5 مهر 1390, 0:0
وحدت با چه كساني؟
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
مسئله این است که باید بین اختلافاتی که در جامعه به وجود میآید تفکیک قائل شد. برخی اختلافات به صورت طبیعی در بین مردم پیش میآید که البته گاهی هم شیطان کمک هایی میکند. مثل اختلافات قومی، نژادی و در زمان خودمان مانند اختلافات ترک، فارس، عرب و عجم و... در این موارد کسانی در صدد بر میآیند که پان ترکیسم، پان عربیسم و... درست کنند؛ در نتیجه این اختلافات پیش میآید. اینها صرفا یک گرایش های ساده ای است و چه بسا نقشه ای برای تضعیف دولت مرکزی نیست. اشتباهات این دسته قابل رفع و هدایت است و با راهنمایی و توصیه میشود از کینه توزی و دامن زدن به تفرقه جلوگیری کرد. اما یک وقت کسانی عالماً و عامداً نقشه هایی برای تضعیف و براندازی دولت اسلامی طراحی میکنند. در این موارد صحبت از یک اشتباه، یک غفلت و یا حتی تنبلی هم نیست. قرآن نسبت به آنهایی که تنبلی کردند و جهاد نرفتند، فرمود: «بروید؛ دیگر ما با شما کاری نداریم»؛ با این که آنها قصد براندازی دولت اسلامی را نداشتند؛ بلکه تنبلی کردند و جهاد نرفتند. حال اگر کسی چنین نقشه ای دارد و با بیرون از مرزهای کشور ارتباط دارد و قرائن و شواهد هم ثابت کرد که چنین نقشهای دارد و مسئله غفلت و اشتباه و این حرف ها نیست، اسم سازش با چنین کسانی محبت نیست. اسم این سازش، حماقت است. آیا با کسی که چنان با ما دشمنی دارد که میخواهد ریشه ما را براندازد، باید طرح برادری و دوستی ریخت؟! کسی که در راه نابودی ما هر کاری از دستش برمی آمده، انجام داده، با هر دولت بیگانهای هم که توانسته، ارتباط برقرار کرده، ا آنها پول گرفته و آنها برایش تبلیغات کردهاند، و اکنون که شکست خورده است، میگوید: «ما برادریم و باید با هم مهربان باشیم!». قابل اعتماد است؟ آیا لیاقت برادری و مهربانی را دارد؟ آن وقتی که عزاداران سیدالشهدا را میکشتند، چرا نمیگفتند: ما برادریم. آیا حالا وقت برادری است؟! بله اسلام به وحدت و اتحاد بسیار دعوت کرده است؛ اما اتحاد با چه کسانی؟ با کسانی که با اساس اسلام و نظام اسلامی موافق باشند. اسلام میگوید: «با این افراد باید با کمال محبت رفتار کنید و اگر اشتباهی هم از آنها سرزد، چشم پوشی کنید تا وحدت جامعه اسلامی خدشه دار نشود و قدرت و عزت کشور اسلامی محفوظ بماند و در اثر اختلاف، دشمنان در شما طمع نکنند.» این جا جای حفظ وحدت، تالیف قلوب، گذشت و محبت است؛ اما آیا کسی که علناً شمشیر را از رو بسته، ولی حالاهیچ راهی برایش باقی نمانده، و برای او امر دایر بین سقوط محض یا فریب مردم از راه عذرخواهی است، لیاقت این محبت را دارد و این عذرخواهی او باید قبول شود؟ آنهایی که میخواستند عذرتراشی کنند، پیش پیغمبر - صلی الله علیه وآله- آمدند و گفتند: «... لیحلفن ان اردنا الاالحسنی والله یشهد انهم لکاذبون»: ما قصد سوئی نداشتیم؛ گفتیم جنگ در هوای خنک بهتر است و زودتر پیروز میشوید. خدا میفرماید: دروغ میگویند؛ این ها قصدتقویت دولت اسلامی را نداشتند. این حال کسانی است که تنبلی کردند؛ چه رسد به آنهایی که برای براندازی نظام اسلامی با بیگانگان هم دست شدند و برای داشتن پایگاه، مسجدی ساختند!
خداوند خواهان این است که بندگان مومنش، باهوش و با فراست باشند و نمیخواهد مومنین آدم های احمق، ابله و فریب خوری باشند، به طوری که هر دشمنی که روی خوشی به آنها نشان داد و لبخندی زد، فریبش را بخورند. وقتی دشمنانتان را شناختید و دیدید که آنها از هیچ چیز کوتاهی نکردند، چرا باید در حق آنها ارفاق کنید؟ آیا باید زمینه راه اندازی یک فتنه دیگر را برایشان فراهم کرد؟ آن وقت چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ رسول خدا- صلی الله علیه و آله- میفرماید: «لایلسع المومن من جحر مرتین»: مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ یعنی یک بار که گزیده شد، دیگر عبرت میگیرد. به نظر شما ما از اول انقلاب تا به حال چند بار گزیده شدهایم؟ آیا باید باز هم ما را فریب بدهند؟ آیا هر وقت گفتند: «ما غرض سوئی نداشتیم و باید با هم برادر باشیم»، باید بپذیریم؟ کفر و ایمان که برادر نمی شوند. قرآن به همین نمازخوان ها نسبت کفر میدهد و میگوید: «مسجدی که ساختند، کار کافرانه ای بود». خدا به پیغمبر- صلی الله علیه وآله- میفرماید: «با مومنین متحد باشید، نه با کافران و کفر پیشگان». این جا باید خیلی دقت داشته باشیم؛ نباید حماقت به خرج دهیم؛ نباید دوباره و سه باره فریب بخوریم. اگر آنها باز مسلط شوند، با تجربه و آمادگی بیشتر همان برنامه ها را اجرا خواهند کرد.
پس ما نباید این دو مسئله را با همدیگر اشتباه بگیریم. حفظ وحدت یک مسئله، و هوشیاری، فراست و بصیرت هم یک مسئله است. باید از تفرقه در دین جلوگیری کرد. قرآن هم در این زمینه غالبا از تعبیر «فرقوا دینهم» استفاده میکند؛ چرا که غالبا کسانی که اختلاف ایجاد میکنند، سراغ دین میروند تا یا بدعتی ایجاد کنند، یا یک چیز آن را کم رنگ کنند، یا در مورد حکمی بگویند: این حکم امروز قابل اجرا نیست و مربوط به هزار سال پیش است، یا در مفاهیم آن تشکیک کنند و بگویند: این یک قرائت است و علاوه بر این قرائت دیگری هم داریم. آیا با این که بارها چنین انسانهائی را آزموده و شناختهایم، باز هم چشممان را ببندیم و بگوییم: «نجابت به خرج میدهیم و گذشت میکنیم؟» این گذشت نیست؛ بلکه این حماقت و بی شعوری است. مومن باید باهوش و بافراست باشد. باید دشمنش را بشناسد. وقتی فهمید کسی دشمن است، نباید زود او را بپذیرد. قرآن در مورد کسانی که چند روز جهاد نرفتند، با این که نگفتند: خدا، پیغمبر یا نماز دروغ است، بلکه مسجد هم میآمدند و نماز هم میخواندند، میفرماید: اگر یکی از این ها مرد، هرگز نماز میت بر او نخوان. ممکن است گفته شود: «مرده که دیگر دشمنی نمی کند؛ حال اگر برای او نماز بخوانیم و استغفار کنیم، چه اشکالی دارد؟» شاید حکمتش این است که آنها برای دیگران عبرت شوند و دیگران بفهمند که اگر کسانی با مسلمانان دشمنی کنند، از آنها نخواهند گذشت.
در بسیاری از موارد ما مفاهیم وحدت، رحمت، مهربانی و رافت را با عدم هوشیاری، فراست و بصیرت اشتباه میکنیم. مومن باید بصیرت داشته باشد؛ باید باهوش باشد. نباید در مقابل این افراد شیطان صفت که دائما در فکر فریفتن دیگران اند زود تسلیم شوند؛ بلکه باید با بصیرت کامل بگویند: «هیچ وقت شما را نمی پذیریم و با شما هیچ رابطه ای برقرار نخواهیم کرد.» تا هم از فتنه مجدد آنها جلوگیری شود و هم دیگران هوس راه انداختن چنین فتنه هائی را نکنند. اگر از اینها بگذریم، دیگران هم میگویند: «ما هم فتنه ای راه میاندازیم؛ اگر شکست خوردیم، میرویم عذرخواهی میکنیم.» این دستورات قرآن جنبه بازدارندگی دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان