كلمات كليدي : هوم، هَومه، سومه، يسنه، اوستا، زردشت، افراسياب، هوم سپيد، شاهنامه. ويونگهان، آبتين، سريت، پورشَسپ
نویسنده : سلمان علي ياري بابلقاني
«هوم» یا «هَومه» در اوستایی Haoma-، در ودایی Soma-، در پهلوی Hom، از ریشۀ ایرانی hu-√ و هندی √su- فشردن[1]. نام گیاه و نام ایزد موکل آن و نام نوشیدنیای است که از آن گیاه در «یسنه»[2] (مراسم اوستاخوانی و قربانی) استفاده میشود[3] و فراهمکردن افشره هوم و نوشیدن آن از جمله سنتهای ستوده و کهن هندو ایرانی است.
در گاهان (کهنترین بخش اوستا و سرودهای زردشت) نام او ذکر نشده اما زردشت، بدون ذکر نام، بدو اشاره کرده و مستی آن را نکوهیده است اما سنت کهنِ هندو-ایرانی فشردن و نوشیدن هوم، پس از زردشت، به جایگاه کهن خود بازگشته و در اوستای نو و متون پهلوی، گیاه و ایزد هوم بسیار ستوده شدهاند، یشت20 و یسن های 9 تا 11 اوستا در ستایش ایزد و گیاه هوم است و در بیشتر متون پهلوی از او نام برده شده و جایگاه «فرَوَهر»[4] زردشت را، پیش از زادن، در گیاه هوم، که دوردارندۀ مرگ و سرور گیاهان است، گفتهاند.
ایزد هوم دین-مرد و موبِد در میان ایزدان، و درمانگر، زندگی بخش و دوردارندۀ مرگ است و نیز دِلیر و پیروزی بخش، به بند کشندۀ افراسیاب تورانی، زیبا و زرینگون و بخشندۀ فرزندان نیکوست.
گیاه هوم (یا سومه)
امروزه این که گیاه اصلی هوم یا سومه چه بوده است، سخت مورد مناقشه است اما بایستی این گیاه نزد ایرانیان و هندیان باستان، یکی بوده باشد.
در هند، برهمنان میگویند که بذر سومۀ کهن از میان رفته و گیاهی دیگر را برای اجرای مراسم دینی جایگزین آن کردهاند. زردشتیان نیز صدها سال است که یکی از گونههای گیاه «افدرا»[5] را به جای هوم مصرف میکنند که گیاهی است سخت و پر الیاف که در کوهستانهای آسیای میاینه و ایران میروید و برای گرفتن شیرۀ آن بایستی فشرده شود و نوشیدن آن برانگیزانندۀ خیال است و به طور کلی ویژگیهای آن با توصیفاتی که از هوم در اوستا آمده همخوانی دارد.
به نظر میرسد که گونهای از گیاه افدرا، همان هَومه یا هوم ایرانیان و سومه هندیان باستان بوده باشد[6].
بنابر روایتی اسطورهای در اوستا، آفریدگار، هوم را بر فراز کوه البرز مینهد، سپس مرغی آموخته او را به هر سو، بر ستیغ کوهها برده و بر آن کوهها میروید[7].
اگر توصیفهایی که از او در متون دینی آمده است را صرفا اسطورهای ندانیم و برگرفته از خود گیاه هوم بوده باشد؛ هوم گیاهی است پر گونه که در بلندای کوهها و ژرفای درهها میروید[8] و پرشیره، زرین گون و نرم شاخه است[9] و درخشان و زیبا و درمان بخش است[10].
هوم و زردشت
در گاهان نام هوم برده نشده است. اما، بدون ذکر نام، بدان اشاره شده و مانند قربانی خونین، از جمله سنتهای کهن هندوایرانی است که مورد نکوهش زردشت بوده است. زردشت، در گاهان، هوم را پیشاب و کثافت خوانده و از هرمزد میپرسد که کی پلیدیِ مستی آن شراب که «کرپَنها» (دین مردان دشمن زردشت) و فروانروایانِ بد نوشندۀ آناند برخواهد افتاد[11].
اما، در دورههای بعد از زردشت و در اوستای نو، هوم پاکی و تقدس کهن خود را باز مییابد، به طوری که در اوستای نو (یسن 9 و 10) زردشت با ایزد هوم دیدار کرده او را هوم مزدا-آفریده خوانده و بر او نماز میبرد و زیبای او را میستاید و هوم از او میخواهد تا وی را برای نوشیدن فشرده و بستاید چنانکه «سوشانس»[12]ها (نجات بخشانِ زردشتی) در آینده خواهند ستود[13] و زردشت او را میخواند برای مستی، نیرو و پیروزی، تندرستی و درمان، افزایش و بالندگی، نیرو برای همۀ تن، دانش گوناگون، پیروزی بر دشمن، دروغ، جادوان، پرییان و ستمکاران، تندرستی و دیر زیستیِ جان، پیشاپیش خبردار شدن از دزد و راهزن و گرگ[14].
یسن های 9 تا 11 و یشت 20 در ستایش اوست و در به طور کلی در اوستای نو با صفات نیکویی چون اشو (پیرو اشه، راستی)، دوردارندۀ مرگ است، نیک، نیکآفریده، راستآفریده، درمانبخش، نیکپیکر، نیک نیروبخش، پیروز، زرینگون، نرمشاخه[15]، بلند، گسترندۀ گیتی[16]، ستارهآذینِ مینویساخت، درخشان، زیبا، باشکوه، زرینچشم[17]، راهنمای روانها، بخشندۀ شوی خردمند به دخترانِ بیشوی، سالار خانه، ده، قبیله، کشور و خرد[18]، ستوده شده است.
در دورههای بعد و در متون پهلوی نیز، فشردن هوم از جمله کردارهای نیک زردشت خوانده شده[19] و در بیشتر این متون آمده است که فرَوَهرِ زردشت، در گیاه هوم ِ دوردارندۀ مرگ بوده و سپس به پدر و مادر او منتقل میشود[20].
هوم ِ دین-مرد (روحانی، موبِد)
دین-مرد بودن، از جنبه های بسیار بارز شخصیت هوم است. مقام موبِدی را خود هُرمزد به او داده و او را دین-مرد میان ایزدان قرار داده است. بنابر اوستا، هرمزد او را «زوت»[21] (=موبد و پیشوای دینی) چابک-یسنِ بلند-سرود قرار داده که در انجام مراسم قربانی چابک است و سرود دینی را با آواز بلند میخواند و آواز بلند او به روشنایی های آسمانی و به گرداگرد زمین میرسد[22].
هرمزد برای او «کُستیِ»[23] (کمربند آیینی زردشتی) ستارهنشانِ مینویساختهای برده و هوم، همواره میان بسته بر سر کوه، پاسبانِ «مانسر»[24] (گفتار مقدس) است[25] و او خود نخستین موبدی است که شاخههای هوم را به بالای کوه البرز فراز برد و حتی هرمزد و امشاسپندان تن نیک-رستۀ او را ستودند[26].
هوم در نقش قربانی
از سویی هوم، موبدی ایزدی است که، با فشردهشدن و نوشیدهشدن، خود قربانی غیر خونین در مراسم یسنه است، و از سوی دیگر قربانی خونین انجام میدهد، به ایزدان دیگر فدیه نثار میکند و همانند موبدان زمینی باید سهم خود را از قربانی دریافت کند و بدینوسیله از روح آن حیوان پاسداری میکند، پس اگر این سهم بدو پیشکش نشود، آن حیوان در روز داوری از قربانی کننده شکایت خواهد کرد[27].
سهم او از قربانی چنانکه هرمزد، پدر ِهوم، بدوه بخشیده، دو آرواره با زبان و چشم چپ ِ قربانی است[28]. او ایزد «مِهر» (در اوستا: Mithra-، در پهلوی: Mihr)[29] را بر فراز کوه البر <همچون موبدی> با «بَرسُمِ»[30] پاک، فدیۀ پاک و کلام پاک میستاید[31] و نیز ایزد «سروش» (در اوستا: Sraosha-، در پهلوی: Srosh) را بر بالای البرز میستاید[32] و برای ایزد «درواسپ» (در اوستا: Drvaaspaa-، در پهلوی Drwaasp)[33] قربانی کرده و از او در بهبندکشیدن افراسیابِ (در اوستا: Frangrasyaan-، در پهلوی: Fragraasyaan)[34] تورانی یاری میخواهد[35].
برخی صفتهایی که در اوستا بدو نسبت داده شده نیز، دلالت بر همین جنبه پارسایی و دین-مردی او دارد، چرا که او پیرو اَشَه (راستی) و اَشَه-گستر است و بخشندۀ نیروی مینوی و فرزانگی به اوستاآموزان و الهامبخش سخنان راست-گفته است[36].
هوم ِ درمانگر و زندگیبخش
ویژگی بارز دیگر هوم که چندینبار در اوستا و متون پهلوی بدان اشاره شده درمانگری، زندگیبخشی و دیر زیستیبخشی (طول عمر بخشی) است. از هوم دور کردنِ مرگ و بخشیدن تندرستی درخواست میشود[37]، همچنان که از سومه هندی نیز دیر زیستی و طول عمر درخواست میشود[38]، زیرا او درمانگر، شفابخش و دوردارندۀ مرگ است[39]. درمانهای او همراه با نیروی شگفت «بهمن» است[40] و اگر مردمان او را چون پسری جوان گرامی دارند، هوم به تن ایشان تندرستی میبخشد[41]. هوم خود پاک است[42] و ناپاکی را از خانه دور میکند و تندرستی به همراه دارد[43] و از جمله ایزدانی است که «تیشتَر» (در اوستا: Tishtrya-، در پهلوی: Tishtar)[44] (ایزد باران) را در باراندنِ باران و پالودن زمین از گندِ ناشی از یورش اهریمن به گیتی، یاری میکند[45].
چنانکه به جاودانگیبخشی سومه در ودا نیز اشاره شده[46]، هوم بخشنده زندگی جاودان است. چرا که او در درخت افسانه ای «گوکرن»[47] یا هوم سپید است که در پایان جهان از آن خوراکی به نام «اَنوش» میآرایند که همۀ مردمان، با خوردن آن، جاودان بیمرگ میشوند[48].
علاوه بر درمانگری و زندگیبخشیِ مینوی که باورمندان به هوم برای او شمردهاند، بایستی خود گیاه هوم نیز گیاهی دارای خاصیت دارویی بوده باشد، چنانکه امروزه نیز، در افغانستان، بلوچستان، کشمیر و غرب تبت، جوشاندهای دارویی از گیاهی با همین نام تهیه میشود[49].
هوم و جنگاوری
هوم نیز مانند بیشتر ایزدان ایرانی، جنگاور و یاور جنگجویانی است که به او باور دارند و او را میستایند. همانگونه که در ودا به نیرویی که سومه برای پیروزی بر دشمن به نوشندگان خود میدهد، اشاره شده[50]، هوم نیز جنگجوی دلیری است که برای فشرندگان و نوشندگان خود پیروزی میآورد[51]، خود پیروز و بخشندۀ پیروزی است و چابکی و نیرو به سوران جنگاور میبخشد[52].
او به بندکشندۀ افراسیاب تورانی است[53] و به یاری ایزدبانوی دوراسپ، او را به زنجیر کشیده و بسته و در بند، پیش «کی خسرو» (در اوستا: Haosravah-، در پهلوی: Hosraw)[54] میبرد و کیخسرو، به کینخواهیِ«سیاوشِ» (در اوستا: Syaavarshan-، در پهلوی: Siyaawash)[55]نامور که به خیانت کشته شده، افراسیاب را در کنار دریاچۀ «چیچَست» میکشد[56]. پس زردشت نیز از هوم، <که جنگجویی دِلیر است>، میخواهد که برای پاسداری از پارسایان، دشمنی دشمنان را دور کند، اژدهای زرد سهمگین زهرآلود، راهزن نابکار، پیروان دروغ یا دروج و روسپیِ جادوگر را با جنگ-ابزار بزند[57].
ارجمندی هوم و فشردن و نوشیدن آن
هوم، گیاه بسیار مقدسی است و فراهمکردن افشره هوم و نوشیدن آن سنتی هندو ایرانی و بس کهن است[58] و نوشندگان و فشرندگان آن پاداش های درخوری میگیرند. هوم چنان مقدس و ارجمند است که چون آن را از تشت (ظرف) سیمین به تشت زرین میریزند باید به هوش بود که مباد بر زمین ریزد [59]و ابر و باران از آن رو ستوده میشوند که موجب رستن تن هوم بر فراز کوهها میشوند و ستیغ کوهها از آن رو ستوده میشوند که هوم بر آنها میروید[60].
هوم، سرور تمام گیاهان
هوم سرور همه گیاهان است[61] و نوشیدن آن از جمله کارهای بسیار نیک است[62]. حتی کمترین فشردن هوم ، کمترین ستودن هوم و کمترین خوردن هوم، زنندۀ هزار دیو است[63] و ستودن راستی، اندیشۀ نیک، گفتار نیک، کردار نیک و نکوهش کردن اندیشۀ بد، گفتار بد و کردار بد پس از نوشیدن فشردۀ هوم، در زیبایی و بزرگی برابر با یک صد ستایش است[64].
مستی و سرخوشی برخاسته از هوم، متفاوت با دیگر مستیها
همۀ میها را خشم خونین گرز همراه است، اما مستی هوم را خوشی ِ اشه (راستی) همراه است و چون هوم را بنوشند بهترین راهنمای روانهاست و با نیروی مینویاش سالارِ خرد است[65] چنانکه نزد هندیان باستان نیز سومه درستی و نیک بختی و روشنایی است و دیگر میها نادرستی و بدبختی و تاریکی اند[66] و نوشیدن سومه، جاودانگی و پیروزی میآورد و ایزد «ایندره»[67] فشرنده سومه را یاری میدهد[68].
هوم، بخشندهی پسران نیک
هوم بخشندۀ ابرپسران و فرزندان راستکار است[69] و به چهار تنی که پیش از دیگران هوم را فشرده و برای نوشیدن آماده کردهاند ابرپسرانی نامدار بخشیده است:
نخستینِ ایشان «ویونگهان» (در اوستا: Vivahvant-، در پهلوی: Wiwanghaan)[70] بود که برای او جم ِ (در اوستا: Yima-، در پهلوی: Jam)[71]درخشان نیک-رمه، زاده شد که فرهمندترین مردمان است و در شهریاری خود جانورد و مردم را نامردنی و آب و گیاه را ناخشکیدنی ساخت و در شهریاری او نه سرما بود و نه گرما، نه پیری و نه مرگ، نه رشک دیو-آفریده.
دومین کس «آبتین» (در اوستا: Aathbya-، در پهلوی: Aaspiyaan)[72] و پاداش او فرزندی چون «فریدون» (در اوستا: Thraetaona-، در پهلوی: Fredon)[73] بود که ضحاک سه پوزۀ، سه کلۀ، شش چشم... دیو دروغ و زیان گیهان را نابود کرد.
سومین کس «سریت» (در اوستا: Thrita-، در پهلوی: Srid)[74] بود، که نیرومندترینِ خاندان «سام» است و دو پسر به پاداش برای او زاده شد، «اُرواخشیه» (در اوستا: Urvaakhshaya-، در پهلوی: Urwakhsh)[75]که داور و داد-آراستار(=قاضی و قانون گذار) است و «گرشاسپ»ِ (در اوستا: Keresaaspa-، در پهلوی: Kersaasp) [76]گُرزوَر که کشندۀ اژدهای شاخ دارِ زهرآلود است که مردمان و اسبان را میبلعید.
چهارمین کس «پورشَسپ» (در اوستا: Pourushaspa-، در پهلوی: Porushasp)[77] بود و به پاداش، زردشت ِ(در اوستا: Zarathushtra-، در پهلوی: Zardusht)[78] جدا از دیوانِ اهورا کیش برای او زاده شد[79].
فشرن هوم در مراسم یسنه
فشردن هوم از واجبات در انجام مراسم یسنه است[80] و هوم کسی را که در یسنه از او استفاده نکند نفرین میکند که او را فرزند نباشد و بدنامی بدو رسد[81].
پس افشرۀ هوم یا «پراهوم»[82]، که آمیختهای است از شیرۀ گیاه هوم، شیر، آب دعا خوانده شده و گیاهی دیگر (معمولا انار)، دوبار در طول اجرای یسنه آماده میشود. پراهوم نخست را، که بدون شیر است، «زوت» همراه با خواندن یسن 11 اوستا مینوشد و برای پراهوم دوم که به شیر آمیخته است و «آب زوهر»[83] خوانده میشود، «راسپی» شیر را از پیش آماده میکند و در پایان نیایش خوانی، زوت این پراهوم دوم (آب زوهر) را، به عنوان نثارِ به آب، و همراه با خواندن اوستا، به چشمهای میریزد که آب مراسم یسنه از آن برداشته شده است[84].
هوم در شاهنامه
در شاهنامه فردوسی، "هوم" نیکمردی پرستنده و نیایشگر است از نژاد فریدون که پرستشگاه او در غاری به کوه بوده و آماده در خدمت شاه است که به هنگام خواب ناله افراسیاب را، که در گریز از کیخسرو است، میشنود و چون گِرد غار را میگردد افراسیاب را یافته وی را دست میبندد. اما افراسیاب، به نیرنگ و جادو، از بند وی گریخته و در دریاچۀ "چیچست" نهان میشود.
به پیشنهاد هوم، «گرسیوز» (در اوستا: keresavazdah-، در پهلوی: karsawez)[85] برادر افراسیاب را که پیشتر دستگیر شده، شکنجه میکنند تا افراسیاب از ناله او بیتاب شده خود را آشکار کند. نیرنگ هوم کارگر میشود و افراسیاب دردمند و گریان سر از آب بیرون آورده و به کمند هوم گرفتار میشود و کیخسرو به کین خون سیاوش او را میکشد[86].
چنین پیداست که هوم شاهنامه، همان هوم زردشتی در متون اوستایی و پهلوی است که صورتی انسانی یافته اما همان ویژگیهای ایزد و گیاه هوم را داراست؛ پاراسا و نیایشگر و کوه نشین است، پهلوان و دلیر است و افراسیاب تورانی را در کنار دریاچۀ چیچست دستگیر کرده و به کیخسرو تسلیم میکند.