نویسنده: حسین سعدآبادی
چکیده
قرآن کریم به عنوان معجزه همیشه جاودان پیامبر گرامی اسلام همواره مورد توجه بوده است. دشمنان اسلام نیز در این بین تمام سعی و کوشش خود را برای بی اعتبار کردن این کتاب آسمانی به خرج داده اند. یکی از این تلاشها مقالهی است با عنوان «آیا قرآن تحریف شده است؟». نویسنده در این مقاله با طرح مطالبی مانند اختلاف برخی اصحاب در مورد قرآن، وجود قرائتهای مختلف، دعایی بودن برخی سورهها و ... سعی دارد تا نشان دهد که قرآن تحریف شده است. ما در این نوشتار برآنیم تا با بررسی مطالب قابل اعتنای مقاله مذکور، بی پایه بودن ادعای تحرف را نشان دهیم.
مقدمه
قرآن کریم به عنوان معجزه جاودان خاتم الانبیاء(ص) بزرگترین دلیل بر حقانیت دین مبین اسلام و پیام آور بزرگ این دین آسمانی میباشد. با کمی کنکاش در تاریخ اسلام، در مییابیم که از بدو نزول آیات نورانی قرآن، شیطنتها و دسیسهها بر علیه این کتاب آسمانی و آموزههای وحیانی آن شروع گردید و دشمنان اسلام، آن هنگام که با فصاحت و بلاغت قرآن و جذبه پر کشش آیات نورانی آن ـ که دلهای حقیقت جویان را سرشار از شور و اشتیاق میکرد ـ مواجه میشدند به استهزاء و مسخره کردن پرداخته و به به پیامبر(ص) گفتند: «ای کسی که بر تو ذکر نازل شده بی شک تو دیوانه ای»[1]!
البته تهمت جنون به پیام آوران حقیقت امر تازهای نبود، بلکه خیلی قبلتر از آن نیز فرعون در مقابل منطق کوبنده حضرت موسی(ع) گفته بود: «پیغمبری که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است»[2]!
علیرغم این دشمنیها و عناد ورزیها، چسمه سار زلال و جوشان اسلام از حرکت باز نایستاد و خورشید قرآن به تابیدن بر قلوب حقیقت خواه ادامه داد و صدها میلیون نفر را شیفته و دلباخته خود کرد، و در عین اشکال تراشیها و دشمنیها نیز ادامه یافت.
مقاله «آیا قرآن تحریف شده است؟» یکی از همین حرکتهای ضد قرآنی بظاهر علمی است که نویسنده آن به آداب نوشتارهای علمی پایبند نبوده است.
برخی شرائط یک نوشتار علمی:
از بدیهیترین شرایط نوشتارهای علمی مستند و دقیق نگاری است و این در حالی است که مخاطب گرامی با مراجعه به مقاله مذکور با مطالب بدون سند مواجه میشود.[3] از جمله دیگر شرایط ابتدایی یک نوشته علمی تسلط نگارنده آن، بر موضوع مورد اشاره و نیز تا حد لزوم، تسلط بر مقدمات آن موضوع میباشد. با مطالعه مقاله مورد نقد، در خواهیم یافت که نویسنده مقاله «آیا قرآن تحریف شده است؟» بدون مطالعه جوانب مسئله و نیز بدون توجه به مقدمات لازم، اقدام به زیر سوال بردن مسئله تحریف ناپذیری قرآن کرده است. همچنین در یک نوشتار علمی باید منصفانه بر خورد کرد و به استناد مطالب بسیارضعیف و بیپایه و گاه خندهآور از مطرح کردن ادعاهای بزرگ پرهیز نمود. به عنوان مثال نویسنده مذکور در بخشی از مقاله خود مینویسد:
[یکی از نزدیکان پیامبر] اعتقاد داشت که در قرآن آیه بوده است که مقدار شیر خوارگی را که موجب حرمت (رضعات محرمه) میشود، تعیین میکرد ولی موقع اشتغال به دفن پیامبر(ص) گوسفندی وارد اتاق شده و [دقیقا] صفحاتی را که مشتمل بر آیه رضعات بوده، جویده و خورده است!!!
به نظر میرسد یک مقاله علمی جای طرح مطالبی از نوع مطالب فوق نمی باشد.
محورهای مهم مقاله مورد نقد:
دستهای از مطالب ارائه شده، نقلهایی است که هر خواننده منصفی بیاعتباری آنها را تصدیق خواهد کرد که به یکی از آنها اشاره شد. اما مطالب مهمی که در مقاله مذکور به آنها اشاره شده است را میتوان در چهار دسته خلاصه کرد:
1. نویسنده بخش دیگر از اشکالات خود را با محوریت کلام برخی صحابه و ذکر برخی احادیث درباره تحریف قرآن سامان داده است.
2. در بخشی از مقاله به جمع آوری قرآن در عثمان اشاره و بیان شده است که آگر اختلاف بین قرآنها جزئی بود هیچگاه به درگیری و نزاع منجر نمیشد.
3.نویسنده در مقاله خود به اختلافات پیش آمده در زمان جمعآوری و وحدت قرآنها در دوره عثمان اشاره کرده و مینویسد: واضح است اگر اختلاف جزیی بود هیچگاه موجب نزاع و درگیری شدید بین مسلمانان نمیشد.
4.در بخش دیگری آمده است که برخی از آیات و یا سورههای قرآن موجود محتوایی شبیه دعا دارد و قرینهای که نشان دهد این آیات یا سورهها کلام خداوند میباشند در دست نیست.
نقد مقاله «آیا قران تحریف شده است؟»
کتابها و مقالات متعددی در رابطه با عدم تحریف قرآن کریم به رشته تحریر درآمده است و در آنها به استدلالهای محکم و استواری در این رابطه اشاره شده است که مطالعه آنها را به عهده مخاطب گرامی میگذاریم[4] و در این نوشتار به نقد محورهای قابل نقد مقاله «آیا قرآن تحریف شده است؟» پرداخته و بیاعتباری مطالب و دلائل آن را بیان خواهیم کرد.
روایات دال بر تحریف:
در مقاله مورد نقد روایاتی از قول برخی صحابه و ... نقل شده است. پیش از پرداختن به این روایات باید نکته ای را متذکر شد.
در طول تاریخ افرادی با انگیزههای گوناگون احادیث و نقلهای جعلی فراوانی را به پیامبر(ص)، ائمه(ع) و یا برخی یاران پیامبر نسبت داده اند. با توجه به این مطلب استفاده از روایات بدون بررسی سندی و محتوایی آنها امری نادرست میباشد. در همین راستا، علوم تخصصیای شکل گرفت که در سدد بررسی صحت و سقم احادیث بر میآیند و میتوان از جمله آنها به علم رجال، علم درایه و علم تراجم اشاره نمود.
حال که ضرورت بررسی سندی روایات روشن شد به عنوان نمونه برخی از افراد سلسله سند احادیث تحریف ـ که در سند بیشتر این احادیث نام آنها به چشم میخورد ـ را بررسی مینمائیم:
احمد بن سیّار
رجالیون این راوی را ضعیف و غیر قابل اعتماد دانستهاند. ابن غضائری درباره او مینویسد: او مردی ضعیف، منحرف، غالی و تحریفگر است.[5]
نجاشی او را ضعیف الحدیث، فاسد المذهب، درشت روایت و کثیر المراسیل معرفی کرده است.[6]
علی بن احمد کوفی
ابن غضائری درباره او گفته است: علی بن احمد، ابوالقاسم کوفی، مدعی علویت، بسیار دروغگو، غالی و بدعت گذار است. برای او کتابهای فراوانی دیدهام که به آنها التفات نمی شود.[7]
نجاشی نیز درباره وی میگوید: وی سرانجام دچار غلو شد و به مذهبی فاسد روی آورد. کتابهای فراوانی تصنیف نموده که بیشتر آنها فاسد است.[8]
نام اشخاص دیگری نیز در سلسله احادیث تحریف وجود دارد مانند محمد بن سنان، جابر بن یزید جعفی، عمر ابن ابی المقدام، ابراهیم بن عمر یمانی صنعانی، محمد بن حسان،معلی بن محمد و ...
نظر به اینکه در این نوشتار بنا بر مختصر نویسی است، از پرداختن به ایشان خودداری کرده و به همین نکته بسنده مینمائیم که ایشان در میان رجالیون یا تضعیف شدهاند، یا مورد اختلاف جدی هستند و یا احادیث نقل شده از ایشان مرسل و بدون شهرت روایی میباشند و مخاطب گرامی این مقاله میتواند به کتب رجالی معتبر و یا نوشتارهای تخصصی در این زمینه مراجعه نماید.[9]
اختلاف قرائت ها:
یکی از اشکالات مقاله «آیا قرآن تحریف شده است؟» بحث قرائات مختلف قرآنی است. نویسنده مقاله مذکور وجود قرائات مختلف را دلیلی بر تحریف قرآن دانسته و بر آن تاکید کرده است.
در این بخش از نوشتار حاضر به بررسی عوامل اختلاف قرائات پرداخته و نظر منتخب (که اکثر شیعه و سنی به آن قائل هستند) را بیان خواهیم کرد.
عوامل اختلاف قرائات:
الف: ضعف خط عربی؛ مقصود از خط در اینجا، اعم از رسم الخط، نقطه، علائم و اعراب است. اسناد تاریخی نشان میدهد که در زمان رسول گرامی اسلام گفتار نقش اساسی در تلاوت قرآن داشته و نوشتار از کاستیهای زیادی (اعم از فقدان علائم، اعراب و نقطه) برخودار بوده است. حال تصور کنید قاری باید بیش از 6000 آیه را ا تکیه بر ذهن حفظ میکرده است. در این شرایط طبیعی است که قرائتهای شاذ و خاصی هم شکل بگیرد.
ب: اختلاف لهجه قبائل عربی؛ با نگاهی به پراکندگی قومی در کشور خودمان و با وجود اینکه زبان رسمی فارسی میباشد اما وجود لهجههای متعدد و گویشهای گوناگون امری گزیر ناپذیر میباشد. عین این ماجرا در حجز و عربستان نیز وجود داشته و برخی کلمات با گویشهای مختلف بیان میشده است.
حال این لهجهها را ضمیمه کنید به ضعف خط عربی که پیشتر بیان شد، خب طبیعی است که قرائت برخی کلمات متفاوت شود.
ج: اجتهاد قرّاء: در میان قرّاء افرادی بوده اند که قوت علمی چندانی برخوردار نبوده اند یا تحت تاثیر مذهب خاصی قرار گرفته اند و این امر در قرائت آنها تاثیر گذاشته است.
چگونگی شناخت قرائت صحیح:
بعد از اینکه روشن گردید قرائتهای متفاوتی از قرآن کریم بواسطه علل و عوامل مختلف به وجود آمده است حال این سوال مطرح میشود که آیا همه این قرائتها درست هستند؟ و اگر این قرائتها درست نیستند آیا راهی برای شناخت قرائت صحیح وجود دارد؟
پاسخ به مطلب فوق این است که قرآن نازل شده، واحد بوده است نه متعدد؛ از همین رو قطعا همه قرائتهایی که از قرآن نقل شدهاند نمیتوانند درست باشند. اما در پاسخ به این سوال که آیا راهی برای شناخت قرائت صحیح وجود دارد، جواب ما مثبت است. توضیح این مطلب را با فرمایشی از آیت الله خویی ارائه میدهیم. ایشان در کتاب «البیان فی تفسیر القرآن»،[10] با اشاره به اختلاف آراء درباره قرائات قرآن چنین میفرمایند: عدهای از دانشمندان اهل سنت به این قائل هستند که قرائتهای هفتگانه به طور تواتر به خود پیامبر(ص) میرسد و خود پیامبر(ص) با همین قرائات می خوانده اند. برخی دیگر، این عقیده را معروف و مشهور دانستهاند و از نحوه بیان ایشان به نظر میرسد که قرائتهای هفتگانه را متواتر میدانند. بعضی دیگر این چنین میگویند که هر کس این قرائتها را متواتر نداند، کفر ورزیده و عقیدهاش مخالف اسلام است.
اما نظریه معروف در میان شیعه که عدهای از محققین و دانشمندان اهل سنت نیز آن را پذیرفتهاند، این است که این قرائتها متواتر نیست و به طور یقین آور به رسول خدا(ص) منتهی نمیشود. عدهای از این قرائتها نوعی اجتهاد از طرف قاریان بوده و برخی دیگر نیز به صورت خبر واحد به پیامبر(ص) میرسد. به عقیده صاحب البیان این نظریه در میان اهل سنت از بقیه نظرات مشهورتر است.
حضرت آیت الله خویی در همان کتاب[11]، تواتر را در مورد قرائتها لازم میداند و چنین بیان مینماید که تمام مسلمانان با اختلاف نظری که دارند، تنها راه ثابت شدن قرآن را تواتر میدانند. عدهای از دانشمندان شیعه و سنی چنین استدلال نمودهاند که چون قرآن کلام خدا و معجزه الهی بود، انگیزه برای نقل آن بسیار بوده است. پس هر چه که دارای اهمیت بسیار بوده باشد و علل و انگیزه برای نقل آن زیاد باشد، طبعا فراوان نقل شده و به حد تواتر رسیده است.
با توجه به آراء دانشمندان شیعه و سنی میتوان گفت به هر حال در اینکه تنها راه اثبات قرآن و حکم به کلام الهی بودن آن، منحصر به خبر متواتر است، مسلمانان اختلافی ندارند.[12]
درگیری و نزاع بین مسلمانان به دلیل اختلاف قرآنها
نویسنده مقاله «آیا قرآن تحریف شده است؟» در بخش دیگری از مقاله خود به اختلاف مردم به خاطر اختلاف قرآنها اشاره میکند و میگوید: تمامی این قرآنها در بسیاری موارد با یکدیگر اختلافاتی داشتند و هیچ کدام مثل بقیه نبودند و این اختلاف در قرآنهای رایج بشدت موجب تفرقه بین مسلمانان میشد و هر گروهی قرآن خود را درست و دیگر قرآنها را واقعی نمیدانستند و این امر گاها موجب درگیری شدید بین آنها میگشت . واضح است اگر اختلاف جزیی بود هیچگاه موجب نزاع و درگیری شدید بین مسلمانان نمیشد... . وی این مطلب را نیز دلیلی بر تحریف قرآن در آن زمان میگیرد.
نقد:
در نقد مطلب فوق یاد آور میشویم همانطور که بیان شد دلائل مختلفی مثل ضعف خط عربی و ... موجب اختلاف مصاحف گردید و با این وجود طبیعی است که اختلافاتی هم پدید آید و هر کس تصور کند قرائت و مصحف نزد او برحق است. این مطلب وقتی منجر به تحریف میشود که هیچ راهی برای شناخت قرائت صحیح نباشد در حالی که قبلا بیان شد تنها قرائت و مصحفی مورد پذیرش است که با خبر متواتر به ما رسیده باشد و دیگر مصاحف یا قرائات حجت نمیباشد.
البته ناگفته نماند که وجود قرآنهایی متفاوت از قرآن مشهور، منحصر به گذشته نیست. در عصر ما نیز قرآنی با نام «الفرقان» توسط دشمنان اسلام چاپ و منتشر شده که آیات جهاد از آن حذف شده بود. این اقدام ضد اسلامی خیلی زود بر ملا شد و نه تنها موجب تحریف نگردید بلکه منشأ هیچ اثری دیگری هم نشد. با کمی دقت در واقعه مذکور روشن میشود که تواتر قطعی و بیّن قرآن کریم مانع از رسیدن دشمنان به مقاصد پلیدشان گردید. خواننده عزیز میتواند این دلیل را به اختلافات دوران خلفاء نیز تسری دهد.
حاصل کلام این که خبر متواتر تنها راه پذیرش قرآن کریم میباشد و قرائات و قرآنهای شاذ به هیچ روی پذیرفته نمی باشد و با توجه به این مطلب، تعدد قرائات یا وجود قرآنهایی متفاوت با قرآن متواتر، هیچ گاه موجب تحریف نگردیده و نخواهد گردید.
مصحف ابن مسعود
در بخش دیگری از مقاله مورد نقد، به داستان ابن مسعود و مقاومت وی در برابر یکسانسازی قرآنها و نیز اختلاف مصحف وی با قرآن فعلی اشاره شده است و این را نیز دلیلی بر تحریف قرآن دانسته است.
نقد:
شاید تنها کسی که با سرسختی زیاد در برابر جمعآوری قرآن توسط عثمان ایستاد و با وی مخالفت ورزید "عبد الله بنمسعود" بود، و ظاهرا عوامل روانی و احساسی، در کنار سایر عوامل به این مخالفت مدد میکرد. نوشتهاند که ابنمسعود در آغاز امر از تسلیم مصحف خود به عثمان خودداری میکرد، چون برای او سخت ناخوشایند بود که زید بن ثات کم سن و سالتر از او متصدی گردآوری و جمع و ترتیب قرآن باشد، و او را فراموش کنند و مسئله جمع و ترتیب قرآن را به وی واگذار نسازند.[13]
البته گویند عبد الله بنمسعود بعدها از رفتار خود در مورد جمعآوری قرآن نادم گشت، و با جماعت اصحاب و گرد آورندگان قرآن، همراه و همسخن شد.[14]
با توجه به مطالب فوق، داستان ابنمسعود هیچ نقشی در اثبات ادعای تحریف قرآن نمیتواند داشته باشد. حال اگر بر فرض هم بپذیریم که ابنمسعود یا هر کس دیگر ادعای متفاوتی در مورد قرآن داشته است، با در نظر گرفتن مبنای مورد پذیرش شیعه و سنی (ضرورت متواتر بودن قرآن)، باز هم در اثبات ادعای تحریف، نمیتوان به آن تمسک کرد.
ادعای دعا بودن سوره حمد
در بخش دیگری از مقاله مورد نقد به دعایی بودن سوره حمد اشاره میکند و مینویسد: «این سوره بیشتر کلام محمد است تا کلام خدا. آیا خدا از کسی میخواهد تا او را به راه راست هدایت کند؟ از چه کسی چنین چیزی را میخواهد؟ خدا در این سوره از چه کسی یاری میجوید؟ خدا چه کسی را میپرستد؟ با تعریفی که اسلام از خدا دارد پس کلام خدا نیست. اگر کلام خدا نیست یعنی قرآن کلام خدا نیست!!! اگربگویند خدا از زبان انسان سخن گفته پس چرا هیچ اشارهای که چنین چیزی را نشان دهد در این سوره نیست».
جواب:
در پاسخ به سوال فوق باید به این مطلب توجه کرد که اساسا چگونه ثابت میشود که سورهای یا آیهای از قرآن است یا خیر؟ آیا اگر مثلا سورهای از قول خداوند و دارای قرائن کافی دال بر اینکه محتوای آن از خداوند است باشد همین برای حکم به قرآن بودن آن کافی است!؟ قطعا جواب این سوال مثبت نیست. شما هنگامی که نبوت پیامبر گرامی اسلام را با ادله و براهین کافی، پذیرفتید و حکم به عصمت ایشان در دریافت و ابلاغ پیام از خداوند کردید، آنگاه میتوانید به توجه به گفتههای پیامبر حکم کنید که سوره از قرآن است یا نه. این در حالی است که پیامبر گرامی اسلام در نمازهای خود، سوره حمد را قرائت می کرد و بر همگان روشن و واضح بود که حمد جزء قرآن است. اما اینکه محتوای سوره حمد از زبان پیامبر(ص) بیان شده است و قرائنی مثل «قل» و... ندارد، به هیچ وجه دلیل بر قرآنی نبودن این سوره نمیگردد.
بد نیست در اینجا به شبههای مرتبط با همین موضوع اشاره کنیم. شبههای دیگر که پیشتر به آن اشاره کردیم اختلاف برخی مصاحف بود. یکی از این مصاحف مصحف ابن مسعود بود. از جمله موارد اختلافی که به آن تمسک شده است این که سوره حمد در مصحف ابن مسعود نیامده است، از همین رو استدلال کرده اند که وقتی فردی مانند ابن مسعود (که همیشه با پیامبر بود و یکی از صحابه نزدیک پیامبر است) سوره حمد را در مصحفش نمی آورد این یعنی سوره حمد جزء قرآن نبوده و بعدها وارد آن شده است و این یعنی تحریف.
در پاسخ به اشکال فوق باید گفت که چگونه می شود ابن مسعود که سالیان سال با پیامبر بوده است ندیده باشد که پیامبر(ص) همواره در نمازهای خود این سوره مبارکه را قرائت می کردند!؟
حل این مطلب به این است که این عمل او را چنین توجیح کردهاند که غالب مردم،بلکه همه مسلمین این [سوره] را حفظ کرده بودند و چون مردم از لحاظ نسیان و فراموشی نسبت به این [سوره] مصونیت داشتند آنها را در مصحف خود نیاورد.[15]
حاصل سخن:
با بررسی مقاله مورد نقد واهی بدون ادعاهای نویسنده آن ثابت گردید. در این نوشتار به روایات تحریف اشاره و بیان شد که به دلیل ورود روایات جعلی، نباید به هر روایتی اعتنا کرد و روایات صحیح را باید با علوم تخصصی مربوطه شناسایی نموده و به آنها تمسک کرد. در بخش دیگر به اختلاف قرائتها و عدم حجیت آنها اشاره و گفته شد که تنها راه شناسایی قرائت صیحح، متواتر بودن آن است؛ از همین رو نباید به اخبار آحاد و روایات شاذ اعتنا نمود. در بخش دیگر اختلاف مصاحف و خاصه مصحف ابن مسعود مورد بررسی قرار گرفت و مبنای تواتر به عنوان حَکم این مصاحف عنوان گردید. در انتها نیز به شبههی قرآنی نبودن سوره حمد اشاره و به آن پاسخ داده شد.
کتابنامه:
- قرآن کریم.
- 1. خویی، اوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، تهران،انتشارت کعبه، 1366، دوم.
- 2. دکتر محمد باقر حجتی، پژوهشی در فرهنگ قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373، هفتم.
- 3. سعیدی روشن، محمد باقر؛ علوم قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1377.
- 4. شبیری، زهرا؛ پژوهشی پیرامون اختلاف قرائتها، فصلنامه رواق اندیشه، شماره31.
- 5. شهره صادقی، علل تحریف ناپذیری، فصلنامه ندای صادق، شماره 9.
- 6. قهپائی، عنایةالله، مجمع الرجال : الحاوی لذکر المترجمین فی الاصول الخمسه الرجالیه ...، اصفهان، کتابفروشی ثقفی، ۱۳۸۴ ق.
- 7. کلانتری ارسنجانی، علی اکبر؛ روایات تحریف از نگاه رجالی، مجله بینات، شماره 41، بهار 1383.
- 8. معرفت، محمد هادی؛ التمهید، قم، موسسه اسماعیلیان، 1406ق. دوم.
- 9. معرفت، محمد هادی؛ صیانه القرآن من التحریف، قم موسسه نشر اسلامی، 1413ق.
- 10. نجاشی، احمد بن علی؛ الرجال، بی جا، مرکز نشر کتاب، بی نا.
- 11. ـــــــــــــــــــــ؛ مقدمتان فی علوم القرآن، تصحیح آرتور جفری، قاهره، 1954ق.