پلوراليسم، تكثرگرايي، كثرت گرايي ديني، كثرت گرايي سياسي، انديشه سياسي، علوم سياسي
نویسنده : نرجس عبدیایی
پلورالیسم در لغت بهمعنای کثرت و جمع در مقابل تفریق و کاهش است. در اصطلاح نام مکتب اصالت تکثر است که پیروان آن مدعی هستند: «حقهای مختلف داریم» یعنی هیچ مکتبی برتر از مکتب دیگر نیست و هیچ مکتب دینی بر مکتب غیردینی برتری ندارد.»[1]
پیشینه پلورالیسم را شاید بتوان به نیمه قرن20 ارجاع داد، این مفهوم برای نخستینبار زمانی در جهان مسیحیت مطرح شد که فرقههای گوناگون مسیحی با مهاجرانی مواجه شدند که در پذیرش مسیحیت گردن نمینهادند، ایستادگی آنها متکلمان مسیحی را به چالش کشاند. آنها که قرنها شعار میدادند بیرون از کلیسا هیچ نجاتی وجود ندارد، درحالیکه میدیدند در پیروان ادیان دیگر انسانهای صالحی وجود دارد. به این ترتیب در جنگ جهانی دوم، کارل رانر متکلم کاتولیک این نظریه را مطرح کرد که برخی "مسیحیانِ بینامند" یعنی کسانی که زندگی و اخلاق خوبی دارند در حقیقت مسیحیاند، هرچند در ظاهر مسیحی نباشند و با ارائه این نظریه شمولگرایانه زمینه پیدایش پلورالیسم فراهم شد.[2]
مفاهیم و ضرورتهای مربوط به پلورالیسم در زمانهای مختلف متفاوت است و پارادایمهای ثابتی را نمیتوان در آن جستجو کرد: «کثرتگرایی بیشتر عبارت است از مفهومی عام، انبوهه با نشانگان فکری تا پارادایمی ثابت با سنتی خاص، از اینرو، مفاهیم ضمنی و التزامات کثرتگرایی به فراخور زمان و حوزه فکری بسیار متفاوت میباشد.»[3]
مکلنن در کتاب خود از سه سطح گسترده کثرتگرایی یاد کردهاست، که هر کدام مبتنی بر مطالبی میباشند. برای فهم بهتر معنای کثرتگرایی به آن اشاره میکنیم:
«الف) کثرتگرایی روششناختی مبتنی بر:
1- چندگانگی روشهای مقتضی.
2- چندگانگی؛ تأویل و تفسیربردار بودن ذاتی الگوهای نمونه آن.
3- تعدد حقیقتها.
4- تعدد جهانها.
ب) کثرتگرایی اجتماعی- فرهنگی مبتنی بر:
1- فراوانی انواع روابط اجتماعی بااهمیت.
2- تعدد خردهفرهنگها.
3- هویتهای چندگانه.
4- خودهای چندگانه.
ج) کثرتگرایی سیاسی مبتنی بر:
1- بهرسمیت شناختن تفاوت اجتماعی- فرهنگی.
2- ایجاد سهولت برای متفاوتبودن.»[4]
لنن اشاره میکند که سطح اول و دوم در کانون توجه مدرنیته و پستمدرنیسم است.[5]
در توضیح پلورالیسم عبدالکریم سروش - ازقائلین به پلورالیسم- این مفهوم را در تکثر و تنوع و قیاسناپذیری فرهنگها و دینها و زبانها و تجربههای آدمیان معرفی میکند و معتقداست که تکثرگرایی بهشکل کنونی آن در دو حوزه مهم مطرح است: حوزه دین و حوزه جامعه، بهعنوان دینداری و دینشناسی پلورالستیک و جامعه پلورالستیک، او معتقد است که:«... این دو البته با یکدیگر مرتبطند یعنی کسانی که به لحاظ فرهنگی و دینی قائل به پلورالیسم هستند نمیتوانند از پلورالیسم اجتماعی سربپیچند.»[6]
ایشان پلورالیسم دینی را مبتنی بر دو پایه میداند: «یکی تنوع فهمهای ما از متون دینی و دومی تنوع تفسیرهای ما از تجارب دینی.»[7]
همچنانکه مشخص است پلورالیسم، دین را بر محوریت انسان و تنوع فهمهای بشریت بنا میکند و فهمهای متعدد، مختلف، متضاد یا متناقض [هرچه باشد] را دریچهای بسوی حقانیت معرفی میکند، در این دیدگاه هیچ دینی یا فهم دینی برتر از دیگری نمیباشد.
قائلین به پلورالیسم دینی و فرهنگی معتقدند که باید در همه آنچه تحت عنوان فرهنگ میگنجد و در همه شاخههای علوم و معارف تکثر و تنوع را بپذیرند.[8]
پلورالیسم در حیطه سیاست و اجتماع هم وارد میشود و قائلین به آن معتقدند که در ساحت جامعه، هیچکس را مفسر و مرجع رسمی در امور اجتماعی ندانیم و جامعه را غیرایدئولوژیک تلقی کنیم و اداره جامعه را برعهده عقل کثرتاندیش بگذاریم.[9]
اساسا در جامعه و نظام اسلامی نمیتوان کثرتگرایی سیاسی را آنگونه که در غرب مطرح است پذیرفت، اگرچه مواردی چون وجود گروهها و احزاب و اجتماعات مختلف و نیز دخالت دادن سلیقههای آنان در اداره امور و توزیع قدرت سیاسی... در حیطه اصول پذیرفتهشده نظام و سلایق و ایدههای هماهنگ با ارزشهای دینی در این راستا قابل بررسی است، اما بهطور مثال مسأله توزیع قدرت مورد پذیرش کثرتگرایی سیاسی آنهم به شیوه سکولار غربی، از نظر اهداف و روش با فلسفه سیاسی اسلام متعارض است زیرا در نظام اسلامی اینگونه مسائل با توجه به اصل خدامحوری و حکومت ولایت فقیه تبیین و تعیین میشود.
شکگرایی زیبا راه حل تثبیت نظام لیبرال
از لحاظ ریشهشناسی، کثرتگرایی دینی سیر تکاملی پروتستانتیسم لیبرل [شکل مؤثری از لیبرالیسم دینی، مدرنیسم با تجرید] میباشد،[10] که فردریک شلایرماخر بنیانگذار آن میباشد.
اگر از پلورالیسم در عصر اخیر صحبت کنیم و یادی از جان هیک مهمترین مدعی کثرتگرائی دینی نکنیم، مشکل است، نظرات جان هیک توسط سروش از مدعیان کثرتگرایی در ایران و دین اسلام، استفاده شده است. او ضمن ترجمه برخی آثار هیک در ادعاهای خود نیز به اقوال او استناد کرده و متأثر از اوست. جان هیک خود از افکار فردریک شلایرماخر متأثر بوده است.[11]
در مبحث ریشهیابی کثرتگرایی دینی لازم است که به 4 ویژگی متمایزکننده پروتستانتیسم لیبرال اشاره کنیم:
1- تفاسیر غیرمتعارف[12] از کتاب مقدس و اعتقادات را به راحتی میپذیرد، خصوصا زمانی که این تفاسیر ملهم از توجه به ادعاهای طبیعی و تاریخی باشد.
2- شکاکیت عام نسبت به تأملات نظری در الهیات دارند.
3- تأکید بر حمایت دینی از اصول اخلاقی مدرن و اصلاح اجتماعی سازگار با آن اصول دارند.
4- این آموزه که گوهر دین نه در اصول جزمی شریعت، اجتماع دینی و مناسک، بلکه در تجربه شخصی نهفته است،[13]مدنظر آنهاست.
مک لنن کثرتگرایی را راهحلی مهم برای رفع درگیریها و محظورات پست مدرنیسم معرفی و آنرا مشخصه جامعه لیبرال میداند: «جالبترین جنبه پست مدرنیسم و پست مدرنیته کثرتگرائی روششناختی و سیاسی است، محظور چندگانگی جمع اضداد... بهنظر میرسد کثرتگرائی بهعنوان راه قابل توجهی برای پرداختن به درگیری خاص مقوله پست مدرنیسم و حتی مرتفع کردن این درگیری به شکل ترقیخواهانه شکل میگیرد. با این همه بهتر است کثرتگرایی نام ملموستری برای همان مقوله تلقی شود. مشخصه مدرنیته پسین/ پست مدرنیته، در جامعه بورژوا - دموکراتیک لیبرال؛ کثرتگرائی نه فقط در عالم نظری، بلکه در زندگی روزمره است.»[14]
جامعه دموکراتیک و انسانمحور ویژگیهائی دارد که از جمله آنها کثرتگرایی در عصر اخیر است که به نظر لنن التزام به آن در نظر و عمل برای حل یک محظور از میان چالشهای آن نظام- بخصوص در عصر حاضر که نظام بحرانزده غرب مورد سؤال واقع شده است- تجویز میکنند، این در واقع بههمان معنای تسلط لیبرالیسم جهانی و نقش کثرتگرایی در آن است که لگنهاوزن از آن یاد میکند: «کثرتگرایی دینی در سلطه لیرالیسم سهیم است، زیرا دیدگاهی برای حمله به حجیت دین[15] ارائه میکند، حجیت دینی بر معرفت دینی،[16] خصوصا معرفت به اوامر دینی مبتنی است... کثرتگرایی دینی یک قدم فراتر از لیبرال نهاده، مدعی است که حقیقت دینی در سنتهای دینی مختلفی وجود دارد، بنابراین نهادهای هیچ سنت دینی نمیتواند، مدعی معرفت انحصاری شود و حجیت را بر پایه آن استوار سازد، بنابراین حجیت خودبخود بهدست دولت لیبرال خواهد افتاد.»[17]
آنچه در اینجا مشخص است خدمات ارزنده معتقدین و مروجین کثرتگرایی در فرهنگها و مکاتب غیرلیبرال از جمله مسلمانان، برای تسلط افکار و ایدههای بحرانزده لیبرالیسم از طریق پلورالیسم میباشد. ریشههای سنت کثرتگرایی دینی که حاکی از تزلزل و تنزل فکر بشری و تردید در هرگونه حقیقتشناسی اصیل و مستدل میباشد، بشریت را نه تنها به سمت هستی متکامل و متعادل سوق نمیدهد بلکه در زندگی ثابت و کلیشهای بدون توجه به منظر اعلی و حیات عالیتر انسانیت، با اندک زمانی به شکگرایی، احساس پوچی و حرکت به سوی ناکجاآباد شیطانپرستان میکشاند. در ادامه به برخی از تناقضات و ابهامات واضح پلورالیسم دینی اشاره میکنیم:
گریزی بر ناتوانیهای روشن پلورالیسم دینی
در منابع مختلف ضمن توضیح و تبیین کثرتگرایی بخصوص از منظر مسلمانان پاسخهای روشنی در رد مبانی، ادله و نتایج آن ارائه شده است که از حوصله این پژوهش خارج است و بر مخاطب حقیقتجو لازم است بدانها رجوع کرده و از آن مطلع شود، در اینجا به برخی تنگناها که از سوی خودشان مطرح شده اشارهای مینماییم:
1- آیا کثرتگرایی، به هنگام توصیف تصاویر بزرگ، خود به تصویر بزرگ جدیدی تبدیل میشود یا خیر؟ برای مثال کثرتگرایی شدید، بهنحو مبارزهجویانهای با همه دیدگاههایی که توجه خود را به یک چیز معطوف میکنند مخالفت میورزد اما با این عمل یا خود به یک شکاکیت طعنهآمیز منجر میشود و یا نوعی خاصگرایی مصمم[18] را به بار میآورد، در عوض کثرتگرایی ملایم در تلاش است تا نشان دهد که انواع و اقسام مواضع مبارزهجویانه فقط فهرستی از گزینههایی را میسازند و نباید آنها را بهصورت جزمهای انحصاری[19] تلقی کرد، بههرحال در این مورد کثرتگرایی طفیل نیروی حیاتی جهاننگریهای یگانهانگار باقی میماند.
2- چگونه میتوان بهنحو اصولی تکثیر[20] حقایق، نظریهها و صورتبندیهای سیاسی قابلپذیرش را محدود کرد که بهخاطر وجود شکلهای شدید کثرتگرایی مطرح شدهاند.
3- آیا کثرتگرایی توصیفی باید متضمن کثرتگرایی تجویزی باشد یا خیر؟ در ظاهر امر ملزم بودن در ارائه تصویری از چندگانگی و روششناختی موجود نباید به ناگزیر به تأیید کثرت بهعنوان امری مورد قبول بیانجامد....[21]
لگنهاوزن در رد کثرتگرایی دینی هفت ایراد لازم به بررسی اقامهکرده و به توضیح آنها پرداخته است که بهصورت مختصر در انتهای این مبحث بدان اشاره میکنیم:
1- کثرت فرهنگی ادیان [کثرت ادیان را نمیتوان صرفا بر حسب نیازها برای حفظ تمایز فرهنگها و یا کمک برای رسیدن برخی از اهداف محدودیت فرهنگی تبیین کرد.]
2- نوکیشی[22] [نوکیشی غالبا مستلزم گام گذاشتن به جامعهای است که انسان نسبت به آن بیگانه بوده است، اگر چنین نوکیشی معتبر باشد، پیام وحی را نمیتوان بهعنوان چیزی تفسیر کرد که اختصاصا برای افراد داخل آن جامعه منظور شده باشد.]
3- کثرت دینی در فرهنگها [در درون یک محیط فرهنگی نیز امکان وجود صور مختلف زندگی دینی هست.]
4- کلیبودن مدعیان وحیانی [قرآن با همه کسانی که بهطور جدی با آن سروکار داشته باشند سخن میگوید: هوالذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون، توبه/33]
5- دعوت دیگران به اسلام: حج/67 و...
6- تناقضهای اعتقادی...
7- تناقضهای عملی: [تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه، نقطه عطفی در وحی اسلام است که در آن مسلمانان بهطور بارز از یهودیان و مسیحیان مدینه که به پذیرش وحی جدید و پیامبر آن محمد(ص) فراخوانده شده بودند متمایز شدند.[23]
این اشکالات مواردی است که از متن دیدگاه کثرتگرایانی چون جان هیک و دکتر نصر با وجوه مشترک و متفاوتی که در تبیین پلورالیسم دارند، توسط دکتر لگنهاوزن اتخاذ شده است.