دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگاه نافذ امام خمینی به جریانی مرموز در تقابل با ذخایر انقلاب و نظام

No image
نگاه نافذ امام خمینی به جریانی مرموز در تقابل با ذخایر انقلاب و نظام

نگاه نافذ امام خميني

حضرت امام خمینی هرگز وقایع و رخدادهای تلخ انقلاب را که یکباره و به صورت صاعقه‌ای فرود می‌آمدند و متفکران اسلامی و چهره‌های شاخص و محوری روحانیت را به همراه جمعی از عناصر صدیق و خدوم در آتش خشم و کینه می‌سوختند، دفعی و به صورت حادثه‌ای کور و بی‌هدف ارزیابی نمی‌کردند و همواره در ورای آن برنامه‌ای استعماری را به صورت پشتوانه فکری برای محرکه عملی مشاهده می‌نمودند.

واقعه هفتم تیر که در اثر آن متفکر شهید آیت‌الله بهشتی - که امام خمینی او را یک ملت نامید - هدف مستقیم دشمنان قرار گرفت و به همراه 72 تن از صحابی وفادار اسلام و انقلاب به شهادت رسیدند، از جمله رخدادهای تلخی است که در نگاه نافذ امام خمینی با فکر و برنامه و هدف مشخص به وقوع پیوست.

از دیدگاه امام خمینی جریانی مرموز و با سابقه‌ که تهاجم علیه ذخایر انقلاب را هم از جنبه فکری به صورت ترور شخصیت، و هم از جنبه عملی و به شکل ترور فیزیکی آغاز کرده و با سرعت و شدت به تاخت و تاز می‌پرداخت، در ورای واقعه هفتم تیر به برنامه‌ریزی علیه روحانیت و برای حذف چهره‌های شاخص آن پرداخت و آخرین مرحله آن به صورت فاجعه جانگداز هفتم تیر محقق گردید. از دیدگاه امام خمینی، این جریان مرموز از اول بوده و امروز نیز هست و در آینده هم خواهد بود و در واقع همزمان و همراه با نهضت بزرگ اسلامی برای ضربه‌زدن به آن و از میان بردن چهره‌های شاخص و مدیر و مدبر نظام به تحرک مخرب پرداخت و می‌پردازد. آنچه پیش روی دارید، گزیده‌هایی از سخنان امام خمینی در شناخت این جریان مرموز می‌باشد.

*** * من به همه بازماندگان شهدا - که باید بگویم همه ایران بازماندگان این شهدا هستند - تسلیت عرض می‌کنم. ما از خدا هستیم، ما هر چه داریم از اوست. از خود هیچ نداریم و آنچه که هدیه می‌کنیم به اسلام، هدیه‌ای است که از خدای تبارک و تعالی به ما مرحمت شده است و ما امانت‌ها را به او برمی‌گردانیم و این امانتها با پاکی و سرفرازی به سوی خدای تبارک و تعالی شتافتند و موجب سرافرازی ملت و مظلومین جهان واقع شدند. آنها پیشقدم شدند و همه اشخاصی که در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها از پانزده خرداد به این طرف به سوی حق تعالی شتافتند، موجب سرفرازی ملت ما و مظلومین جهان‌اند. آنچه مهم است برای ما این است که ما چه باید بکنیم. آنها خدمت خودشان را به اسلام کردند و آن وقت خدای تبارک و تعالی مقدر فرمود به خدمت او شتافتند.

مهم برای ما این است که ما به تکلیفمان عمل کنیم. به آنچه خدای تبارک و تعالی فرموده است عمل بکنیم. پیش کسانی که به خدا ارتباط دارند، شهادت عزیزان مطرح نیست، خدمت عزیزان مطرح است. آنها خدمت خودشان را کردند و برای این ملت سرمایه‌هایی بودند که از دست رفت، لکن راهی که آنها رفتند باید ما هم با هوشیاری آن راه را تعقیب کنیم. یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در کار بود. مسئله اتفاقی نبود که افراد مؤثر را، افرادی که برای این ملت سرمایه بودند، یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد. این طور نبود که من باب اتفاق یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند یا مرحوم مفتح را یا آقای هاشمی را یا آقای خامنه‌ای را یا مرحوم بهشتی را یا این وزرایی که برای اسلام هر کدام ارزشمند بودند و آن وکلایی که متعهد و مفید بودند. مسئله یک مسئله تنظیم شده بود و هست. مسئله‌ای بود که از اول انقلاب یک شکلی به خودش گرفت از آن وقت شروع شد به این مسائل.

از همان وقت که به جمهوری اسلامی مردم می خواستند رأی بدهند مورد تحریم واقع شد. یک دسته‌ای،‌ یک گروهی تحریم کردند و وقتی که مجلس خبرگان تأسیس شد در تأسیسش مخالفت‌ها شد و بعد از آنکه دیدند تآسیس شد و اشخاصی که در مجلس خبرگان هستند فقها هستند یا دانشمندانی که در خط اسلام هستند، شروع به مخالفت شد طرح انحلالش پیش یک عده‌ای ریخته شد و خداوند حفظ کرد. من باب اتفاق نبود که وقتی مجلس شورا می‌خواست تأسیس بشود باز مخالفتها شد و وقتی هم تأسیس شد باز در خود مجلس افرادی در آن موادی که برای حفظ اسلام و حفظ استقلال کشور مفید بود، مورد اشکال واقع شد. این یک مسئله‌ای بود و یک جریانی. این جریان هست همراه با این انقلاب، همزاد با این انقلاب و همراه با این انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود. بی‌جهت نیست که یک کسی در مجلس شورا انگشت می‌گذارد روی یک ماده‌ای که آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهنده اسلام و ادامه دهنده راه اسلام است، آن ماده مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد و مخالفت. و من باب اتفاق نیست که بعد از آنکه آن مسئله هم گذشت، دولت وقتی که یک دولت اسلامی است و متعهدی است مورد اشکال و مورد هتک قرار می‌گیرد و مجلس وقتی که مجلس اسلامی و اکثر افراد آن افراد متدین، متعهد هستند، مجلس را مورد مؤاخذه قرار می‌دهند گفته و می‌گویند که اینها اشخاصی هستند که نمی‌توانند کاری انجام بدهند. قضیه توانایی دولت نیست و توانایی مجلس نیست،‌ قضیه این است که این مجلس اسلامی نباید باشد، این دولت اسلامی نباید باشد.

قضیه آقای بهشتی نبود، شما دیدید که در طول این یک سال، دو سال با چه افرادی مخالفت شد. قضیه شخص افراد نبود،‌ قضیه همان جریان بود که با اصل اساس مخالفت باشد. قضیه دفترهای هماهنگی در سراسر کشور یک قضیه من‌باب اتفاق و عادی نبود، قضیه مخالفت با دولت اسلامی و هر روز در هر گفتاری و در هر نوشته‌ای حمله به دولت، به اینکه این دولت کاری از او برنمی‌آید. قضیه این نیست، قضیه این نیست که مجلس یک مجلس غیرکارآیی است و از اشخاص غیر مطلع تشکیل پیدا کرده. مسائل این نیست، مسئله این نیست که قوه قضائیه به دست انحصارطلبان افتاده است. مسائل اصلی آنها این نیست. مسائل آمریکاست و اسلام، جریان، جریان امریکایی در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتی که احساس این شد که شاه باید برود، ‌از همان وقت بختیار می‌آید و بختیار از یک گروه ملی‌گرا. من‌باب احتیاط هم آنها می‌گویند که دیگر او از حزب ما و از جبهه نیست. این احتیاطی بود که کردند که اگر او کنار رفت، باز جبهه‌ای در کار باشد. از همان وقت که دیگر اساس سلطنت سست شد،‌ این جریان در کار افتاد. همان وقت که من در پاریس بودم این جریان شروع شد. همان وقت هم می‌خواستند که شاه را نگه دارند، به اسم اینکه او سلطنت کند نه حکومت،‌ با این اسم می‌خواستند حفظش کنند و از همان وقت هم می‌خواستند که بختیار را بیاورند و با ما آشتی بدهند، ما کانه نزاعمان با بختیار بود از این جریان. از اول یک جریانی منسجم شده و برنامه‌ریزی شده در کار بود و ما درست توجه به آن نداشتیم. کم کم هی مطالب معلوم شد، کم کم خودشان را لو دادند و رسید به اینجا که من هر چه جدیت کردم که نرسد به اینجا، رسید. نه از باب اینکه به اینها اعتمادی داشتم، از جهات دیگری که به خود آقایان گفتم.

*من این ضایعه بزرگ را به ملت ایران و شما آقایان که نزدیک بودید با آقای بهشتی و مطلع بودید از افراد دیگری که شهید شدند، به همه شما آقایان و ملتمان تسلیت عرض می‌کنم. بنای دشمنهای شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آنها افرادی را هدف قرار می‌دهند که از آنها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آنها صدمه بزنند. و این را من کرارا گفته‌ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیمشان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می‌شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می‌دانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبتهایی که همه می‌کردند، ‌آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! و شما باید مهیا [ی] این جور مسائل باشید، یعنی، کشوری که نهضت کرده برای آزاد شدن و برای مستقل بودن و برای اینکه وابسته نباشد به هیچ قدرتی از شرق و غرب،‌ باید خودش را مهیا کند برای توابعی که پیش می‌آید. یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زیربار بودنها و تحت سلطه بودنها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. و ملت ما چون خواسته است مستقل باشد و خواسته است که آزاد باشد و خواسته است که دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند لابد در این پیامدها هم ایستادگی می‌کنید. این جنایتکاران اشتباهشان این است که خیال می‌کنند ایران با این وضعی که از اول داشته تا حالا،‌ در زمان انقلاب داشت، این مثل جاهای دیگری [است] که اگر چند تا بمب در چند جا منفجر کنند و چند نفر از عزیزانشان را از بین ببرند و به شهادت برسانند،‌ ملت عقب می نشیند. در صورتی که اینها تجربه کردند از اول نهضت تا حالا، اشخاص سرشناس ما، دانشمندان ما، متفکران ما را ترور کردند و ملت به همان استقامتی که داشت بیشتر و مصممتر جلو رفت و از این به بعد هم همین طور است. این طور نیست که اگر چند نفر را شهید کردند، دیگران کنار بنشینند. این سنتی بوده است که از صدر اسلام بوده است که در مقابل همه ناامنیها و همه ناراحتیها و همه گرفتاریها، اولیای خدا ایستادند. شاید کسی مثل رسول خدا - صلی‌الله علیه و آله و سلم - رنج نبرد در تمام عمر، از جوانی و کودکی تاوقتی که رحلت فرمود آن قدر که او رنج برد و آن قدر که او در مقابل قدرتها، در مقابل جنایتکاران ایستاد شاید کس دیگری در تمام عمرش این طور نبود و این یک ارثی است که به دست ما رسیده است از اولیا. خوب، یک واقعه‌ای است واقع شده و امید است این چیزی که دشمنان می‌خواهد که ما را عقب بنشاند سبب بشود که ما جلوتر برویم. ان‌شاءالله.

*آقایان جهادسازندگی تشریف دارند و من امیدوارم که در این جهاد سازندگی،‌در سایر جهادات همه موفق و مؤید باشند. البته این پیشامد منتظره، البته این پیشامد برای همه ملت ناگوار بود و یک اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند، اشخاصی بودند که آن قدری که من از آنها می‌شناسم از ابرار بوده‌اند، از اشخاص متعهد بوده‌اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آنچه که من راجع به ایشان متأتر هستم،‌ شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را]که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌اند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده‌اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمتها، تهمتهای ناگوار به ایشان می‌زدند! از آقای بهشتی اینها می‌خواستند موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می‌شناختم و بر خلاف آنچه این بی‌انصافها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و "مرگ بر بهشتی" گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه‌مند به ملت،‌ علاقه‌مند به اسلام و به دردبخور برای جامعه خودمان می‌دانستم. و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغلهای دولتی،‌ اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند، اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند، و این طور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصارطلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصار طلب بودند و می‌خواستند بهشتی و خامنه‌ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند. اینها رفتند به آقای بهشتی و این جمعی که در این واقعه [...]، در این واقعه فجیع [که] به دست عمال آمریکا و به دست اشخاصی که کسی [که] "شناخت" آنها را خوانده باشد،‌ می‌داند که به هیچ یک از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند و نحن ان شاءالله بهم لاحقون.

من هم در نوبت خودم به جامعه روحانیت و ملت ایران، به مسلمین جهان وبه مستضعفین تمام عالم هم تهنیت وهم تسلیت عرض می‌کنم. تسلیت برای اینکه ما درجبهه ها، از 15 خرداد تا کنون بسیار از جوانان و متدینین، زنها، مردها، از دست داده‌ایم. و این یک واقعه بزرگی وثلمه بزرگی بر اسلام و مسلمین بود. و خصوصا این جنایت اخیری که واقع شد، دست آمریکا از آستین این خائنها بیرون آمد و یک همچون جنایتی به مسلمین وارد کردند و کسانی (را) که جز به مصلحت مسلمین اندیشه نمی‌کردند، از وکلای مجلس و از دولت، وزرایی که بسیار ارزشمند بودند وکلایی را که ارزشمند بودند و از قوه قضائیه هم مثل آقای بهشتی، که از اول شکل گرفتن جمهوری اسلامی مورد هدف بود،) به‌شهادت رساندند (شما شاهد بودید که تمام این ارگانهای اسلامی مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود، مجلس خبرگان وقتی که دیدند بسیاری از آنها یا اکثر از آنها علما هستند، مورد هدف واقع شد؛ مجلس شورا وقتی دیدند که اکثریت آنها اشخاص متعهد و بسیاری از آنها از علما هستند، مورد هدف واقع شد قوه قضائیه وقتی که دیدند بدست اشخاص ‌دانشمند متعهد فعال واقع شد، مورد هدف واقع شدند. این یک جریانی بود و هست. الان ما بسیاری از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داده‌ایم، لکن من به ملت ایران تهنیت عرض می‌کنم که چنین فرزندانی را تحویل جامعه داد و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی فرستاد و باز هم ایستاده است و خم به ابرو نیاورده. ما هرروز در جبهه‌ها فرزندان بسیار عزیزی که برای حفظ این کشور وحفظ این جمهوری اسلامی کوشش می‌کنند و به دفاع از کشور اسلامی قائم هستند و شب و روز خودشان را نمی‌شناسند و ارتش دلاور ایران و سپاه پاسداران عزیز و بسیج عمومی و عشایر کشورمان و اهالی عزیزآن سامان تمام مجهز هستند و ایستاده‌اند و ابدا راجع به این مسائلی که در پشت جبهه واقع می‌شود یا در خود جبهه واقع می‌شود، اهمیتی به آن نمی‌دهند که دست از کارشان بردارند. همه منسجمتر می‌شوند، قویتر می‌شوند، و همه مستعد این هستند که این کاروان را به آخر برسانند و این درخت ثمربخش اسلام را به ثمره خودش برسانند. البته یک ملتی که می‌خواهد در مقابل همه قدرتها بایستد، نمی‌خواهد سازش کند با بلوک غرب و نمی‌خواهد سازش کند با بلوک شرق و"لا شرقیه و)لا (غربیه" می‌خواهد باقی بماند، می‌خواهد صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت را پیش بگیرد، باید مهیا بشود از برای اینکه همه پیشامدهایی که پیش آمده است و پیش خواهد آمد. ما نباید گمان بکنیم که پیشامدها تمام شد. ما دست این ابر قدرتها را از مخازن خودمان و تسلطشان را از کشور خودمان کوتاه کرده‌ایم و آنها ساکت نمی‌نشینند. و ما باید توجه داشته باشیم و با کمال قدرت، اتکال به یک قدرت غیر متناهی - وآن قدرت الهی است - (داشته باشیم. ( وقتی که ما پشتوانه مان قدرت الهی است و پشتوانه‌مان اسلام است و مقصدمان حق است،برای چی در این مصائب سست بشویم؛ وقتی که ما راه خودمان را یافته‌ایم، ملت راه خودش را یافته است و آن راه را دارد با کمال جدیت وقدرت تعقیب می‌کند، البته راه حق دشواریها دارد، راه حق ناگواری‌ها دارد، لکن آن که اهل حق است و راه حق را می‌خواهد برود، آن نباید هیچ تصور این را بکند که کوچکترین سستی را به خودش راه بدهد و باید با کمال قدرت به پیش برود.

اینها می‌خواستند از ما و از شما و از روحانیون یک موجود بی خاصیتی درست کنند که هیچ رنگ و بویی نداشته باشد و هیچ کاری نداشته باشد به اینکه به این ملت چه می‌گذرد، به این مخازن ملت چه می‌گذرد، حکومت چه می‌کند، این قلدرها چه می‌کنند با ملت، این خانها چه می‌کنند با ملت.یک اشخاص بی رنگ و بویی می‌خواستند، که خیلی هم (به آنها) احترام می کردند: شما بنشینید سر جاهاتان ومسئله تان را بگویید، ما احترامتان هم می‌کنیم ، سلام بلند بالایی هم به شما می ‌دهیم، اما اگر یک ‌قدم‌ آن‌ طرف ‌بگذارید، نه، دیگر اینجا حد ‌شما نیست، حد شما تا ‌آنجایی است که مسئله بگویید‌ و بیایید ‌مسجد ‌و خیلی هم که ‌چی بشود، یک مجلس فاتحه ای باشد، بروید مجلس فاتحه بنشینید. به ما تحمیل کردند این را و ما باید از زیر این بار تحمیل بیرون برویم.

روحانیین باید در‌صحنه ‌باشند. باید همه‌این ‌حرفهای ‌نامربوطی‌ که‌ زده بودند و شما را‌ می‌خواستند از دخالت‌ در امور جامعه‌کنار بگذارند، همه آنها را پشت ‌سر بگذارید- و گذاشته‌اید پشت‌سر. علمای اعلام نباید بروند کنار بنشینند تا مقدرات آنها در آمریکا تدوین بشود‌ و یا‌ در شوروی تدوین بشود.

ما را کنار گذاشتند و مقدرات ما در امریکا تدوین می‌شد. این شاه مخلوع و ملعون ا‌‌قرار کرد این معنا را و از بس احمق بود، پدر خودش را هم به لجن کشید؛ و از بس خود خواه بود حاضر شد که پدر خودش را هم به لجن بکشد! می گفت که اسمایی را می‌نویسند از سفارتخانه که اینها وکیل باید بشوند، می‌آورند پیش ما، ما هم همین کار را می‌کردیم. این را می‌خواست بگوید که نه، دیگر حالا ما به"دروازه تمدن بزرگ" رسیده‌ایم! می‌خواست مردم را بازی بدهد که نه، پیشتر این جوری بوده، ما چند سال پیش از این، این طور بودیم و حالا اینجور نیستیم ! و حال اینکه حالاش بدتر از چند سال پیش از اینش بود. بنابراین بود که این قشری که می‌تواند بسیج کند ملت‌ را و قدرت دارد که تمام ملت را تحت یک مطلب وارد کند، اگر مهلت به او بدهند این را کنار بگذارد با حیله‌های مختلف: یکی همان باور آوردن به خود آقایان وبه ملت (بود) که اینها نباید در امور سیاسی داخل بشوند، خلاف شأن آنهاست. حتی این آخری می‌گفتند که با قداست اینها مخالف است؛ با قداست اهل علم، وارد شدن در حکومت و سیاست مخالف است. این قداست در زمان حضرت رسول نبوده؟ حضرت رسول قداستش محفوظ نمی‌مانده؟ حضرت امیر قداست نداشته؟ حضرت سیدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند؟ می‌خواستند چشم و گوش همه ما را ببندند.

* من کرارا گفته‌ام که مرحوم بهشتی در این مملکت"مظلوم" زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این‌کشور، ‌حمله مستقیمشان را به ایشان و بعضی از دوستان ایشان کردند.

* آنچه که من راجع به شهید بهشتی متاثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.

*خدا انصاف بدهد به آنهایی که‌ انحصارطلب بودند و می‌خواستند بهشتی و خامنه‌ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند.

*یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در کار بود. مسئله اتفاقی نبود که افراد موثر را، افرادی که برای این ملت "سرمایه" بودند، یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد. این طور نبود که من باب اتفاق یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند یا مرحوم مفتح را یا آقای هاشمی را یا آقای خامنه ای را یا مرحوم بهشتی را ... این جریان هست همراه با این انقلاب، همزاد با این انقلاب و همراه با این انقلاب و الآن هم هست و بعدها هم ‌خواهد بود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
Powered by TayaCMS