27 بهمن 1389, 0:0
چالشي به نام فمينيسم
بخش اندیشه: طی چند دهه اخیر غرب تلاش دارد به نحوی الگوی زن غربی را یک الگوی فراگیر و مدرن در سطح جهان معرفی کند و این الگو را به عنوان شاخصی برای سنجش میزان آزادی زنان در نظر بگیرد. در الگوی زن غربی که به اصطلاح زن مدرن خوانده میشود اساسا تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. اما با اندکی کنکاش متوجه خواهیم شد که نه تنها الگوی زن غربی به آزادی و مساوات میان زنان و مردان نمی رسد بلکه زن را به زنجیرهای مدرن اسارت در برابر مرد میکشاند. در الگوی زن مدرن دو ممیزه از شاخصههای اساسی محسوب میشود.:
الف- گرایش زنان به صفات مردانه، پوشش های مردانه و هر آنچه که مردان میتوانند انجام دهند.
ب- آزادی جنسی برای زن و شکستن تمامی محدودیت های که پیش از آن برای زنان متصور بود.
در حقیقت در الگوی زن مدرن زنان از هرگونه محدودیت وحصاری آزاد شدهاند. آنان میتوانند حتی بدون پوششی خاص و نیمه عریان وارد اجتماع شوند. دیگر تقیدی به ارضای نیاز جنسی در کانون خانواده نیست بلکه جنسیت و شهوانیت به عرصه اجتماع کشیده شده است. اما به راستی برداشته شدن حصار حجاب و عفاف باعث آزادی زنان شده است؟ به راستی چه کسی از الگوی زن مدرن بیشتر استفاده و یا بهتر بگوییم سوء استفاده میکند؟ آیا برهنه سازی زنان در اجتماع جز در راستای میل و شهوت پرستی مردان قرار نمی گیرد؟ امروز در غرب نگاه به زنان یک نگاه کاملا ابزاری و جنسی است. کافی است نگاهی به آمارهایی که در خصوص آزار و اذیتهای جنسی در غرب بروز میکند توجه کنید. زن مدرن حقیقتا انسان نیست بلکه کالایی است که برای شهوت پرستی مردان ظهور و بروز پیدا کرده است. البته باید دانست که زنان در غرب نیز در برابر این همه بیعدالتی و ظلم در برابر خود کوتاه ننشستهاند و سعی دارند تا این ناعدالتی را با گسترش فمینیسم و طرد مردان به اجرا در بیاورند امری که خود نیز یک خطای استراتژیک محسوب میشود. در تعاریف غربی فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثهای است که از جنبش ها، نظریهها و فلسفههای گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسائل زنان مبارزه میکند. در واقع این طور باید گفت که تشکیل جنبشهای فمینیستی در غرب به دلیل پاسخ دادن به وضعیت بد زنان در غرب بوده است. فشار و تحقیر زنان در غرب منجر به آن شده است تا زنان رو به جریانات فمینیستی بیاورند حال آنکه همین جریانهای فمینیستی نیز در برنامهای مدون در خدمت مردسالاری غربی قرار میگیرد. فمینیسم سعی میکند تا ضمن درک دلایل نابرابری های موجود، تمرکز خود را به سیاستهای جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.
بسیاری از زنان در مقابل این الگو از خود رفتار های خشونت آمیز بروز میدهند. آنها سعی میکنند که با خشونت بیشتر خود را بیش از پیش متظاهر به مردان کنند و از این رو جایگاه ابزاری خویش را در نگاه مردان ترک گویند. در واقع در یک عبارت کوتاه فمینیسم مولود ناقص الخلقه الگوی زن غربی است. از این رو موضوع های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شی انگاری، بیداد و مردسالاری و پدرسالاری هستند. فعّالان فمینیسم به مواردی مانند برابری جنسیتی، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی و تبعیض جنسیتی میپردازند. امروز فمینیستها بر این باورند که زنان میبایست با هر پوششی وارد اجتماع شوند حال آنکه از بین رفتن حجاب تنها به ضرر زنان است. فمینیسم ها به دنبال روابط آزاد جنسی هستند حال آنکه در صورتی که روابط جنسی آزاد شود و خانواده کانون این ارتباط نباشد باز هم زنان متضرر اصلی هستند چرا که آنان توانایی مالی و اقتصادی محدودی در غرب دارند. لذا در نهایت میتوان گفت فمینیسم مولود نقض حقوق بشر در غرب است که هم اکنون به نام حقوق بشر انسانیت زنان را به دیار نسیان میسپارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان