دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

12ربیع الثانی انقراض بنی امیه

No image
12ربیع الثانی انقراض بنی امیه

كلمات كليدي :بني‌اميه، مروان حمار، ابوالعباس سفاح، امویان، ابومسلم

نویسنده:يدالله حاجي زاده

انقراض بنی‌امیه

حکومت بنی‌امیه از سال 40 هجری توسط معاویة بن ابی سفیان در شام آغاز گردید.این حکومت تا سال 132 هجری ادامه یافت. معاویه پس از خود پسرش یزید را به ولی‌عهدی گماشت. پس از یزید معاویه دوم مدت کوتاهی حکومت کرد. و با مرگ او خلافت اموی پایان یافت. سپس مردم شام با مروان بن حکم ابن ابی العاص بیعت کردند و مروانیان تا سال 132 هجری خلافت را عهده‌دار بودند. آخرین خلیفه اموی «مروان بن محمد» معروف به مروان حمار می‌باشد.

بیعت با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس در حقیقت، انقراض حکومت امویان و برپایی حکومت عباسیان است.

مورخان، زمان بیعت با ابوالعباس سفاح را روز جمعه سیزدهم ماه ربیع الاخر سال 132 هجری نوشته‌اند. همان گونه که بیان شد، مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی بود. وی در سال 127 هجری به حکومت رسید.[1] در این زمان، دعوت عباسیان به اوج خود رسیده بود. داعیان عباسی در مناطق مختلف، مردم را به «الرضا من آل محمد» شخصیت مورد رضایت از خاندان رسول الله(ص) دعوت می‌کردند. این دعوت خصوصاً در خراسان با پیشرفت قابل ملاحضه‌ای همراه بود. ابومسلم خراسانی موفق شد از جانب عباسیان بر خراسان غلبه کند. سپس افرادی را به جنگ با مروان حمار فرستاد.[2] مروان در جنگ شکست خورد و از سوی دیگرف در کوفه، مردم با عبدالله بن محمد (سفاح) بیعت کردند .... و او سپاهی را به فرماندهی عمویش عبدالله بن عباس به جنگ مروان فرستاد که موجب شکست مجدداً مروان شد. پس از آن مروان به مصر، فرار کرد و در همانجا مُرد و خلافت اموی با مرگ او به پایان رسید.[3]

علل انقراض حکومت بنی‌امیه:

به نظر می‌رسد نارضایتی مردم از حکومت اموی، قیام‌های مردمی، نزاع‌های قبیله‌ای، درگیری‌های داخلی و در نتیجه ضعف داخلی، از عوامل اصلی سقوط بنی‌امیه می‌باشند.[4]

محمد سهیل طقوش در علل سقوط امویان به عوامل ذیل به‌طور مفصل اشاره دارد:

1- درگیری خاندان اموی؛

2- ولایت‌عهدی دو نفره؛

3- درگیری‌های قبایلی؛

4- عرب گرایی امویان؛

5- اختلافات مذهبی.[5]

تحلیلی از حکومت امویان:

هر چند در دوره بنی‌امیه این خاندان موفق شدند از حیث کشور گشایی و گسترش قدرت سیاسی به پیشرفت‌های قابل ملاحضه‌ای دست یابند، اما در مجموع، این حکومت به واسطه جنایات و اقدامات خلافی که مرتکب شده است، چهره‌ای منفی از خود به جای گذاشته است برخی از اقدامات منفی این حکومت عبارتند از:

1- سخت گیری نسبت به شیعیان: سیاست معاویه و اکثر خلفای اموی نسبت به شیعیان بسیار سخت گیرانه بود. شیعیان در این دوره عموماً در نهایت سختی روزگار می‌گذراندند. امنیت آن‌ها همه جا مورد تهدید بود. قتل عام و غارت اموال شیعیان در این دوره‌ امری رایج بود.[6]

ائمه شیعه در این دوره در فشار و سختی بیشتری بودند. شهادت امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع) در این دوره و توسط حاکمان سفاک اموی صورت گرفت. بدون شک شهادت این ائمه بزرگوار، خصوصاً به شهادت رساندن امام حسین(ع)، به همراه 72 تن از یاران باوفایش در صحرای کربلا سال 61 هجری که به دستور یزید به شهادت رسیدند، از بزرگترین جنایات بشری در طول تاریخ است. در این دوره، لعن امام علی(ع) خصوصاً تا زمان به حکومت رسیدن «عمر بن عبدالعزیز» به شدت رواج داشت و به صورت یک سنت درآمده بود.

2- موروثی کردن خلافت: یکی دیگر از اقدامات امویان استبدادی و موروثی کردن خلافت است. موروثی کردن خلافت به این معناست که تعین جانشین، توسط سلطان پیشین صورت می‌گیرد. و علاوه بر این یکی از فرزندان یا اعضای خاندان پادشاه به عنوان جانشین تعین می‌شوند. معاویه همانگونه که ذکر شد، فرزندش یزید را به عنوان جانشین خویش معرفی کرد و با این کار خلافت را موروثی کرد.[7] این روند تا پایان دوره حکومت بنی‌امیه ادامه داشت.[8]

3- گسترش اندیشه جبرگرایی: از دیگر جنایات امویان می‌توان به گسترش جبرگرایی اشاره کرد. این اندیشه که در حقیقت در راستای تثبیت خلافت امویان صورت می‌گرفت، این عقیده را در مردم القا می‌کرد که خواست الهی این است که بنی‌امیه به عنوان خلیفه در جامعه اسلامی حکومت کنند و کسی حق مخالفت و اعتراض بر این خواست الهی را ندارد.

4- رفتار ناشایست با موالی (غیر عرب‌ها): در این دوره مساوات که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی بود از میان رفت. امویان نژاد عرب را نژاد برتر و والاتر شمردند و گفتند؛ چون پیامبر اسلام از عرب برخاسته است پس عرب بر دیگران برتری دارد.

5- تأویل قرآن و جعل حدیث؛

6- صرف درآمدهای دولت در مسائل تجملاتی و خوشگذرانی؛

7- میگساری و زن‌بارگی؛

رواج موسیقی و غنا از دیگر اقدامات غیر قانونی و عموماً خلاف شرع امویان می‌باشد بدون شک همین عوامل موجبات نارضایتی مردم را از حاکمان اموی فراهم می‌ساخت. سرانجام، نارضایتی مردم از این حکومت در کنار عوامل دیگر موجبات سقوط حکومت اموی و روی کارآمدن حکومت عباسی را فراهم ساخت.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS