دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پرسش و پاسخ اصلاح و حفظ اسلام ناب با شهادت

یکی از شبهاتی که همواره در فضاهای حقیقی و مجازی مطرح می‌کنند و خیلی از جوانان به دنبال پاسخ آن هستنداین است اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟ و اگر علم نداشتند، پس روایاتی که دلالت بر علم ائمه(ع) دارد را چگونه باید توجیه کرد؟
پرسش و پاسخ اصلاح و حفظ اسلام ناب با شهادت
پرسش و پاسخ اصلاح و حفظ اسلام ناب با شهادت

پرسش:

اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند و روحیه ناسپاسی کوفیان را می‌دانستند، چرا به کربلا رفتند؟

پاسخ:

یکی از شبهاتی که همواره در فضاهای حقیقی و مجازی مطرح می‌کنند و خیلی از جوانان به دنبال پاسخ آن هستنداین است اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟ و اگر علم نداشتند، پس روایاتی که دلالت بر علم ائمه(ع) دارد را چگونه باید توجیه کرد؟

با توجه به طرح این شبهه، حضرت آیت‌الله جوادی آملی به پاسخ آن به نقل از خبرگزاری رسا پرداخته که در ادامه آن را می‌خوانیم:

1- گاهی شرایط به گونه‌ای است که آدمی، به ناچار برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش، هرکاری انجام می‌دهد؛ حتی اگر بداند به مرگ او می‌انجامد. رزمندگان اسلام که در دوران دفاع مقدس، برای عبور از میدان مین، بر هم سبقت می‌گرفتند، می‌دانستند سرانجام داوطلب شدن و سبقت گرفتن برای رفتن به میدان مین، شهادت آنان است، لیکن چون می‌دانستند برای دفاع از نظام اسلامی، چاره‌ای جز این نیست، پا در این میدان بی‌بازگشت می‌گذاشتند.

حرکت امام حسین(ع) به سوی کربلا نیز از این قبیل بود؛ زیرا انحراف در حکومت اسلامی به جایی رسیده بود که اگر قیام عارفانه آن حضرت و یاران باوفایش نبود، اسلام به پایان رسیده بود: «و علی‌الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید» یعنی بر اسلام سلام باد (باید فاتحه اسلام را خواند و با اسلام خداحافظی کرد) آنگاه که والی مسلمانان کسی همچون یزید باشد. (بحارالانوار، ج 44، ص 326). و این انحراف، جز با شهادت امام حسین(ع) قابل اصلاح نبود.

2- انواع علم ائمه اطهار(ع)

پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از دو علم برخوردارند: علومی که از راه‌های عادی به دست می‌آید و علومی که از راه‌های غیرعادی و غیرمتعارف به دست می‌آید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلف به تکالیف الهی بودند، مکلف به استفاده از علوم غیرعادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار می‌کردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه می‌داد، از علوم غیرعادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوای خود استفاده می‌کردند. پس استفاده از علوم غیرعادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بود، هرگز در استفاده از علوم غیرعادی، از امر خداوند سرپیچی نمی‌کردند.حتی در قضا نیز مأمور بودند که به علم عادی عمل کنند. به همین سبب، پیغمبراکرم(ص) فرمود:

هرگز به قضای من مغرور نشوید و نگویید چون پیغمبر در این نزاع به نفع ما داوری کرد، پس حق با ماست؛ زیرا من نیز در بین شما با شهادت و قسم حکم می‌کنم؛ درحالی‌که برخی از شما در اقامه دلیل محکمه‌پسند، قوی‌تر و خوش‌بیان‌تر از طرف مقابل خود است، پس هرکسی که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، بداند که قضای من چیزی را تغییر نمی‌دهد، بلکه او قطعه‌ای آتش را به خانه خود خواهد برد. (تهذیب‌الاحکام، ج 6، ص 229)

بنابراین، آگاهی ائمه(ع) از سرنوشت غیبی خودشان تکلیف‌آور نبود. از این جهت از آن علم استفاده نمی‌کردند؛ مگر در مواردی خاص که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن می‌شدند؛ وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم غیرعادی. از این رو، اگر از راه‌های عادی، به نقشه دشمن پی می‌بردند و شرایطشان همانند شرایط امام حسین(ع) نمی‌بود، حتماً برای خنثی کردن آن، اقدام می‌کردند.

ج. ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است:

هر امامی که نداند به چه مصیبتی گرفتار خواهد شد و چه بر سر او خواهد آمد، چنین کسی، اساساً حجت خدا بر خلق او نیست: «ای امام لایعلم ما یصیبه و الی ما یصیر فلیس ذلک بحجه‌لله علی خلقه». (اصول کافی، ج 1، ص 258) در برخی روایات آمده است:

امام معصوم(ع) به جزئیات آنچه بر سر او خواهد آمد، آگاهی دارد و این آگاهی را از صحیفه‌ای که در اختیار او قرار می‌گیرد، کسب می‌کند و آنگاه که مأموریت‌های ذکر شده در آن صحیفه به پایان می‌رسد، می‌فهمد که عمر او نیز به پایان رسیده است. (همان، ص 283)

بنابراین اگر نبود فداکاری‌ها و شهادت امام حسین(ع) و یارانش در حوادث کربلا و روز عاشورا، اسلام، قرآن و هر آنچه که پیامبران در طول تاریخ آورده بودند در زیر آوار بدعت‌ها، سیاه‌نمایی‌ها، انحرافات و اعوجاجاتی که خلفای پیشین به وجود آورده بودند دفن می‌شد و اثری از آنها باقی نمی‌ماند. همان‌طور که ادیان گذشته در زیر این رسوبات مدفون شد و اثری از صحت و اصالت آنها برجای نمانده است.

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: 27 شهریور ماه 1397

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS