دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وسوسه و وسواس

وسوسه و وسواس
وسوسه و وسواس

كلمات كليدي : وسواس، وسوسه، شك، الهام، خنّاس، خواطر، شيطان، نفي خواطر

نویسنده : مصطفي همداني

وسوسه، از زیانبارترین امراض قلبى است[1] و ضدّ آن، اندیشه‌ها و تصورات ستوده‌اى است که شرعاً و عقلاً نیکو باشند[2] و الهام نامیده مى‌شود.[3]

همه خیالات و افکاری که بر ذهن و قلب انسان عبور می‌کنند بر چهار قسم است: افکار محرک عمل خیر و خیالات خوب که «الهام» نام دارند و افکار محرک عمل شر و خیالات بد که «وسوسه» نامیده می‌شوند. دو قسم وسواس، اثر شیطان بوده و دو قسم الهام، از فیض ملائکه است.[4] همانطور که در روایتی نیز الهام فرشته وسوسه شیطان در دو گوش‌ باطنی انسان ذکر شده است.[5]

وسواس که خاطره و خواطر[6] شیطانی نیز نام دارد، در لغت به معنای صدایی آرام و پنهانی است[7] و در اصطلاح، عبارت است از هرچه که باعث روگردانی دل از یاد خدای سبحان باشد؛ بنابراین، گسترده‌تر از معنای متعارف آن است؛ یعنی کثرت شک و یا حالتی که هنگام ارتکاب کارهای زشت و گناه بر قلب عارض می‌شود.[8]

وسواس ‌در قرآن کریم و روایات

قرآن کریم، وسوسه شیطان و اطاعت آدم و حوا علی‌نبیّناوآله‌و‌علیهماالسلام از وسوسه شیطان را باعث رانده شدن ایشان از بهشت می‌داند [9] و یک سوره‌ کامل آن در استعاذه از شرّ وسوسه‌گران ابلیسی و انسانی است.[10]

پیشوایان دین علیهم‌السلام نیز با قول و عمل خود از اعتنا به وساوس نهى فرموده‌اند؛[11] همانطور که امام صادق(ع) وسواس در وضوء و نماز را اطاعت از شیطان و بی‌عقلی می‌دانند[12] و در دعاها از وساوس به خدا پناه برده شده است.[13]

عوامل ایجاد یا تقویت وساوس

1. شیطان: وسوسه، چون شک و شرک و... از القائات شیطانی است که در قلوب مردم مى‌اندازد، چنانچه طمأنینه، یقین، ثبات، خلوص و امثال این‌ها از فیوضات الهی و القائات فرشتگان است.[14]

2. نفس: قرآن کریم وسوسه‌ها را منتسب به نفس انسان دانسته است[15] و شیطان نیز در قیامت به گمراهان می‌گوید: من بر شما تسلطى نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما اجابتم کردید، مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید.[16]

3.انسان‌های ابلیسْ‌سیرت: در سوره مبارکه الناس،[17]به این حقیقت اشاره شده که بعضى از مردم از شدت انحراف، خود در زمره شیطان‌ها قرار گرفته‌اند و دیگران را وسوسه می‌کنند[18]و در قرآن کریم، «اولیای شیطان» نام دارند که دریافت‌هایی شیطانی دارند.[19]

تحلیل فلسفی-روانشناختی ارتباط سه‌ظلعی بین عوامل مذکور

آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان در پذیرش وساوس شیاطین انسی و جنی، اساسی‌ترین عامل در ایجاد یا تقویت وسواس است.

امام خمینی(ره) درباره‌ ارتباط وسواس شیطان و نفس می‌گوید: قلب انسانى لطیفه‌اى است بین ملک و ملکوت و چون آیینه دو رویى است که در یک روى آن صور غیبیه منعکس می‌شود و در رویى دیگر صور دنیایی انعکاس می‌یابد. و اگر توجه قلب به دنیا بیشتر شد، باطن خیال او با ملکوت سفلى که روح پستی‌های عالم ماده و نیز جایگاه جنّ و شیاطین و نفوس خبیثه است سنخیّت یافته و به واسطه این تناسب، القائاتى شیطانی در آن وارد می‌شود که منشأ تخیلات بد است. نفس چون همواره توجه به دنیا دارد، علاقه به آن تخیلات باطله پیدا کرده و افکار و تمایلات و رفتارهای شیطانى از قبیل وسوسه، شک، تردید، اوهام و خیالات باطله در آن غالب شده و اعمال بدنیه نیز بر طبق صور باطنی قلب می‌گردد و همین‌طور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملکوت اعلى، که عالم ملائکه و نفوس پاک و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبیعت است، تناسب پیدا می‌کند و علوم رحمانى، عقاید حقه، افکار و تمایلات الهیه دریافت کرده و از شک و شرک منزه و پاکیزه گردد و حالت استقامت و طمأنینه در نفس پیدا شود و طبق آن دریافت‌های قلبی، شوق و سپس اراده در وجود انسان ایجاد می شود و بالاخره اعمال ظاهری و باطنی از روى میزان عقل و حکمت واقع می‌شود.[20]

بنابراین، این نفس است که با رذایلی که دارد و نیز با دوری از یاد خدا (که در قسمت انواع وساوس ذکر خواهند شد)، خود را آماده‌ تاثّر از وسواس شیطان و نفوس شیطانی می‌کند؛ همانطور که در مدل مذکور نیز به صورت ارتباط مستقیم و آغاز شده از جانب نفس ترسیم شده است. همانطور که ارتباط شیاطین جن و انس با یکدیگر در منطق قرآنی، دوسویه است. [21]

انواع وسوسه و درمان هریک

وسواس دارای شقوق بی‌شماری است[22] اما پس از ذکر علاج کلی، به انواع آن و درمان هریک خواهیم پرداخت:

قواعد کلی در علاج وسوسه

بعضى علاج وسوسه را ناممکن دانسته‌اند؛ اما حق این است که ممکن است ولی بسیار مشکل است[23] مگر برای کسی که دلش همواره متوجّه و مشغول به خداى یکتا باشد تا شیطان مجالى در آن نیابد؛ مثل مخلَصین باشد که در قرآن کریم از سلطه شیطان مستثنى شده‌اند.[24] این قواعد کلی در درمان هر وسوسه‌ای باید مورد توجه قرار گیرد:

1. بستن درهاى نفوذ شیطان در قلب: که عبارتند از شهوت، خشم، حرص، حسد، عداوت، خودبینى (عجب) و ... از صفات رذیله که اگر این درها بسته باشند، شیطان راهى به دل ندارد مگر دزدانه و گذرا.

2. آباد ساختن دل به اضداد رذایل: یعنى به اخلاق فاضله، اوصاف شریف و ملازمت با ورع و تقوى و عبادت پروردگار متعال.

3. کثرت ذکر با دل و زبان: که اگر ریشه‌هاى صفات مذموم یاد شده که به منزله درهاى بزرگ براى ورود شیطان است از دل کنده شود، راههاى تسلّط و تصرّف وى بسته مى‌شود، مگر بعضى خطورهاى گذرا که ذکر و یاد خدا این‌ موارد را هم ریشه‌کن می‌کند.[25] ‌همچنان‌که رسول‌خدا(ص) فرمود: شیطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر او به یاد خدا بیفتد، شیطان مى‌گریزد، اما اگر خدا را از یاد ببرد، دلش را مى‌خورد.[26]‌ البته منظور، یاد حقیقی است[27] اما اذکاری نیز در روایات آمده است؛ مثل قرائت آیه «سخره»[28] که دستور العملی جاری در برنامه سالکان است و تأثیر آن در صفاء قلب و اطمینان نفس و نفى خواطر و ازاله شک و وسواس به عدد هفتاد مرتبه در نفوس مستعده یقینی است.[29] این توصیه مستند به روایتی از امام علی(ع) است که شارحین آن نیز به این مساله اذعان دارند.[30] ذکر «لااله‌الاالله»[31] و «تَوَکَّلْتُ‌ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً»[32] هر دو مورد تجربه راوی آن‌ها بوده است.

4. بی‌اعتنایی به شیطان: که مورد توصیه‌ی روایات است. [33] امام خمینی(ره) درباره‌ این توصیه روایی می‌گوید: این بی‌اعتنایی از معالجات مهمّی است که در همه‌ امراضی که از القائات شیطان است چون شک و شرک و وسواس به کار می‌آید.[34]

5. استعاذه و تضرّع: زیرا تضرع و زارى به درگاه حق تعالى و پناه بردن از شرّ آن ملعون و شرّ نفس به آن ذات مقدس، یاری او را در پی دارد.[35] همانطور که پیامبراکرم (ص) نیز استعاذه از شیطان در وسوسه در نماز را دستور داده و فرموده که وقتى داخل نماز شدى، بزن با انگشت سبّابه دست راستت به ران پاى چپت، پس بگو: «بسم اللّه و باللّه، توکّلت على اللّه، أعوذ باللّه‌السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم.» که باعث دور کردن او می‌شود.[36]

6. گرسنگی و روزه: زیرا خدای متعال در حدیث معراج، مومنین را به حفظ قلب از وسواس امر فرموده و سپس خود در جایی از آن حدیث می‌فرماید از برکات گرسنگی، حفظ قلب است.[37] در روایت است که روزه‌ ماه شعبان و چهارشنبه وسط و پنجشنبه اول و آخر هر ماه وسواس را از بین می‌برد. [38]

7. یاد اهل‌بیت علیهم‌السلام. [39]

8. یاد مرگ و پوسیدن جسم و بدن.[40]

9. اشتغال و بیکار نبودن؛ خصوصاً برای جوانان: امام کاظم(ع) فرمود: خداوند انسان پرخواب و بیکار را دشمن می‌دارد.[41] و جوان وقتى از کار مباحى که درونش به آن مشغول باشد باز ایستد ناچار شیطان در دل او وارد مى‌شود.[42]

10. شناخت ضدّ وسوسه (اندیشه و خاطر نیک و ستوده): تا آدمى را بر مواظبت بر آن که موجب دفع وسوسه‌هاست برانگیزد.[43]

تفصیل انواع وسوسه و درمان هر یک

علاوه بر لزوم مراعات قواعد کلی مذکور در معالجه هریک از انواع وساوس، برخی از انواع این بیماری نیازمند مراقبات و درمان‌هایی خاص هستند که ذکر می‌شود:

1. وسوسه به معنای کثرت شک در عبادات: ‌این نوع وسواس، معنای متعارف و شایع وسواس است و دارای اقسامی است:

1) وسواس در نیّت.[44]

2) وسواس در عدد رکعات نماز[45]

3) وسواس در قرائت[46]

4) وسواس در طهارات[47]

علاج: علاج این نوع از وسواس، چون سایر امراض قلبیه با علم نافع و عمل، بسى آسان است ولى انسان باید اوّل خود را مریض بداند، نه این‌که خود را مریض ‌ندانسته، بلکه دیگران را منحرف از راه و بی مبالات در دین بداند.[48] سپس بر طبق دستورات زیر عمل کند:

1) تفکر در روایات، فتوای مرجع تقلید و رفتار متشرّعین و تلقین راه درست به خود: روایت است که رسول خدا(ص) جهت وضوى خود یک مشت آب‌ به صورت مى‌زدند و یک مشت به دست راست و یک مشت به دست چپ و اجماع فقهاء امامیّه بر این است که این وضوء صحیح است. حتی در شستن دوم، بعضى اشکال کرده‌اند ولی شستن سوم قطعاً بدعت و مبطل وضوء است.[49] یکى از ائمه معصومین‌علیهم‌السلام، وقتى که براى قضاى حاجت ‌مى‌رفتند با دست مبارک به ران‌هاى مبارک آب مى‌پاشیدند که اگر ترشحی از نجاست صورت گیرد، معلوم نشود رطوبت آب بوده یا نجاست![50] پس این فرد باید فکر کند که از طرفی احادیث شریفه و کتاب الهى، عمل فرد وسواسی را از شیطان شمرده‌اند و صاحبش را بی‌عقل معرفی فرموده‌اند و فقها هم عمل وسواسى را غیر منطبق با اسلام دانسته و بعضى از اعمال او را باطل شمرده‌اند و مردم معمولى متشرّع هم چنین عمل نمی‌کنند؛ بنابراین مبادا خیال کند کار خودش تقوا و دیانت است؛ زیرا روشن است که نمی‌توان گفت که نوع متدینین و علما و بزرگان دین مبالات به دین خدا ندارند و شخص وسواسى فقط مقید به دیانت است.[51]

2) بی‌اعتنایی عملی به وسوسه و انجام ضد آن: امام باقر(ع) فرمود: وقتى که شکّت در رکعات نماز، زیاد شد نماز را ادامه بده بدون اعتنا به شک؛ زیرا این نیست مگر از شیطان. در ادامه مى‌فرماید: شیطان را به خودتان عادت ندهید به شکستن نماز، پس او را به طمع بیندازید؛ زیرا که شیطان پلید است معتاد است به آنچه عادت داده شد. آن خبیث مى‌خواهد که اطاعت شود، پس وقتى که عصیان شد، به کسى از شماها عود نمى‌کند[52] و این از معالجات مهمّ است در جمیع امورى که از القائات شیطان است.[53] مثلا اگر مبتلا به وسوسه در وضو است، بر خلاف وسواس ذهنی‌اش یک مشت آب بیشتر به کار نبرد. لابد شیطان مى‌گوید که این عمل صحیح نیست. جواب او را بدهد که اگر عمل من درست نیست، پس باید عمل رسول خدا(ص) و ائمّه طاهرینعلیهم‌السلام و جمیع فقها درست نباشد. پس اگر عمل آنها باطل بود، بگذار عمل من نیز باطل باشد.[54]

2. وسوسه در اعتقادات: که در برخی روایات، مصادیقی از آن با عنوان «وسوسه در تفکر درباره‌ی خلقت»[55] به معنای وسوسه در آفریدگار جهان مطرح شده است. در برخی از روایات که فرموده‌اند وسوسه تا مورد اعتقاد قرار نگیرد و بر زبان نیاید گناهی ندارد[56]، این نوع وسواس منظور است.

علاج: این وساوس، به شک‌ها و سوالات معمولی نمی‌گویند بلکه مصداق آن‌ها پس از بررسی علمی و یافتن پاسخ است که علی‌رغم غیر منطقی بودن، دل را آزار می‌دهد و پیامبر و اهلبیتعلیهم‌السلام درمان‌هایی طبیبانه در این موارد به‌کار برده‌اند که این روش‌ها مورد استفاده مشاوران تربیتی نیز قرار دارد و فرموده‌اند: شیطان پس از نومیدی از راه أعمال [واداشتن به کارهاى بد و جلوگیرى از کارهاى نیک‌] از این طریق سعی می‌کند بر شما چیره شود، سپس از این راه به سراغتان آمد تا شما را بلغزاند، هرگاه چنین حالتى برای کسی پیش آمد، «لا اله الا اللّه» بگوید. بلکه در جایی دیگر درباره‌ این افراد که از وساوس خود ناراحت هستند فرمود: سوگند به آن که جانم به دست اوست که این صریح ایمان است.[57]

3. وسوسه‌ی گناه: امام صادق(ع) فرمود: وسواس خناس که یکی از شیاطین است کارش این است که انسان‌ها را با وسوسه آمال و آرزوها مى‌فریبد تا مرتکب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از یادشان مى‌برد. البته وساوسی که بدون اختیار به وجود مى‌آید، مورد بازخواست و مؤاخذه نیست و به واسطه آنها گناهى نوشته نمى‌شود.[58] بلکه ارتکاب آن گناه است.

علاج: تفکر در بدى عاقبت گناه و ناگوارى فرجام گناه در دنیا و آخرت و توجه به حقّ عظیم خدا و بزرگى ثواب و عقاب او در وسوسه به گناه؛ زیرا اگر با برهان‌هاى قوى با وساوس مقابله شود در کمال ناتوانی خواهند گریخت.[59]

4. افکار و خیالاتی که در مباحات بیهوده است: در اصطلاح، حدیث نفس نام دارند.[60]

علاج: درمان این وسوسه بسیار مشکل است و برخی علمای اخلاق معتقدند علاجى ندارد! اما بزرگانی چون مرحوم نراقی آن‌را علاج‌پذیر می دانند.[61]

به نظر می‌رسد راه‌کار علمای اخلاق عملی (سیر و سلوک) که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، در درمان این نوع وسوسه بسیار کارساز است.

نفی خواطر در اخلاق عملی و ریشه‌کن کردن همه‌ی وسوسه‌ها

راه‌کار اساسی علمای اخلاق عملی برای دفع انواع وساوس عبارت است از «نفی خواطر» که علامه‌ طهرانی(ره) به طور کلی درباره آن گفته است بیرون کردن کلّی اغیار از ذهن خود در ضمن یکى از اعمال عبادیّه[62] که البته دارای مقدمات و مراحل و اعمالی خاص است که قطعاً باید زیر نظر اسلا‌م‌شناسی آگاه صورت گیرد. مهمترین شعبه تزکیه و سبب تطهیر سرّ و ذات انسان از شک و ریب در ایمان باللّه است که با نور معرفت از ظلمات وساوس به‌درآید و به توحید حقیقى آراسته شود.[63] یک نمونه از ذکر و معرفت حقیقی که وسواس‌زدا است در دعای امام سجاد(ع) آمده که فرمودند: وسواس سینه‌ام را جز احسان تو دور نخواهد ساخت.[64]

احتیاط و مرز آن با وسواس

امام خمینی(ره) می‌گوید: احتیاط، در طهارت و نجاست موافق با طبیعت اهل دنیا است، لذا شرع مقدس در این مورد زیاد مبالغه ننموده است اما احتیاط در حقوق مالی و آبرویی دیگران، مخالف با طبیعت اهل هوى و هوس است و لذا هنوز دیده نشده که کسى در اداء قرضش وسواس به خرج دهد و بدهى خود را سه دفعه بپردازد! و لذا در این امور حتى اگر جانب وسواس گرفته شود از جانب احتیاط لازم‌تر خواهد بود.[65]

همچنین احتیاط در اموری دور از ذهن معمولی نیز از نظر علمای اخلاق ناپسند است. مانند کسى که از شکار کردن به این دلیل خود دارى مى‌کند که مبادا شکار از دست انسانى فرار کرده باشد که قبلا او را گرفته و مالک بوده است این شخص گرفتار وسواس است و تقوایی که دوری از مشتبهات است در حق این فرد و این مورد صادق نیست.[66]

مقاله

نویسنده مصطفي همداني
جایگاه در درختواره رذائل اخلاقی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

بیهوده گویی

No image

بی اعتمادی به خدا

No image

ریا و خودنمایی

No image

بداخلاقی

No image

حزن و اندوه

Powered by TayaCMS