کرد که همه ادیان الهی بیانگر عدالت خداوند، علم خداوند و تنزیه خداوند از مثل و شبیه بودهاند؛ اما با تحریفاتی که بعدها در کتب آسمانی پیش از قرآن صورت گرفت زمینه شبهات و همین طور تهمتهای ناروا به ادیان الهی فراهم آمد که نمونه آن نوشتار «خدایان» است. عمده محورهای قابل نقد این نوشتار بیاناتی است که در آن نویسنده بعضی از صفات خداوند از قبیل توحید، عدالت، علم و تنزه خداوند از شباهت به مخلوق را بیادبانه رد میکند.
الف) نگرشی اجمالی بر منطق حاکم بر مقاله
نویسنده در ابتدا بیان میکند که همه ملتها برای خود خدایی آفریدهاند و سپس به استهزا و تمسخر این اعتقاد میپردازد. جا دارد از نویسنده بپرسیم، چرا این قدر راحت و بی پروا اعتقادات بسیاری از ملتها را به باد تمسخر میگیرید؟ در دنیایی که همه مردم شعار احترام به افکار و اعتقادات یکدیگر را سر میدهند، بیاحترامی به اعتقادات و افکار میلیاردها انسان هیچ جایی در قاموس عالم مدرن و متمدن ندارد. بعلاوه وی با دستاویز قرار دادن تحریفاتی که در ادیان سابق بر اسلام رخ داده است اشکالات بسیاری را بر خداوند ترسیم شده در این ادیان وارد میکند و همچنین لوازم و نتایج اعتقادات باطل ادیان غیر الهی را نیز به ادیان الهی سرایت میدهد و با این شیوه مغالطه آمیز سعی دارد ذهن مخاطب را به این سو بکشاند که خداپرستی چه اعتقاد سخیفی است؛ در حالی که باید توجه داشت این قبیل اشکالات بر خدایی که دین اسلام از وجود او خبر داده است وارد نمیشود. نوشتار مورد نظر گزارشی است شعرگونه از آنچه نویسنده خدا پنداشته همراه با ادعاهای بیدلیل و نسبتهای ناروا.
ب) خدای حقیقی و خداباوری در دین اسلام
خدایی که دین اسلام از او سخن میگوید دارای ویژگیها و صفاتی است همچون واحد،[1] غنی،[2] عادل،[3] عالم،[4] قادر.[5]
نویسنده نوشتار «خدایان» از تعدد، نیازمندی، بیعدالتی، بی اطلاعی، ناتوانی و عدم حکمت خدا، سخن گفته است؛ در حالی که طبق بیان اسلام، خدا دارای تمامی صفات و ویژگیهای کمال، و فاقد هر نقص و عیبی است. همانطور که در ادامه خواهد آمد صفات والای الهی هر یک با دلیل و برهان قابل اثبات است پس تصویری که نویسنده شبههگر از خدای ادیان ارائه داده است مخدوش و ناصواب است.
قبل از آنکه به براهین اثبات خدا و صفات او بپردازیم لازم است چند مطلب را بیان کنیم:
1- موجود یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود: از نگاه عقل، تمامی موجودات (با توجه به ذاتشان) به دو گروه تقسیم میشوند: بعضی از موجودات مانند انسان، وجود داشتن برایشان ضرورت ندارد یعنی انسان میتواند موجود باشد و میتواند موجود نباشد. این نوع از موجودات را ممکن الوجود میگویند. در مقابل این دسته، موجودی را که وجود داشتن برایش ضرورت دارد یعنی در ذاتش نهفته است و به هیچ وجه از او جدا نمیشود، این نوع موجود را واجب الوجود مینامند.[6]
2- واجب الوجود نیاز به علت ندارد: با توجه به تعریفی که از واجب الوجود ارائه شد از آنجا که وجود در ذات اوست دیگر نیازی ندارد تا موجود دیگری به او وجود دهد. پس برای موجود بودن نیاز به غیر خود ندارد و این یعنی علت نمیخواهد.[7]
3- ممکن الوجود نیاز به علت دارد: موجوداتی که ممکن الوجود هستند از آنجا که خود به خود دارای وجود نیستند پس در وجود یافتن نیازمند به غیر خود هستند. این «غیر» اگر خود نیز ممکن الوجود باشد در وجود یافتن نیازمند به غیر خود است و این سلسله ادامه پیدا میکند مگر اینکه به موجود واجب الوجود ختم شود. پس موجودات ممکن الوجود برای موجود شدنشان نیاز به واجب الوجود دارند.[8]
4- واجب الوجود موجود است: ممکن الوجود را همه ما در عالم پیرامون خود میتوانیم مشاهده نماییم. پس ممکن الوجود داریم و صرفاً فرض عقلی نیست اما آیا واجب الوجود هم در خارج داریم یا فقط فرض عقلی است؟
با توجه به توضیحات گذشته روشن میشود که واجب الوجود امری فرضی نیست بلکه موجودی واقعی است زیرا همانطور که بیان شد موجودات ممکن برای موجود شدن به واجب الوجود نیاز دارند و اگر واجب الوجودی در کار نباشد هیچ ممکن الوجودی، تحقق نخواهد داشت[9]. بنابراین وجود ممکن الوجود خود دلیلی محکم بر وجود واجب الوجود است.
5- واجب الوجود، جامع صفات کمال است و نقصی در او راه ندارد: درک معنای واجب الوجود به خوبی میتواند کمال مطلق بودن او و عدم راهیابی نقص در وجودش را بیان نماید. واجب الوجودی که ذاتش عین هستی و وجود است چگونه در او نیستی راه یابد. اگر علم و قدرت و عدل و یگانگی از کمالاتاند پس واجب الوجود نمیتواند فاقد آنها باشد و اگر تعدد و نیازمندی به اجزاء و جهل و ضعف و بیعدالتی از نقایص شمرده میشود چگونه واجب الوجود را متصف به آنها توان نمود.[10]
6- واجب الوجود همان خدایی است که اسلام معرفی نموده است: مطالعه آیات قرآنی و روایات نبوی گویای این حقیقت است که خدایی که دین اسلام از او سخن میگوید همان واجب الوجودی است که از او سخن گفتیم.
ج) بررسی چند صفت کمال (توحید، علم، قدرت، عدالت)
1) دلیل بر توحید خداوند
اگر واجب الوجود را متعدد فرض کنیم هر یک از این واجبها علاوه بر وجودی که دارند، باید دارای جزئی خاص باشند که هر کدام را از دیگری متمایز میسازد. داشتن جزء موجب راهیابی ترکیب در ذات واجب الوجود میشود و هر مرکبی به اجزای خود نیازمند است. نیازمندی، نقص است و بینیازی کمال، و واجب الوجود دارای کمال و فاقد نقص است.
پس ترکیب در واجب الوجود راه ندارد و نبود ترکیب به معنای نفی اختلاف میان واجب الوجودهای فرضی است. وقتی اختلافی نبود تعدد نیز بیمعناست. پس واجب الوجود فقط یکی است.[11]
2) دلیل بر علم و قدرت خداوند
واجب الوجود جامع همه صفات کمال است و از جمله این صفات، علم و قدرت است. بعلاوه خدایی که تمامی موجودات ممکن را آفرید و به آنها توانمندی و گاه دانایی عطا نمود چگونه خود از علم و قدرت بیبهره باشد.[12] باید توجه داشت که علم و قدرت واجب الوجود را نمیتوان با علم قدرت مخلوقات بخصوص بشر، قیاس نمود بلکه متناسب با وجود تام و کامل او باید دید. به این ترتیب علم و قدرت واجب الوجود نیز در مرتبه کامل است و تمام عالم هستی را در بر میگیرد.
3) دلیل بر عدالت خداوند
ارتکاب ظلم و ستم ریشه در اموری چند دارد:
1)از جهل ناشی شده است؛
2)از نیاز سرچشمه میگیرد؛
3) ناتوانی فرد منشاء آن است.
با توجه به مباحث پیش گفته واجب الوجود نه جاهل است و نه نیازمند و نه ناتوان. پس دلیلی بر بیعدالتی خداوند وجود ندارد. از اینها گذشته، عدل کاری شایسته و ظلم، عملی ناشایست است و خداوند واجب الوجود جامع صفات کمال و فاقد هر نقصی است. پس، خداوند هیچگاه مرتکب ظلم و ستم نمیشود و تمام کارهای او عادلانه است.[13]
د) پاسخ به شبهات
شبهه اول: نویسنده نوشتار مذکور از عنوان خدایان برای نوشتهاش استفاده کرده است و این یعنی تعدد خدا.
جواب: در مباحثی که گذشت ثابت شد که خدا یا به عبارتی واجب الوجود، محال است بیش از یکی باشد پس یک خدا داریم نه خدایان و این یعنی عدم توجه نویسنده به مباحث عقلی و منظقی.
شبهه دوم: درست کارترین خدا، ساخته دست شریفترین انسان است.
جواب: اولاً: ثابت شد که خدا واحد است پس فقط یک خدای درستکار داریم نه بیشتر. ثانیاً: ثابت شد که خدا واجب الوجود است و واجب الوجود مخلوق نیست تا ساخته دست کسی باشد. ثالثاً: ثابت شد که خدا عادل و عالم و قادر و حکیم است و موجودی با این صفات کار غیر درست از او سر نمیزند.
شبهه سوم: همه ملتها یک خدا برای خود آفریدهاند. آن خدا همیشه به مخلوق خود شباهت دارد و به صورت تغیرناپذیری پشتیبان قدرتمندان است.
جواب: اولاً: بیان شد که بر اساس براهین خدشه ناپذیر، خدا نه مخلوق است و نه شبیه دارد. پس اشیای طبیعیای که بعضی از ملتها به پرستش آنها پرداختهاند و باور به شباهت خدا به مخلوقاتش را بایست به عنوان یک انحراف در خداپرستی حقیقی به حساب آورد که دین اسلام از آن مبرا است.
ثانیاً: بیان شد که خدا عادل است پس پشتیبان حق است نه قدرتمندان. تا آنجا که قدرتمندان در مسیر حق و حقیقت گام بر میدارند خداوند پشتیبان آنهاست و در غیر این صورت دشمن آنهاست.
شبهه چهارم: همه خداها وطنپرست هستند و از همه ملتها بجز ملت خود بیزارند.
جواب: با توجه به براهین پیش گفته، غیر خدا هر چه هست مخلوق خدای واحد است و همه یک ملت یکپارچه را نزد خدا تشکیل میدهند و خدای عادل میان همه به عدالت حکم میکند و همه آنچه را که با ذات پاک خود آفریده دوست دارد.
شبهه پنجم: همه خدایان دوست دارند آنها را ستایش، چاپلوسی و عبادت کنند. اغلب آنها اگر برایشان قربانی کنی لذت میبرند. بوی خون بیگناهان دلانگیزترین رایحه برای آنان است.
جواب: ثابت شد که خداوند غنی و بینیاز است پس نیازی به ستایش، چاپلوسی، عبادت و قربانی کسی ندارد و همین طور ثابت شد که خداوند عادل است و ظلم نمیکند و معلوم است که برای یک عادل منفورترین چیز بوی خون بیگناهان است.
شبهه ششم: همه این خدایان تعداد بیشماری کشیش یا روحانی دارند. سرمایه اصلی این روحانیون این است که درباره خدایشان بسیار لاف میزنند و میگویند که خدای آنها از خدایان دیگر برتر است.
جواب: اگر لاف زدن را به سخن خلاف واقع و بیدلیل گفتن معنا کنیم نمیتوان همه دینباوران و مبلغان دینی را لافزن معرفی کرد. عالمان دینی حقمدار هر یک با دلیل و برهان به خداوند عالم، قادر، غنی، عادل معتقد هستند و این باور را در معرض اذهان حقیقتجو قرار میدهند و این لاف زدن نیست.
شبهه هفتم: این خدایان ساخته و پرداخته مدلهای فراوان و گاه عجیب و غریب هستند. بعضی از آنها هزاران بازو و صدها سر دارند. بعضی گردن خود را با مارهای زنده تزیین کردهاند. بعضی در دست خود گرز یا چماق دارند. بعضی همانند فرشتگان بال دارند. بعضی ... .
جواب: خدای واحدی که دین اسلام معرفی میکند منزه از این صفات است و ادله عقلیای که بیان شد بساطت و غنای خدا را به اثبات رساند.
شبهه هشتم: از آنجایی که این خدایان از روحانیون کسب اطلاع میکنند، نادانی آنها برای ما موجب حیرت است. این خدایان از شکل دنیایی که ساختهاند بیاطلاع هستند. همه این خدایان از دانش زمین شناسی و فضا بیبهرهاند.
جواب: در بحث علم خداوند با دلیل عقلی ثابت شد که خداوند به عنوان خالق جهانیان به همه چیز و همه کس علم دارد و هیچ چیز بر او مخفی نیست. پس خداوند نیاز به کسب اطلاع از کسی ندارد و از کسی کسب اطلاع نمیکند.
شبهه نهم: خدایان در موقع قانون گذاری بدبختترین قانون گذار و در موقع اجرای قوانین از یک رئیس جمهور متوسط آمریکایی ناتوانتر هستند.
جواب: بدیهی است که بهترین قوانین در هر موضوعی، توسط عالمترین اشخاص به آن موضوع، وضع میشود و ثابت شد که خداوند عالمترین موجود است پس بهترین قوانین را میتواند وضع کند. و همین طور ثابت شد که خداوند قادر مطلق است یعنی بر هر امری تواناست پس معنی ندارد در اجرای قوانین ناتوان باشد.
شبهه دهم: این خدایان نسبت به مخلوقات خویش بیطرف نیستند و جانبداری خود را با کمک به کسانی که دیگران را قتل و غارت میکنند، نشان میدهند. هیچ چیز به اندازه کشتار بیایمانها خرسندشان نمیسازد
جواب: همه این مواردی که در شبهه آمده است مصداق بیعدالتی است؛ اما ما ثابت کردیم که خداوند عادل است پس این سخنان در مورد خدایی که اسلام به خوبی او را معرفی نموده درست نیست.
شبهه یازدهم: گاهی این خدایان به مردم دیار دیگر فرمان میدهند تا آن مردم بیایمان را به بردگی بکشانند و زنان و فرزندان آنان را به فروش برسانند. او با کشتن اولین فرزند این مردمان انتقام خود را از آنان میگیرد.
جواب: وقتی با ادله عقلی عدالت خداوند ثابت شد دیگر نمیتوان هیچ یک از مصادیق ظلم و بیعدالتی را به او نسبت داد و الا مخالفت با عقل است. پس خداوند به بردهداری و کشتار بیگناهان فرمان نمیدهد چون عادل است.
شبهه دوازدهم: خدای هر ملتی با ملت دیگر تفاوت دارد. بزرگترین و قویترین قوم، خدای بزرگتر و قویتری دارد.
جواب: ادله توحید خداوند گذشت پس همه عالم یک خدا بیشتر ندارد.
شبهه سیزدهم: انکار خدایان به طور کلی جرمی بالاتر از همه جرمهاست. اگر دستت را به خون بیگناهی آغشته کنی یا اینکه شهرت یک بیگناه را لکه دار کنی، اگر گلوی کودکی را در آغوش مادرش بفشاری... برای همه اینها بخشوده خواهی شد، اما اگر وجود او را انکار کنی، چهره مهربان این خدا برافروخته خواهد شد و تا ابد از تو متنفر خواهد بود.
جواب: اولاً: منکرین خداوند دو گروهند: 1- گروهی که اطلاعی از وجود خدا ندارند یعنی جاهل به وجود خدا هستند و کسی هم آنها را مطلع نکرده است. از نظر اسلام اینها جرمی مرتکب نشدهاند.
2- گروهی که میدانند خدایی هست اما با لجاجت دست به انکار خدا میزنند که در نتیجه، هم خود از راه حق دور میشوند و هم باعث گمراهی دیگران میشوند. اینها کسانی هستند که از نظر اسلام مجرمند و لایق مجازات.
ثانیاً: گناهان دیگری که نویسنده با آب و تاب ذکر کرده است همچون قتل نفس و ریختن آبروی شخص محترم، از نظر اسلام حقالناس است و به هیچ وجه بخشیده نمیشود، مگر اینکه صاحب حق، راضی شود. نویسنده باور به خدا را به سخره گرفته است در حالی که همین باور چنانچه بر اساس براهین قوی باشد و شریعت حقیقی را منجر شود منشا بسیار مهمی در جلوگیری از جنایتها و پایمالی حقوق دیگران است. به اعتقاد ما اسلام همان شریعت پویا و پاینده است.
نتیجهگیری
نتیجهای که میتوان از این مباحث گرفت این است که انسان در شناخت حقیقت باید تابع عقل سلیم باشد که حجت خدا بر بندگانش است و الا به بیراههای خواهد رفت که هم خود و هم دیگران را از حق و حقیقت محروم خواهد کرد. در این مباحث روشن شد که عقل و براهین عقلی خدای واحدی که اسلام معرفی میکند را تأیید میکند و او را منزه از هر عیب و نقص میداند.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- 1)حلی، علامه؛ کشف المراد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1422ه.ق، چاپ نهم.
- 2)سبحانی، جعفر؛ الالهیات علی هدی الکتاب والسنة و العقل، قم، مؤسسة الامام الصادق، 1388 ه.ش، چاپ هفتم.
- 3)سبزواری، ملا هادی؛ شرح المنظومه، قم، نشر ناب، 1419 ه.ق، چاپ اول.
- 4) لاهیجی، عبدالرزاق؛ شوارق الالهام، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، 1384ه.ش.
- 5)هاشمی، سید ایوب [و همکاران]؛ ادله عدل الهی، بیتا، www.pajoohe.com، مراجعه: 12/5/1389.
پی نوشت:
-
-
[2] . بقره: آیه 267 و سوره آل عمران: آیه 97.
-
-
[4] . بقره: آیه 77 و آل عمران: آیه 29 و زمر: آیه 46.
-
-
[6] . شوارق الالهام، ج 5، ص 58.
-
-
[8] . شوارق الالهام، ج 5، ص60.
-
[9] . توضیح اینکه اگر علت ممکن موجود ممکن دیگری باشد ازدو خال خارج نیست: الف) علت ممکن دوم همان ممکن اول باشد که این منجر به دور می شود ب) علت ممکن دوم ممکنی مشابه باشد – غیر از ممکن اول – که این هم منجر به تسلسل می شود. دور و تسلسل مردود است و درکتاب های فلسفی به طور مبسوط بطلان آنها ثابت شده است.
-
[10] . کشف المراد، ص 405.
-
[11] . شرح المنظومه، ج 3، ص 512.
-
[12] . الالهیات، ج1، ص 111.
-
[13] . مقاله «ادله عدل الهی»، سید ایوب هاشمی – جابر توحیدی اقدم ، www.pajoohe.com.