27 اردیبهشت 1396, 0:2
هر فردي در زندگي شخصي و اجتماعي خود خواهان به دست آوردن موفقيت در تمامي مراحل زندگي ميباشد. اگر چه خيلي از افراد ممکن است روشهايي را برگزينند که ميزان موفقيتشان کاهش يابد ولي آنچه براي هر انسان مهم ميباشد پيمودن راههاي کسب موفقيت و افزايش کارايي در شغل، تحصيل، درآمد و... ميباشد. حال اگر راههاي به دست آوردن موفقيت از زبان فرد آگاه بيان شود، درصد خطايش به صفر ميرسد و موفقيت با آن حتمي ميشود. موارد زير از جمله مواردي است که اميرالمؤمنين در برخي از فرمايشات خود براي افزايش بهره وري و موفقيت در تمام امور بر آن تأکيد داشتند.
اگر ميخواهيد با پيمودن مسيري به موفقيت دست پيدا کنيد سعي کنيد در ابتدا علايق شخصي خود را در نظر بگيريد. فردي را در نظر بگيريد که از نظر اکثر اطرافيان فردي موفق ميباشد اما خود فرد به کاري که ميکند هيچگونه علاقهاي نداشته باشد. در اين صورت ميل به خوشبختي و احساس موفق بودن در آن فرد به صورت کامل ارضا نميشود و هميشه آن فرد احساس ميکند که گمشده اي در زندگياش دارد و جاي خالي چيزي را در زندگي احساس ميکند. همچنين اگر کسي به کاري علاقه نداشته باشد فهم و درک او هم در آن کار پايين ميآيد و انگيزه او براي موفقيت کامل در آن کار نيز به حد مطلوب خود نميرسد. حضرت امير در اين باره ميفرمايند:«ان القلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلوب اذ اکره عمي»[?] «بيگمان قلبها داراي ميلها و روي کردنها و پشت کردنهاست پس دلها را به کار بگيريد از روي ميل آنها و روي کردن آنها زيرا قلب اگر وادار شود به کاري که نميخواهد کور گردد.» بنابراين حضرت امير(ع) بر اين عقيده بودند و هيچگاه کسي را مجبور به انجام کاري که خلاف ميل و علاقه آنهاست نميکردند «ليس لي ان احملکم علي ما تکرهون»[?] «من حق ندارم (يا وظيفه ندارم يا نميتوانم) شما را به کاري که ميل نداريد وادار سازم.»
طبعاً هر کسي در زندگي خود با مشکلات و گرفتاريهايي روبهرو ميشود که موقعيت کاري و زندگي او را تحت تأثير قرار ميدهد. هر انساني بايد مديريت برخورد با مشکلات را آموخته باشد و اين ميسر نشود مگر با پشتوانهاي به نام اراده قوي در انجام امور. کساني که عزم و اراده اي سست دارند از سختيها فرار ميکنند و کساني که عزمشان محکم است مشکلات از آنها فرار ميکنند. حضرت امير (ع) درباره رسول اکرم ميفرمايند: «غير ناکل عن قدم و لا راه في عزم» [?] «حتي يک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد.» کساني که اراده قوي در انجام امور دارند گرفتاريها و مشکلات زندگي را به فرصت تبديل ميکنند و از آن پلکاني ميسازند تا براي پيشرفت خود از آن بالا بروند. هرگاه فرد خود را به خوبي بشناسد و با استعدادها و علاقه منديهاي شخصي خود آشنا باشد، زمينهاي را فراهم ميکند تا اين استعدادها و علايق رشد کنند و از آنها در به دست آوردن موفقيت استفاده کند.حضرت امير در سخني ما را به شناخت از خود دعوت ميکند «العالم من عرف قدره»[?]؛ دانا کسي است که قدر و اندازه خود را بشناسد.
نظم معناي روشني دارد و نقطه مقابل هرج و مرج ميباشد. يکي از اصول مهم براي اجراي عدالت در امور رعايت نظم در کارهاست. اگر نظم را از زندگي افراد موفق و با استعداد حذف کنيم به رغم داشتن انواع تواناييها و مهارتها موفقيت و کاراييشان به طور چشمگيري کاهش پيدا ميکند.حضرت امير در اين باره ميفرمايند: «وامض لکل يوم عمله فانه لکل يوم ما فيه»[?] «کار هر روز را در همان روز انجام بده زيرا هر روز کار مخصوص به خود دارد.» از دو کار بايد پرهيز داشت: يکي پرهيز از عجله در امور قبل از فرارسيدن زمان انجام آن و ديگري پرهيز از سستي در انجام دادن اموري که وقت انجام آن فرارسيده است. « و اياک و العجله بالاامور قبل اوانها او التسقيط فيها عند امکانها اواللجاجه فيها اذا تنکرت او الوهن عنها اذا استوضحت فضع کل امر موضعه وا وقع کل امر موقعه» [?] «پرهيز از شتاب کردن در کار پيش از رسيدن زمانش و سهل انگاري در آن وقتي که انجامش ممکن شده است و لجاجت و اصرار در آن هنگامي که ابهام انگيز باشد و سستي آن زماني که آشکار شده است. هر چيز را در جاي خويش بنه و هر کار را در جايگاه مناسب خويش قرار بده.» همچنين در سخني از حضرت امير ميباشد که ميفرمايند: «و لا تتکل امورک علي کسان»[?] «در کارهايت بر اشخاص سست و تنبل تکيه نکن.» داشتن برنامه ريزي صحيح و دقيق نيز از نظم در امور ناشي ميشود. اگر برنامه ريزي صحيحي براي تمام کارهايمان داشته باشيم از روي هم انبار شدن کارها جلوگيري ميشود و گام مؤثري در رسيدن به موفقيت ميباشد.
هر انساني عمري محدود دارد و براي به دست آوردن مهارتهاي لازم زندگي فرصت زيادي براي لمس کردن و آشنا شدن مستقيم با تمام موارد مورد نياز و ضروري زندگي را ندارد. بنابراين بايد فرصتها را غنيمت بشمارد و حتيالمقدور از تجربههاي ديگران استفاده کند و با به کار بستن تجربههاي ديگران گامهاي سريعتري براي رسيدن به هدف و موفقيت در کارها بردارد. حضرت امير در اين باره ميفرمايند: «و توخ منهم اهل التجربه»[?]؛ و برگزيدن از آنان کساني که داراي تجربه اند. براي اهل تجربه دو احتمال وجود دارد: يکي آنکه فرد تجربه لازم براي انجام امور را داشته باشد (مهارتهاي ابتدايي براي هرکاري را ياد بگيرد) و دوم آنکه روحيه کسب و تجربه داشته باشد و از تجربههاي ديگران استفاده کند. همچنين استفاده از تجربههاي ديگران جلوگيري از نيرنگ و فريب خوردن را فراهم ميکند: «من لم يجوب الامور خدع»[?]؛ «آن کس که کارها را تجربه نکند نيرنگ ميخورد.»
اگر هر انساني براي رسيدن به موفقيت نهايت تلاش خود را به کارگيرد باز هم بايد به خدا توکل کند و به او اميد داشته باشد زير ا تنها اوست که خير بندهاش را ميداند. در صورت توکل و اميد به خدا با وجود تلاش بسيار اگر موفقيت حاصل نشد بايد آن را مصلحت الهي بدانيم و مطمئن باشيم که در آن خيري بوده است و باز هم از تلاش خود کم نکنيم زيرا ممکن است در پس اين موفقيت ظاهري موفقيتي بزرگ و پيروزمندانه در انتظارمان باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان