16 اردیبهشت 1397, 12:35
خداوند از آنجا که به قدرت تفکر و نیروی عقل، بخشید، بر ما واجب کرد که درباره آفریده های او بیندیشیم، به دستگاه آفرینش، جهان هستی، موجودات و مخلوقات او اندیشه و در فلسفه و علل وجودی آنها تفکر نماییم، و با دقت کامل به نشانه های خلقت او بنگریم و حکمت و استواری تدبیرش را در جهان آفرینش و در ساختمان وجود خودمان تحت مطالعه قرار دهیم،این مسئله ای است که در آیات قرآن نیز بیان گشته است، چنان که خداوند در قرآن میفرماید: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتّی یتبین لهم انّه الحقّ» ما بزودی نشانههای (عظمت) خود را در خلقت جهان و آفرینش خودشان (انسانها) نشان دهیم، تا روشن شود که خداوند حق است.
در مورد دیگر، خداوند آنان را که پدران و گذشتگان خود تقلید میکنند سرزنش کرده میفرماید: «قالو بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا او لو کان آبائهم لایعقلون شیئاً» گفتند: ما پیروی میکنیم از روشی که پدران خود را در آن یافتهایم، آیا گر چه پدرانشان چیزی را نفهمند (قابل پیروی هستند.) همان گونه که خداوند در مورد دیگر قرآن کسانی را که پیروی از گمان و حدش های غیر روشن میکنند مذمت کرده، و میفرماید: «ان یتبعون الّا الظّنّ».
(گمراهان و مشرکان) تنها از گمان پیروی میکنند.
بسیاری از آیات قرآن انسان ها را به تفکر، تعقل در امور جهان دعوت نموده است. در حقیقت این اعتقاد، فرمان عقل انسان است که او را موظف میکند تا درباره جهان خلقت بیندیشد و از این مسیر آفریدگار خلقت را بشناسیم. همان گونه که به انسان فرمان میدهد درباره دعوت کسی که اداعای پیامبری میکند دقت کنیم و معجزات او را تحت مطالعه و اندیشه قرار دهیم.
برای انسان تقلید از دیگران در این مسائل درست نیست، گرچه آنها دارای مقامی بسیار ارجمند باشند.
آنچه در قرآن تحریص و تشویق به تفکر و پیروی از علم و معرفت، شده در واقع بیان همین آزادی و استقلال فکری است که همه خردمندان بر آن متفقند. در حقیقت قرآن، ارواح ما را به همین استعداد فطری برای شناختن حقایق و تفکر درباره آنها آگاه و ارشاد میکند و ذهن ها را بیدار نموده آنها را به آنچه که اقتضای فطری خرد است، رهنمون مینماید.
بنابراین درست نیست که انسان در امور اعتقادی، بی تفاوت بوده و راهی را انتخاب نکند و یا از مربیان یا از هر شخصی تقلید نماید، بلکه طبق ندای فطرت عقلی که به آیات صریح قرآن تایید شده، بر او واجب است که بررسی و تفکر کند و به مطالعه و دقت نظر در اصول عقاید که به «اصول دین» معروف شده اند بپردازد که مهمترین آنها عبارتند از: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد.
کسی که در این اصول از پدران یا از افراد دیگر تقلید کند، حتماً دچار لغزش و اشتباه شده و از راه صحیح و درست، منحرف گشته است و هرگز، معذور نخواهد بود.
باید پیرامون اصول عقایدی و دینی خود اندیشیده و با تفکر و تعقل آنها را بپذیرد تا ایمانی راسخ و صادق داشته باشد.
خلاصه عقیده در این دو مورد مطلب است: تفکر و تدبر در شناختن اصول عقاید واجب است و در این مورد برای احدی تقلید از دیگران جایز نیست.
شناسایی اصول عقاید از راه تفکر و تدبر، پیش از آنکه از ناحیه شرع واجب باشد، طبق فرمان عقل واجب است. به عبارت روشن تر دلیل بر وجوب شناخت اصول عقاید، مدارک و روایات دینی نیست، گرچه آن مدارک و روایات دلیل عقل را تایید و امضاء میکنند. معنای وجوب شناختن اصول عقاید از نظر عقل، ضرورت شناختن اصول عقاید و لزوم تفکر و تدبر و بررسی در این مورد را آشکارا درک میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان