دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پایه‌هاى سلوک اخلاقى و عرفانى امام(ره)

انسان با توجه به محدودیت‌هاى خاص ذهنى و عملى خود، بیشتر نگاه جامع به مسائل را فرو مى‌نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط مى‌شود. از این‌رو در زمینه تزکیه معنوى و اخلاقى نیز گروهى کاملا ظاهرگرا و عده‌اى به شدت باطن‌گرا شده‌اند. در حالى که آیین متعالى براى امت وسط، اعتدال در تمسک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طورى که هیچ‌کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه مى‌نویسد:...
No image
پایه‌هاى سلوک اخلاقى و عرفانى امام(ره)
على محمد تودشکى محقق ومدرس دانشگاه روش عرفانى و سلوک اخلاقى امام، داراى اصول بنیادین و پایه‌هاى چندى است که مهمترین آنها موارد زیر است: -1 پایبندى به شریعت انسان با توجه به محدودیت‌هاى خاص ذهنى و عملى خود، بیشتر نگاه جامع به مسائل را فرو مى‌نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط مى‌شود. از این‌رو در زمینه تزکیه معنوى و اخلاقى نیز گروهى کاملا ظاهرگرا و عده‌اى به شدت باطن‌گرا شده‌اند. در حالى که آیین متعالى براى امت وسط، اعتدال در تمسک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طورى که هیچ‌کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه مى‌نویسد: (و بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمى‌شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت و تا انسان متادب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود.(1) در موردى دیگر درباره التزام به آداب شریعت مى‌نویسد: (و این یکى از مهماتى است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلى اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سر و علن، نافذ و جارى باشد( .)2) 2 -آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوى عملى را براى تزکیه و تهذیب و تعالى انسان‌ها ضرورى دانسته است و نیز آیاتى چون آیات مربوط به رویارویى موسی(ع) با فردى که سمت استادى بر او داشت خضر نبی(ع) و نیز با توجه به اینکه حرکت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانى و اخلاقى به‌طور معمول لغزشگاه‌هاى فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بى‌راهنما گرفتار کجروى شده‌اند و رهزنان راه را بر آنان بسته‌اند، بر این نکته تاکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقى ثمره طبیعى و ضرورى آن است، مى‌بایست به استادى بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامى وارسته، در راه تقرب به خداوند و رهایى از نفس عروج نماید. (بدان که طى این سفر روحانى و معراج ایمانى را با این پاى شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بى‌نور نتوان نمود (و من لم یعجل الله له نورا فما له من نور.) پس در سلوک این طریق روحانى و عروج این معراج عرفانى تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت وانوار راه هدایت که واصلان الى الله و عاکفان على الله‌اند حتم ولازم است واگر کسى با قدم انانیت خود بى‌تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طى کند، سلوک او الى الشیطان و الهاویه است.()3) امام این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است: هلک من لیس له حکیم یرشده.(4) کسى که از ارشاد و راهنمایى حکیمى فرزانه برخوردار نباشد، تباه مى‌شود. امام در مجالى دیگر به پرسش و شبهه‌اى دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است: (لازم و ضرورى است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعى آن‌به لذت‌هاى حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردى کامل و راهبرى دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد. قطع این مرحله بى‌همراهى خضر مکن - ظلمات است بترس از اثر گمراهى و اگر کسى را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمى‌توان طى کرد (چنان‌که در امراض جسمى به طبیبى نیاز است) همچنین در امراض قلبى و بیمارى‌هاى روحى تنها دسترسى به علم شریعت کافى نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهاى معنوى با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود: طبى دوار بطبه قد احمى مواسمه و احکم مراسمه.()5) براین اساس امام در مباحث اخلاقى خود دانشوران حوزه‌هاى علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق براى خویش دعوت مى‌نمود و مى‌فرمود: (چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد، ولى علوم معنوى و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.()6) ایشان به سرگذشت موسى و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند مى‌فرماید: (قال له موسى هل اتبعک على ان تعلمن مما علمت رشدا( )کهف، 66) امام با استفاده ازاین آیات،حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است.(7) و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسى در محضر شعیب نتیجه مى‌گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر درس‌آموزى از محضر پیامبرى از پیامبران بوده است.(8) -3 باور به مقامات معنوی امام یکى از موانع دستیابى به مراتب معنوى را انکار و ناباورى آن مقامات مى‌داند، چرا که وقتى انسان منکر امرى بود،در راه دستیابى به آن تلاش نمى‌کند. از این‌رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازی، بى‌اعتمادى و بى‌اعتنایى به مراتب کمال است. (بدترین خارهاى طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهاى بزرگ شیطان قطاع الطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است مى‌میراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانى است کمالى است خاموش مى‌کند، پس انسان را از طلب باز مى‌دارد(.)9) مراحل راهبردى از منظر امام امام خمینی(ره) براى تهذیب و تزکیه نفس و سیر و سلوک اخلاق، مراحلى را بر مى‌شمارد که با منازل سیر و سلوک و مراتب خودسازى که اهل اخلاق شمرده‌اند، اندکى تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان چهار منزل، هفت منزل، چهل میدان تا صد مرحله بیش و کم شمرده‌‌اند اما امام مراحل (مجاهده با نفس) را چهار مرتبه دانسته است: -1 تفکر (بدان که اول شرط مجاهد با نفس و حرکت به جانب حق‌تعالی) تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روز مقدارى و لوکم هم باشد فکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتى را از براى او فراهم کرده و بدن سالم و قواى صحیحه که هر یک داراى منافعى است که عقل هرکس را حیران مى‌کند به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفى هم این همه انبیا فرستاده و کتاب‌ها نازل کرده و راهنمایى‌ها نموده ودعوت‌ها کرده آیا وظیفه ما با این مالک الملوک چیست؟(10) امام در تاکید بر ضرورت تفکردر هدف آفرینش و فرجام هستى مى‌فرماید: (امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است راه دیگرى براى تو بنمایاند و موفق شوى به منزل دیگر از مجاهده( .)11) (بدان که از براى تفکر فضیلت بسیار است و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده( )12) امام خمینی(ره) براى تفکر، درجات و مراتبى قائل است که هر مرتبه نتایجى دارد مانند تفکر در حق و اسما و صفات و کمالات او، یا تفکر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستی،‌افلاک، نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان که پس از این جاى تردید و غفلت نمى‌ماند: (آیا پس از این تفکر، عقل شما محتاج به مطلب دیگرى است براى آنکه اذعان کند به آنکه یک موجود عالم قادر حکیمى که هیچ چیزش شبیه موجودات دیگر نیست، این موجودات را با این همه حکمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده:‌(فى الله شک فاطر السموات و الارض) “ابراهیم، 12” تفکردر احوال نفس است که از آن نتایج بسیار و معارف بى‌شمار حاصل شود.(13) -2 عزم درمسیر مجاهده با نفس دومین منزل (عزم) است که عبارت است از: (بناگذارى و تصمیم بر ترک معاصى و فعل واجبات و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات و بالاخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلى و شرعى نماید( .)14) امام خمینى به نقل از مشایخ خود درباره اهمیت عزم مى‌نویسد: (عزم، جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.( )15) و در جاى دیگر مى‌نویسد: (عزم و اراده قویه در آن‌عالم خیلى لازم است و کارکن است. میزان یکى از مراتب اهل بهشت که از بهترین بهشت‌هاست، اراده و عزم است که انسان تا داراى اراده نافذ و عزم قوى نباشد داراى آن بهشت و مقام عالى نشود.()16) این قدرت و نفوذ اراده براى سیر و سلوک و مجاهده با نفس بسیار لازم و کارساز است، زیرا آن که اراده‌اش خمود و عزمش مرده است، نخستین گام سیر را نمى‌تواند بردارد و همواره در معرض سقوط است و بازیچه هوس‌هاست. براى ترک محرمات، انجام واجبات و التزام به آداب شریعت نفسى مى‌خواهد که صاحب عزمى مقتدر و اراده‌اى مصمم باشد. (اى عزیز، بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى که خداى نخواسته اگر بى‌عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صورى بى‌مغزى هستى که در آن‌عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرات بر معاصى کم کم انسان را بى‌عزم کند و این جوهر شریف را از انسان مى‌رباید.()17) امام دومین منزل تهذیب را مستند به این آیه قرآن مى‌داند که خداوند به پیامبر فرموده است: (فاذا عزمت متوکل على الله ان الله یحب المتوکلین) “آل عمران، 159” -3 مشارطه، مراقبه و محاسبه امام پس از تفکر و عزم براى جهاد با نفس و خودسازی، مشارطه و مراقبه و محاسبه را ضرورى دانسته است: (مشارطه آن است که در اول روز مثلا با خود شرط کنید که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد پس از این مشارطه وارد (مراقبه) شوى و آن چنان است که در تمام شرط، متوجه عمل به آن‌باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن به آن وگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که مى‌خواهند تو را از شرطى که کرده‌اى بازدارند. به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد و با ولى نعمت خود در این معامله جزیى خیانت نکردی.()17) (اگر مثلا حساب ما درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود کرده، وحشت از حساب نداشتیم زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است پس ترس ما از حساب از بدحسابى خود ماست.( )18) 4 -تذکر پیوسته از امور دیگرى که انسان را در مجاهده با نفس و شیطان بسیار کمک مى‌کند و انسان سالک باید از آن بهره فراوان ببرد (تذکر) است و به فرموده امام (یاد خداى تعالى و نعمت‌هایى که به انسان مرحمت فرموده.( )19) (بدان که تذکر از نتایج تفکر است، و لهذا منزل تفکر را مقدم دانسته‌اند از منزل تذکر. جناب خواجه عبدالله فرماید: (تذکر فوق تفکر است، زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب) تا انسان در راه طلب و دنبال جستجوست از مطلوب محجوب است.()20) در دیدگاه امام خمینی(ره) یاد تمام و کمال الهى راه لقاى خدا و عامل تقرب به درگاه خداوند متعال است. امام با استفاده دقیق و لطیفى از قرآن این برداشت عرفانى و اخلاقى را یادآور مى‌شود. (بدان اى عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود که به آن لقاى الله که قره العین اولیاست حاصل گردد.()21) (والدین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) “عنکبوت، 69” کسانى که در راه ما بکوشند، به راههاى خویش هدایتشان مى‌کنیم. غفلت از یاد حق تعالى واشتغال به لهو و لعب و هوس‌هاى نفسانى و خواسته‌هاى دنیوى سخت‌ترین آفت و جدى‌ترین مانع در راه رستگارى است. این عامل به طور کلى انسان را از حقیقت باز مى‌دارد:(اگر نفوس، یکسره متوجه دنیا و تعمیرآن باشند و منصرف از حق باشند، گرچه اعتقاد به مبدا و معاد هم داشته باشند، منکوس هستند و میزان در انتکاس قلوب، غفلت از حق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.( )22) پى‌نوشتها در دفتر روزنامه رسالت موجود مى باشد.
روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS