هيأت هاي موتلفه اسلامي، مساجد امين الدوله و شيخ علي، گروه اصفهاني ها، حزب جمهوري اسلامي، حسنعلي منصور، علوم سياسي
نویسنده : محمد علی زندی
اعضاء هیأتهای موتلفه عمدتا از افراد باسابقه در مبارزات سیاسی بودند و محرک اصلی آنها اندیشههای اسلامی و دینی بود. اینان برای روحانیت و مخصوصا روحانیون مبارز ارزش فراوان قائل بودند. بعد از درگذشت آیتالله کاشانی به سوی امامخمینی(ره) جذب شدند.[1] این تشکل در بهار1342 از ائتلاف 3 گروه مذهبی پدید آمد.[2]
گروههای ائتلافکننده:
الف: هیأت بازار یا گروه مسجد امینالدوله(جبههی مسلمانان آزاده) که افراد شاخص آن عبارت بودند از: حاجمهدی عراقی، حبیبالله عسگراولادی، هاشم امانی، مهدی شفیق، ابوالفضل توکلی، مصطفی حائری، مهدی احمد، علی درخشان، سیدمحمد محسنی، و محمد کچوئی.
ب: گروه اصفهانیهای مقیم مرکز که عبارت بودند از: اسدالله بادامچیان، مهدی بهادران، محمد میرفندرسکی، عزتالله خلیلی، محمد متین، علاءالدین میرمحمدصادقی.
ج: گروه هیأت مسجد شیخعلی، که افراد شاخص آن عبارت بودند از: سیداسدالله لاجوردی، حاجصادق امانی، عبدالله مدرسیفر، محمدصادق اسلامی، احمد قدیریان و حسین رحمانی.[3]
این سه گروه همگی با امامخمینی(ره) در ارتباط بودند. ایشان نخست گروه مسجد امینالدوله را با گروه اصفهانیها آشنا کرد. پس از ماجرای مدرسهی فیضیهی قم، گروه مسجد شیخعلی برای تعمیر آنجا حساب باز میکند و به جمعآوری کمکهای مالی دست میزند. همین امر موجب میشود که گروههای دیگر از موجودیت این گروه اطلاع بیابند و با این گروه ارتباط برقرار کنند. امام سه گروه را با یکدیگر مرتبط ساخت و بدینگونه هیأتهای موتلفه اسلامی شکل گرفت[4] و با پیشنهاد حاجمهدی عراقی این نام برای آن گذاشته شد. اعضاء موتلفه را بیشتر بازاریان متوسط و خردهپا که دارای سوابق مبارزاتی بودند تشکیل میدادند.
در این تشکل شورای روحانیت نیز برای ارتباط بین امام و موتلفه بهوجود آمد که این شورا وظیفه داشت در مسائل سیاسی و در مسائل اسلامی و در چیزهایی که اجازه حاکم شرع میخواهد و همچنین در توجیه فکری و ایدئولوژیک نهضت، افراد را راهنمایی کند.[5] اعضای شورای روحانیت که مورد تأیید امام قرار گرفتند عبارت بودند از: آیتالله مطهری، آیتالله بهشتی، آیتالله انواری و آیتالله احمد مولایی.[6]
مرامنامهی هیأتهای موتلفهی اسلامی
در مرامنامه هدف هیأتهای موتلفه اسلامی عبارت بودند از: 1- بهتر شناختن تعالیم حیاتبخش اسلام و وظایف فردی و اجتماعی که هر فرد مسلمان به عهده دارد. 2- بهتر شناساندن آن به دیگران. 3- بهتر عمل کردن به آن. 4- انتخاب کردن راهی روشن و علمی برای بوجود آوردن یک جامعهی نمونهی اسلامی که در عین پاکی، برنده و متحرک و فعال باشد.[7]
ایدئولوژی، مبانی نظری و فکری هیأتهای موتلفهی اسلامی
در مورد ایدئولوژی و مبانی نظری و فکری این گروه باید گفت، هیأتهای موتلفهی اسلامی، کمتر از همتایان خود در جمعیت فدائیان اسلام به کار احیای مفاهیم دینی و تدوین ایدئولوژی سیاسی- مذهبی همت گماردند آنها صرفا هیأتهای مذهبی فعال در بازار(متشکل از تجار و شاگردان آنها) بودند که به فعالیتهای دینی و آموزش مذهبی از راه ارتباط برقرار کردن با روحانیون(نظیر آیتالله بهشتی و مطهری) و فعالیتهای اجتماعی و خیریه اشتغال داشتند؛ آنها در اوایل دههی چهل تحتتأثیر رهبری امامخمینی فعالیت سیاسی خود را آغاز کردند و پس از تبعید ایشان نیز فعالیت سیاسی آنها به خاموشی گرایید. در واقع از هیچ یک از اعضای موتلفه، کتاب و یا اثری باقی نماند، که نشاندهندهی کوشش فکری آنها برای احیاء تعریف اندیشههای دینی و یا ارائهی نوعی اسلام سیاسی باشد و شاید بهدلیل همین کاستی بود که برخی از اعضاء موتلفه در هنگام اوجگیری فعالیتهای چریکی و مسلحانه جذب سایر گروهها از جمله مجاهدین خلق شدند و در واقع موتلفه در اساس سازمانی بسته و متشکل از نیروهایی بود که خواهان ترویج ارزشهای اسلامی خاص بودند و از مبانی فکری مستقل و طراحی شدهای برخوردار نبودند.[8]
عملکرد و فعالیتهای هیأتهای موتلفه قبل از انقلاب
1- واکنش در برابر تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی(انقلاب سفید).[9]
2- تدارک و شرکت در رهبری اعتصابات علیه رفراندوم شاه در 6بهمن41.
3- سازمان دادن و سامان بخشیدن تظاهرات دههاهزار نفری عاشورا در 13خرداد و سپس در 15خرداد1342.
4- برگزاری مجالس جشن آزادی امامخمینی(ره) در تهران و قم که تبدیل به مجالس افشاگری علیه رژیم شد، برگزاری مجلس ختم شهدای مدرسهی فیضیه در مسجد جامع چهلستون تهران در فروردین1343.
5- تدارک و رهبری تظاهرات عاشورا در بزرگداشت نخستین سالگرد شهدای 15خرداد1343.
6- چاپ و پخش وسیع اعلامیهی ضد کاپیتولاسیون امامخمینی(ره) در تهران و شهرستانها، تدارک اعتصابات در بازار و محلات جنوبی تهران، به مناسبت تبعید امامخمینی در آبان1343.
7- رهبری اعتصابات تاکسیرانان تهران در 9آذر1343 به مناسبت گرانشدن قیمت بنزین، برگزاری میتینگ اعتراضی ضد رژیم در 21آذر در مسجد حاجسید عزیزالله تهران در آذرماه1343.[10]
8- اعدام انقلابی حسنعلی منصور: پس از واقعه 15خرداد42 و اعلامیهی امام علیه قانون کاپیتولاسیون و تبعید امامخمینی(ره) در 3آبان43 موتلفه تا حدودی به این نتیجه رسیدند که در کنار مبارزات سیاسی اقدام به تشکیل گروهی مسلح برای رویارویی با رژیم شاه بکنند. اولین اقدام این گروه مسلح، ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت بود. در اول بهمن1343 منصور، بهعلت طرح و تصویب ماده واحدهی منضم به قرارداد وین دایر بر مصونیت قضایی و کنسولی مستشاران نظامی امریکا در ایران(کاپیتولاسیون) قبل از وارد شدن به مجلس شورای ملی در میدان بهارستان هدف دو گلوله محمد بخارایی قرار گرفت و در 6بهمن43 فوت کرد. تیم ترور منصور عبارت بودند از محمد بخارایی، رضا نیکنژاد، صادق امانی، رضا صفارهرندی، سیدعلی اندرزگو، و فتوای قتل منصور از جانب آیتالله میلانی صادر شد.[11]
پس از اعدام انقلابی منصور، 34نفر از اعضای مرکزی موتلفه دستگیر شدند که پس از محاکمه، محمد بخارایی، هرندی، نیکنژاد و امانی علیرغم اعتراض برخی از علما(آیتالله میلانی و...) به اعدام محکوم شدند. بقیهی افراد از جمله عسکراولادی، کلاوچی، حیدری، و مدرسی به حبس ابد و محییالدین انواری به 15سال زندان محکوم شدند.[12]
9- پس از دستگیری و حبس اعضای موتلفه، برخی از باقیماندگان از اواخر دههی40 در قالب همکاری با سازمان مجاهدین خلق فعالیت نمودند تا اینکه در دههی50 و در جریان تجدیدنظرهای ایدئولوژیک، طیفی از اعضای موتلفه از جمله، اسلامی، عسکراولادی، عراقی و بادامچیان به ادامهی فعالیت بر اساس ضوابط شرعی و انتشار اعلامیههایی با شعار برقرار باد حکومت اسلامی در چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دادند و در اواخر سال56 تشکلی تحت عنوان "حزبالله" ایجاد کردند. و در ماههای پایانی رژیم شاه نیز سهم بسزایی در تدارک راهپیماییها و اعتصابات داشتند. آنها در کمکرسانی و یاری رساندن به خانوادهی زندانیان سیاسی، متحصنین و اعتصابیون نقش ویژهای را ایفا نمودند. آنها همچنین در کمیتهی استقبال از حضرت امام و ادارهی مقر ایشان در مدرسه علوی نیز نقش ویژهای ایفا نمودند.[13]
ادغام هیأتهای موتلفهی اسلامی در حزب جمهوری اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سران موتلفه قصد تشکیل حزب را داشتند و این موضوع را با امامخمینی(ره) درمیان گذاشتند. ولی امام فرمودند که اعضای موتلفه در حزب جمهوری اسلامی ادغام شوند. موتلفه در تأمین مکان برای فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی در شهرها و تأمین مالی آن نقش موثری داشتند و کسانی از آنها مانند عسکراولادی، عراقی، اسلامی، درخشان، بادمچیان، حائریزاده، امانی و اسدالله لاجوردی، در هستههای اولیهی تأسیس حزب و سپس شورای مرکزی حزب فعال شدند[14] و فراکسیون قدرتمندی را که بعدها به عنوان جناح راست حزب مطرح شد، را تشکیل دادند.[15]
فعالیت دوبارهی موتلفه در قالب جمعیت موتلفه اسلامی
با انحلال حزب جمهوری اسلامی در سال1367 و با کسب اجازه از امامخمینی(ره) و آیتالله خامنهای و با کسب مجوز از وزارتکشور در سال1371، با نام جمعیت موتلفهی اسلامی بهصورت حزبی مستقل وارد صحنهی سیاسی کشور شدند.
این جمعیت که اکثرا از بین کسبهی بازاریان و تا حدودی نیروهای مذهبی تحصیلکرده، صنعتگران و دیگر اقشار جامعه تشکیل شدند، بهخاطر فعالیتهای اقتصادی خود که به جناح بازار نیز موسوم هستند، بیش از حد به وزارتبازرگانی حساس است و اتاق بازرگانی نقطه عطف فعالیت اقتصادی این تشکل محسوب میگردد. از این رو اغلب وزرای بازرگانی بعد از انقلاب همسویی خود را با این جمعیت نشان دادهاند. این جمعیت در هیأت اجرایی انتخابات و کمیتهی امداد امامخمینی و ستاد نمازجمعه نفوذ خاص دارد. ارگان رسمی جمعیت موتلفهی اسلامی "هفته نامهی شما"(شهدای موتلفه اسلامی) میباشد.[16]
گرایش سیاسی جمعیت موتلفهی اسلامی
این تشکیلات دارای گرایش راست سنتی و ارزشگراست. از مهمترین مواضع این گروه ولایتپذیری، پذیرش و اعتقاد عملی به ولایت مطلقه فقیه، سنتگرایی به معنای ارج نهادن به آداب و رسوم جاری در فرهنگ اسلامی مردم، پایبندی به اصول و ارزشهای دینی، اعتقاد راسخ به حقوق خصوصی مردم، مالکیت فردی، اقتصاد خصوصی و بازار آزاد اقتصادی و عدم دخالت دولت در امور اقتصادی را میتوان نام برد که همگی تداعیکننده گرایش سیاسی راست سنتی و راست ارزشگرا میباشد.[17]
دیدگاه موتلفه در مورد سیاست خارجی
در سیاست خارجی و بحث رابطه با امریکا، عسکراولادی میگوید:«ما به عنوان یک تشکل معتقدیم که رابطه بین دو کشور ایران و امریکا در شرایط مساوی و احترام متقابل هیچ منعی ندارد جزء در مورد اسرائیل، زیرا که غاصب است ما معتقدیم اگر امریکا انقلاب اسلامی ما، رهبری ما، و نظام ما را پذیرا باشد و برای ما احترام متقابل قائل باشد و برای تأیید، آنچه را که از این کشور به یغما برده برگرداند، شرایط برای برقراری رابطه فراهم خواهد بود.»[18]در کل موتلفه خواستار برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل و اصول انقلاب و منافع ملی در سیاست خارجی هستند.[19]
عملکرد و فعالیتهای جمعیت موتلفه بعد از انقلاب
این جمعیت همواره جزء متحدان جامعهی روحانیتمبارز و بهعنوان بازوی اجرایی و توان مالی جامعهی روحانیتمبارز عمل کرده است در دورهی سوم مجلس و انشعاب مجمع روحانیونمبارز تهران(جناح چپ) از جامعهی روحانیت مبارز(جناح راست) جمعیت موتلفه همراه با جامعهی روحانیتمبارز لیست مشترک دادند و اصولا یکی از مهمترین علت انشعاب در جامعهی روحانیتمبارز خطمشی و اهداف جمعیت موتلفه بود که برخی از نیروهای چپ با آن موافق نبودند، از جمله در قضیه رأی اعتماد مجلس دوم به دولت مهندسموسوی که جناح راست و جمعیت موتلفه مصرا خواستار نخست وزیری آیتالله مهدویکنی بودند و بالاخره در هنگام رأیگیری 99نفر از نمایندگان وابسته به این دو گروه رای ممتنع یا منفی به دولت مهندسموسوی دادند. در دورهی سوم مجلس حضور جناح راست و جمعیت موتلفه با ارائه لیست مجمع روحانیونمبارز کمی کمرنگ مینمود و اکثریت مجلس را نیروهای جناح چپ تشکیل میدادند، اما در دورهی چهارم که اکثریت مجلس از آن جناح راست بود بسیاری از کاندیداهای جمعیت موتلفه به مجلس راه یافتند، ولی دورهی پنجم انتخابات مجلس همراه با عدم موفقیت این گروه در جلب آرای عمومی بود. بهطوریکه در تهران به جزء حمیدرضا ترقی و غفوریفرد که بهطور مستقل نامزد شده بودند و علی عباسپور که در میان دورهای وارد مجلس شدند هیچ یک از اعضای برجستهی این گروه به مجلس راه نیافتند و بالاخره در انتخابات مجلس ششم تقریبا نیروهای سیاسی متمایل به جمعیت موتلفه و جناح راست نتوانستند بیش از 25درصد آرا را به دست آورند و هیچ یک از اعضای برجسته این جمعیت نتوانستند وارد مجلس شوند. در دستگاههای دولتی نیز اعضای این گروه به مناصب کلیدی گمارده شدند. البته در دورهی نخستوزیری مهندسموسوی تعداد کمتری از اعضای این گروه به سمت وزارت گمارده شدند، اما در دو دورهی دولت هاشمیرفسنجانی، اعضای این گروه حضور فعالتری داشتند، لیکن پس از روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی اکثر اعضای این گروه از مناصب دولتی کنار زده شدند.[20]