نویسنده: فرشته محیطی
رقابت یکی از مهمترین انگیزههای حرکتی در انسان است. ریشه رقابت میتواند احساس کمبود، حسادت، غبطه، رهایی از نقص و دست یابی به کمالی باشد. بنابراین، رقابتها میتواند به دو شکل مثبت و منفی و از نظر ارزشی، خوب یا بد باشد. در این راستا در آموزههای وحیانی، تربیتی و اخلاقی و نیز روان شناسی اجتماعی و حتی اخلاق سیاسی و اقتصادی، از رقابت سالم و ناسالم سخن به میان آمده است.
در روان شناسی اجتماعی، از رقابت ناسالم به عنوان نابهنجاری سخن به میان میآید و راههایی برای درمان آن ارایه میشود؛ زیرا این نابهنجاری رفتاری، نشانه ای از عدم سلامت شخص از نظر روانی است و میبایست درمان شود.
قرآن به مسئله چشم و هم چشمی به عنوان یک رقابت سالم و ناسالم توجه داشته و به تبیین مصادیق هر یک و راههای درمان این بیماری روانی و نابهنجاری اجتماعی پرداخته است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا دیدگاه قرآن را در این باره بیان کند.
رقابت ارزشی و ضدارزشی
انسان با انگیزههای گوناگونی تلاش میکند. البته در ذات همه انسانها، کمالگرایی و رهایی از نقص وجود دارد که مهمترین و اصلیترین عامل تلاش و حرکت انسانی است. چنانکه خداوند در آیه 6 سوره انشقاق از تلاش طبیعی و فطری انسان برای رسیدن به خدا سخن به میان میآورد، زیرا خداوند کمال مطلق است و هر کسی دوست دارد تا با تقرب به خدا، مظهر کمالات الهی شود و از همه نواقص رهایی یابد و در مقام سبحان در آید و پاک و منزه از هر عیب و نقصی گردد.
البته بسیاری از مردم به علل و عوامل گوناگون دچار گمراهی میشوند؛ چرا که در تشخیص کمال یا راه رسیدن یا ابزار به دست آوردن به خطا و اشتباه میروند و یا به عللی قدرت تشخیص را از دست میدهند. اینکه چه علل و عوامل موجب میشود تا انسان از مسیر کمالی گمراه شود، سخنی دیگر است که در مجالی دیگر میبایست به آن پرداخته شود؛ اما آنچه در اینجا مهم است، تاکید بر این نکته است که انسان به طور طبیعی و فطری کمال خواه و نقص گریز است؛ اما به هر علت و عاملی، گاه به خطا و اشتباه میرود و چیز غیرکمالی را کمال مییابد و این گونه است که حرکتهای کمالی او دچار نقص، مشکل، بحران و آسیب میشود.
دست یابی به کمال هر چند که همراه با خطا و اشتباه در تشخیص، راه و ابزار و مانند آن باشد، مهمترین و اصلیترین عامل حرکتی انسان است و همین عامل است که آدمی را به تلاش و کوشش وامی دارد.
از آن جایی که زمان، بسیار محدود و فرصت عمر کوتاه است، هر کسی میکوشد تا به سرعت به کمالات مطلوب از نظر خود دست یابد. خداوند نیز براساس همین کوتاهی عمر و فرصت دست یابی به کمال، از انسانها خواسته است تا در این کار سرعت و شتاب ورزند؛ (آل عمران، آیه 133) زیرا انسان تنها در همین مدت کوتاه عمر است که میتواند به کمالات بایسته و شایستهاش برسد و متاله و ربانی شود.
همچنین از آن جایی که امکانات دنیوی بسیار محدود است، دست یابی به کمال مطلق نیازمند رقابت شدید میان انسانهاست؛ زیرا هر کسی میبایست با توجه به محدودیتهای دنیوی، کمالات را به دست آورد و آن را در خود تحقق بخشد. از این رو رقابت برای دست یابی سریعتر و بیشتر به کمالات در میان آدمی شکل میگیرد. بر همین اساس خداوند در آیه پیش گفته و همچنین آیات دیگر از جمله 148سوره بقره و 48سوره مائده خواهان رقابت و بردن گوی سبقت از دیگران میشود.
از نظر قرآن، فرصت کوتاه عمر برای مردم، همانند میدان مسابقهای است که هر کسی میبایست با سرعت تلاش کند تا به خط پایان برسد و گوی سبقت را از دیگران برباید و بر تخت کمالات تکیه زند.
بر این اساس، میتوان گفت که دنیا و فرصت کوتاه عمر، میدان رقابت شدید میان انسانهاست و کسانی در این میدان پیروز و سربلند هستند که افزون برشتاب و سرعت، بهترین وضعیت را برای خود پدید آورند. این جاست که مسئله رقابت سازنده و سالم در برابر رقابت غیرسازنده و ناسالم مطرح میشود.
معیارهای رقابت سالم
از آن جایی که از نظر قرآن، کمال مطلق در خدایی و ربانی شدن انسان از طریق فعلیت و ظهور بخشی به اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات هر انسانی است، میتوان مدعی شد که رقابت سالم و سازنده، رقابتی است که این هدف را تحقق بخشد.
اما باید توجه داشت که تحقق این هدف یعنی متاله و ربانی شدن انسان، روشها و ابزارهای مناسب خودش را میطلبد و این گونه نیست که هدف، وسیله را توجیه کند و انسان بتواند برای دست یابی به کمال مطلوب از هر روش و ابزاری بهره گیرد.
خداوند در بیان دست یابی انسان به کمالات راه مستقیم عبودیت را با وسایلی که ارزشی ترین آن، اخلاق خوب و نیکو است بیان میکند. اصولا آموزههای وحیانی اسلام و قرآن، چیزی جز بیان اصول اخلاقی نیست که در قالبهائی چون احکام و قانون بیان میشود تا آدمی در سایه سار آن به کمالات مطلق دست یابد. از این رو پیامبر(ص) درباره فلسفه بعثت خود میفرماید:
انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
من برای اتمام مکارم و کرامتهای اخلاقی برانگیخته شدم.
بنابراین، از نظر آموزههای وحیانی قرآن و اسلام، رقابت سالم میبایست کاملااخلاقی و در چارچوب معیارهای اخلاق و رفتارهای پسندیده از نظر عقل و عقلاء و شریعت باشد و هرگونه رقابتی بیرون از این چارچوب و معیار، به عنوان رقابتی ناسالم و نادرست شمرده خواهد شد.
چشم و هم چشمی خوب و بد
بر همین اساس میتوان دانست که چه نوع چشم و هم چشمی، سازنده و سالم خوب و کدام یک بد و نادرست است؛ زیرا چشم و هم چشمی، نوع رقابت است که میتواند اخلاقی و غیراخلاقی و ارزشی و ضدارزشی باشد.
از آن جایی که از نظر اسلام، کمال مطلق، خداوند است و هر انسانی باید برای کسب آن شتاب کند و گوی سبقت را از همگان برباید، میتوان گفت که چشم و هم چشمی که در این چارچوب انجام گیرد سازنده و خوب و ارزشی و در غیر این صورت ضدارزشی و بدخواهد بود.
خداوند در بیان معیار مسابقه اخلاقی، مسابقه به هدف دستیابی به خیر را مطرح میکند و میفرماید:
فاستبقو الخیرات؛ در کارهای خیر مسابقه دهید. (بقره، آیه148؛ مائده، آیه48)
خیر در فرهنگ قرآنی آن نعمتی است که کمالی باشد یا انسان را به کمالی برساند. از این رو خداوند از مردم میخواهد تا در خیرات یعنی کمال و کمال خواهی مسابقه بدهند و در فرصت کوتاه عمر، خود را به آن برسانند.
همچنین میفرماید:
سابقوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها کعرض السماء و الارض
به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که عرض و پهنای آن آسمان و زمین است، سبقت بجویید. (آل عمران، آیه 331)
بنابراین، مسابقه و رقابت میبایست با هدف تحت پوشش قرار گرفتن در سایه غفران الهی و رسیدن به بهشت باشد. این بهشت نیز چیزی جز همان خدایی و ربانی شدن نیست؛ زیرا تا انسان، خدایی نشود در بهشت رضوان در نمیآید. بر این اساس، میتوان گفت که مسیر رسیدن، عبودیت و بندگی است که در سایه اخلاق تحقق مییابد و انسان متخلق هم همان انسانی است که اخلاق الهی یافته و صفات و اسمای الهی در او پدیدار شده است.
پس چشم و هم چشمی که به معنای الگوگیری از دیگران و رقابت و مسابقه گذاشتن با آنان است، میبایست در چارچوب معیارهای الهی باشد تا بتوان از آن به چشم و هم چشمی خوب و ارزشی یاد کرد وگرنه از مصادیق چشم و هم چشمی بد و ضدارزشی خواهد بود.
قرآن در آیاتی گزارش میکند که برخی از مردم، رقابت سازنده و سالمی نداشتند، چرا که ره گم کرده بودند و چیزهایی را کمالی میدانستند که یا ضدکمالی بود یا ابزاری برای کمال بود و تنها در حد وسیله و ابزار، ارزش داشت ولی برخیها بدان اصالت داده و آن را هدف میانگاشتند.
از جمله این مردمان، گروهی از بنی اسرائیل بودند که قارون را الگوی خود قرار داده و میخواستند تا مانند او شوند و در حسرت ثروت قارونی بسر میبردند، چرا که ثروت را اصیل دانسته و به عنوان هدف برای خود قرار داده بودند. اینان کمال را در زندگی دنیا دانسته و ثروت را عامل سعادت خود میدانستند. از این رو در حسرت ثروت قارونی بودند و او را الگوی رفتاری خویش قرار میدادند.
اینان زمانی بیدار میشوند که خداوند، قارون را با مال و کاخ و ثروت او به زمین فرو میبرد و نیست و نابود میکند. آن زمان است که خود را سرزنش میکنند که چرا قارون را الگوی خود قرار داده و چشم و هم چشمی با قارون داشتند. (قصص، آیات 67 تا 28)
از دیگر گزارشهای قرآن، چشم و هم چشمی دو نفر بود که در کنار هم بوستانی داشتند و هر یک ثروت و قدرت و شمار فرزندان خود را به رخ دیگری میکشید و این گونه به رقابت ناسالم میان خود دامن میزدند. اینان در این رقابت ناسالم دنیاطلبی، چنان گرفتار آمدند که شبانه به بوستان میرفتند تا به دور از چشم بینوایان میوهها را گرد آورند تا به بینوایی کمک نکنند. در آیات قرآنی گزارش شده که این بوستان خراب میشود و آنان در حسرت مال و ثروت و بوستان میمانند.
کسانی که گرفتار بینش تنگ دنیا دوستی میشوند و معیار کرامت و بزرگی را در مال و ثروت و نعمت میدانند، هر گاه خود را با دیگری مقایسه میکنند اندوهگین میشوند و براساس همان معیارهای باطل و نادرست خود، کاهش ثروت و نعمت را اهانت و افزایش آن را کرامتی از سوی خداوند میدانند. (فجر، آیات 51 و 61)
اصولا کسانی که به مقایسه زندگی خود با زندگی دیگران میپردازند، از آن جایی که دنیا همواره با محدودیتهایی مواجه است، گرفتار چشم و هم چشمی بد و ناپسند میشوند و افزون بر اینکه خود را به رنج میافکنند موجبات رنجش دیگران را نیز فراهم میکنند.
کسی که به مقایسه مادی زندگی خود با زندگی دیگران میپردازد، گرفتار نوعی خودکم بینی میشود و خود را در میان مردم خوار و پست میشمارد (فجر، آیه 61) از نظر این دسته از افراد، اگر وضعیت مادی مطلوب شود، وضعیت اعتباری و روحی آنان نیز بهتر میشود (فجر، آیه 51) زیرا ملاک و معیار کرامت و اهانت را مادیات دنیوی میدانند، در حالی که کرامت انسان در تقوا و کمالاتی است که کسب میکند و برای آن پایانی نیست، همچنانکه اهانت و خواری را میبایست در دوری از خداوند و بی تقوایی و نقص وجودی خود دانست.
آثار و پیامدهای چشم و هم چشمی بد
چنان که گفته شد، چشم و هم چشمی، ریشه در رقابت ناسازنده و ناسالم و الگوبرداریهای نادرست دارد. از این رو شخص، گرفتار بیماریهائی چون حسادت، حسرت و اندوه و افسردگی میشود و گمان میکند که فقدان ثروت و کمبودهای مادی به معنای اهانت و ذلت و خواری اوست. (فجر، آیه 61)
وقتی ما از پدیده نابهنجار چشم و هم چشمی سخن به میان میآوریم، منظور رقابت و مسابقه در مادیات است؛ وگرنه مسابقه در معنویات و اخلاق و این که هرکسی در کار نیک و خیر شتاب کند و در انجام آن گوی سبقت را از دیگران برباید، بسیار کار پسندیده و اخلاقی است و خداوند در آیات زیادی آن را تشویق و ترغیب کرده و به عنوان یک ارزش معرفی نموده است.
پدیده نابهنجار چشم و هم چشمی بد از جمله پدیدهها و نابهنجاریهایی است که درمیان مردم و بخصوص زنان به شکل گسترده وجود دارد و بیشتر افراد دست کم در موردی و یا زمانی گرفتار این نابهنجاری اجتماعی میشوند. مولفههای اساسی چشم و هم چشمی بد در تظاهر، رقابت ناسالم، احساس خودکم بینی و کمبود، در امور مادی و ارضای آن به اشکال گوناگون یافت میشود.
چشم و هم چشمی بد، نوعی نقص و نارسایی در شخصیت شخص و نادرستی در بینش و نگرش او است که میتواند منجر به بیماری خطرناک روانی چون احساس افسردگی و نومیدی و بی اعتمادی شود.
اگر چشم و هم چشمی از نوع رقابت بد و ناسالم در خانوادهای وجود داشته باشد، کودکان این خانوادهها نیز دچار مشکلات ویژهای میشوند. از آنجا که کودکان رفتار پدر و مادر را ملاک اعمال خود قرار میدهند، پدر و مادری که دچار چشم و هم چشمی بد و حسادت آمیز و خودکم بینی باشند، سبب بروز این پدیده در کودکان خود میشوند؛ زیرا این پدر و مادر نمیتوانند به کودک بیاموزند که قدرت واقعی، در دوست داشتن دیگران و از خود گذشتگی است، بلکه کودک از روی رفتار پدر و مادر به این نتیجه میرسد که تظاهر به اموری و گردآوری ثروت و مادیات و بها دادن به آن، ملاک برتری افراد انسانی است.
این درحالی است که والدین به عنوان الگوهای سازنده کودک، میبایست چشم و هم چشمی خوب را تشویق کنند و رقابت سالم را در امور معنوی و علمی بدانند؛ چرا که امتیاز واقعی انسان در اخلاق خوب و امور معنوی است که باعث رشد و تکامل فرد میشود.
بررسیهای علمی نشان میدهد که چشم و هم چشمی بد و رقابت ناسالم در برخی از موارد موجب تحریک افراد و وقوع تخلفاتی در آنها میشود. در بسیاری از موارد، وسواس، اختلافهای رفتاری، پرخاشگری و حتی طلاق در خانوادهها از چشم و هم چشمیهای کوچک آغاز شده است.
روان شناسان براین باورند که چشم و هم چشمیها، اگر به صورت رقابت سالم در زمینه تحصیلی، حرفه و شغل باشد موجب پیشرفت انسان است، ولی بیشتر اوقات به صورت رقابت ناسالم در همه زمینهها از قبیل خرید لوازم منزل، پوشاک، طلاو زیورآلات، انتخاب رشته تحصیلی و حتی سفرهای خارجی و زیارتی مشاهده میشود که نه تنها موجب پیشرفت نمیشود، بلکه از نظر اقتصادی هم به خانواده و حتی جامعه لطمه میزند.
فردی که چشم و هم چشمی از نوع ناسالم دارد، به دلیل احساس حقارتی که دارد (فجر، آیه 61)، میخواهد در انجام کار یا زمینهای از دیگران بهتر باشد و سعی میکند به نوعی سرپوشی بر این احساس بگذارد، به همین خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه که هست، قلمداد میکند. (اعراف، آیه 21 و سوره ص، آیه 67) در حالی که انسان باید به دنبال تامین نیازهای طبیعی خود باشد و در حد طبیعی هم برای تامین آنها تلاش کند و کمال مطلق را در این ابزارها و روشها بجوید.
یکی از دلایل دیگری که موجب میشود چشم و هم چشمی بد و رقابت ناسالم در جامعه و در بین افراد شیوع پیدا کند، تسلط روحیه رقابت ناسالم در جامعه است، یعنی افرادی که از حیث امکانات مادی و معنوی دچار کمبود هستند، بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادی و خانوادگی خود به دنبال نیازهای غیرواقعی میروند و با اعتقاد بر این که اگر فلان مقام یا موقعیت را داشته باشم در جامعه مقبولیت بیشتری خواهم داشت، مرتباً اتومبیل یا وسایل منزل خود را ارتقا میدهند و در این میان رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون و فیلمهای سینمایی نیز به این پدیده، بیشتر دامن میزنند تا جایی که چشم و هم چشمی بد و تقلید از لباس شروع میشود و به تدریج در تمام زمینهها از قبیل مجالس میهمانی، معاشرتها و رفت و آمدها حتی در انتخاب مسکن و وسایل زندگی تاثیر میگذارد.
وقتی در یک جامعه ارزشها تغییر پیدا کنند و داشتههای مادی جای ارزشهای معنوی را بگیرند، افراد برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی میکوشند خود را به ابزار روز مجهز سازند. آنها میپندارند که داشتن این ابزار موجب میشود سریع تر پیشرفت کنند و بیشتر دیده شوند و این گونه سعادت و خوشبختی واقعی را تجربه کنند. (قصص، آیات 67 تا 28)
ناآگاهی، تجملگرایی، داشتن اعتقادات ضعیف، به دنبال مد بودن، غلبه احساسات بر تعقل، تبعیت از فرهنگهای بیگانه بدون شناخت و ارزیابی دقیق از آن فرهنگ، عدم تشخیص نیازهای واقعی خود، خانواده و جامعه، حاصلی جز چشم و هم چشمی بد و رقابت ناسالم در جامعه ندارد و مردم به جای تحقق کمالات اخلاقی و معنوی به سمت ثروتهای قارونی و الگوبرداری از آنها میروند و رقابت و مسابقه ناسالمی را رقم میزنند. (همان)
بسیاری از مشکلات خانوادهها به خاطر چشم و هم چشمی در خرید وسایل و لوازم خانه در طول زندگی است، بعضی از زنان به منظور تعویض وسایل خانه و به دنبال تشریفات و ظواهر زندگی به خصوص در نزدیکی ایام نوروز، همسران خود را به هر زحمت و مشقتی میاندازند تا لوازم قدیمی خانه را عوض کند. اکثر زنان جامعه ما زنان قانعی هستند و در مقابله با مشکلات و مسائل سخت زندگی با شوهران خود همراهی میکنند ولی تعدادی هم هستند که در برابر خواستهای خود گذشت نمیکنند، طمع و زیاده خواهی در زندگی، هم برای مرد و هم برای زن در بسیاری از موارد به بحرانهای جدی در زندگیهای مشترک ختم میشود.
درمان رقابت ناسالم و چشم و هم چشمی بد
چنان که گفته شد، ریشه رقابت ناسالم را میبایست در کج فهمی، عدم تشخیص حق و کمال از باطل و نقص، تغییر ارزشها و اصول اخلاقی، جایگزین شدن مادیات به جای معنویات، حسادت، غرور و کبر، عدم اعتماد به نفس، احساس خود کم بینی و مانند آن جست.
بنابراین، لازم است با تغییر در بینشها و نگرشها رفتار مردم را بهبود بخشید و اجازه نداد که جامعه دچار رقابت ناسالم و چشم و هم چشمی بد شود. برای این منظور میبایست بر اصولی چون غبطه در امور معنوی و رقابت سالم در معنویات و امور اخلاقی تاکید کرد و ارزشها را در امور خیر و مناسب دانست و با بیدار کردن وجدانهای خفته، آنان را به سمت و سوی کمال واقعی یعنی خدایی شدن هدایت کرد و همه ابزارهای مادی و دنیوی را به عنوان یک وسیله به مردمان فهماند و اجازه نداد تا ابزار به عنوان هدف و وسیله به عنوان کمال مطرح شود و ضدارزش به جای ارزش بنشیند.
به هر حال رقابت غیرسازنده میان افراد جامعه، عامل مهمی در ایجاد چشم و هم چشمی است از این رو باید با آموزش درست و ایجاد بینش و نگرش سازنده، رقابتهای نادرست را به شکل رقابتهای سازنده چون مسئله غبطه تبدیل کرد و جامعه را از آثار زیانبار چشم و هم چشمی و صرف هزینههای بسیار در امور غیرمفید رهایی بخشید.