استعمار، كاپيتولاسيون، مشروطيت، پهلوي، استعمار، امام خميني(ره)، علوم سياسي
نویسنده : مرتضي اشرافي
کاپیتولاسیون در لغت بهمعنی توافق، سازش و تسلیم است. اما در ادبیات سیاسی ایران به "حق قضاوت کنسولی" شهرت پیدا کرده است. کاپیتولاسیون از ریشهی لاتین کاپیتولار گرفتهشده و در قرن نهم وارد ادبیات فرانسه شد و به شکل کاپیتولر درآمد. این واژه در لغت بهمعنای انعقاد عهدنامه و یا نوشتهای که دارای فصول و مواد است، میباشد و از آنجا که قراردادهائی که راجع به حقوق اروپائیها در کشورهای اسلامی تنظیمشده دارای فصول و مواد بوده است، بدین جهت به کاپیتولاسیون مشهور شده است. اما این واژه در حوزهی روابط بینالملل عبارت است از معاهداتی که بهموجب آن کشور خارجی در مملکتی دیگر از بعضی حقوق و امتیازات برای اتباع خود که اهمٌ آن حقوق قضاوت کنسولی و اجرای مجازات است، برخوردار میشود.[1]
تاریخچهی کاپیتولاسیون
قدیمیترین شکل کاپیتولاسیون به دوران کلونیهای یونانی در سواحل شمالی مصر برمیگردد. این مهاجران، در مسائل مدنی و جزائی تابع قواعد یونانی بودند نه مصری. در عصر امپراتوری رم نیز، رومیهایی که به سرزمینهای متصرفاتی اعزام میشدند، در صورت ارتکاب به هرگونه جرم و جنایت، توسط کنسول رومی مقیم در آن سرزمین محاکمه و مجازات میشدند. پس از آنکه ژرمنها امپراتوری رم را در سال 476م سرنگون کردند نخستین پادشاه ژرمن، کلوریس، سنتهای ژرمنی را در چارچوب فرامین در مورد رومیها اعمال میکرد. در قرون وسطی، پس از قدرتگیری کلیسا، کاپیتولر به فرامینی گفته میشد که شورای کشیشان براساس احکام مسیحی تصویب میکردند و هر کشیشی در منطقهی خود این قوانین را برای احقاق حق و مجازات مجرمین اعمال میکرد. اما شارل کبیر، پس از شکست و خروج مسلمانان از فرانسه و شمال اسپانیا، تاج امپراتوری مقدس رم ـ ژرمن را در اول ژانویهی سال 800م به دست پاپ بر سر گذاشت و نظام کاپیتولر را رسما برای امپراتوری خود که از اقوام مختلف تشکیل شده بود به اجرا درآورد. نظام کاپیتولر شارلاین ترکیبی از سنتها و آداب و رسوم ژرمنی، قوانین رمی و شریعت مسیحی بود. طی قرون وسطی و خصوصا جنگهای صلیبی، بازرگانان ونیزی و جنوایی که با سرزمینهای اسلامی روابط تجاری گسترده داشتند، با انعقاد قرارداد با حکام محلی، اتباع خود را از سیطرهی احکام اسلامی معاف میکردند و آنرا بهعهدهی کنسول مقیم خود در این محلها میگذاشتند.[2]
قدمت پیدایش کاپیتولاسیون در مشرق زمین به امپراتوری مسلماننشین عثمانی باز میگردد. دولت عثمانی با فتح و به تصرف درآوردن قسطنطنیه تمام مسیحیان و بزرگان یهود را احضار کرد و به آنها اعلام کرد که میتوانند در قسطنطنیه بمانند و تمام قوانین و اصول مذهبی خودشان را بهطور آزاد انجام دهند و حتی کشیشان را از مالیات معاف داشت. این کار که توسط سلطان محمد صورت گرفت، زیربنای کاپیتولاسیون را گذاشته و موجب شد تا قراردادهای بعدی که توسط حکام عثمانی و کشورهای اروپائی بسته میشد نوعی کاپیتولاسیون تلقی شوند. بعد از برقراری معاهدهی کاپیتولاسیونی که بین عثمانی و دیگر کشورهای اروپائی برقرار شد، این معاهدات تنها به کشور عثمانی منحصر نماند بلکه در مصر، چین، ژاپن و تمام شمال آفریقا نیز پدیدار گشت. بنابراین کاپیتولاسیون یک مفهوم حقوقی صرف نیست، بلکه بههمان نسبت یک مفهوم تاریخی، اقتصادی و اجتماعی نیز هست. اما در ابتدا، قصد و غرض از کاپیتولاسیون معافکردن اتباع مسیحی و اروپایی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی از اعمال و اجرای قوانین داخلی این کشورها بود و در کشورهای غیراسلامی مثل ژاپن و چین نیز از وقتی که قوانین کاپیتولاسیون از حالت دوجانبه به یکجانبه (به نفع غربیها) تغییر یافت، آنها نیز دیگر حق اعمال احکام حقوقی و قضایی خود بر اتباع بیگانه را نداشتند.[3]
سابقهی کاپیتولاسیون در ایران
با پایان یافتن حکومت صفویه و پیدایش افشاریه، ما به موارد نادری از امتیازات بر میخوریم. چون در این دوره امنیت و آرامش دورهی صفویه از جامعه رخت بر بسته بود و موضوع تجارت که در دورهی صفویه سبب ورود هیأتهای سیاسی و تجاری از اروپا شده بود اهمیت خود را از دست داده بود.[4] در دوران زندیه و با روی کار آمدن کریمخان زند، صلح و آرامش برقرار شد و پای اروپائیان به ایران بار دیگر باز شد. در این دوره به معاهداتی برمیخوریم که در آنها حقوق ویژهی قضاوت کنسولی، به بیگانگان اعطا شده است.[5]
در دورهی قاجاریه و در نیمهی قرن نوزدهم، ایران دو دورهی جنگ با روسیه داشت که در هر دوره هم شکست خورد. جنگهای دورهی اول به عهدنامهی گلستان منتهی شد و جنگهای دورهی دوم به عهدنامهی ترکمانچای ختم یافت. عهدنامهی ترکمانچای نقطهی آغاز تجاوزات سیاسی، اقتصادی و به خصوص قضایی روسیه در ایران شد. چون صرفنظر از جداشدن سرزمینهایی چون نخجوان و ایروان و صرفنظر از غرامت سنگینی که بر ایران تحمیل شد، ایران را به منطقه نفوذ روس تبدل کرد.[6]
پس از معاهدهی ترکمانچای کشورهای دیگری که بعد از آن با ایران قراردادهای سیاسی و تجاری منعقد کردند امتیازات ویژهی کنسولی را صریحا یا تحت عنوان (دول کاملةالوداد) از ایران گرفتند.
با اوجگیری نهضت مشروطیت و بیداری مردم، واکنشها نسبت به کاپیتولاسیون در ایران آگاهانهتر شد. با پیروزی انقلاب مشروطیت رهبران مشروطه در پی الغاء کاپیتولاسیون برآمدند اما با دو مانع مهم مواجه شدند:
1. فقدان ضوابط مشخص قضایی: فقدان قوانین قضایی موجب شده بود که بهانه به دست کشورهای دارای حق کنسولی داده شود و آنها ادامهی کاپیتولاسیون را امری لازم به شمار آورند؛
2. وجود معاهدات دارای حق کاپیتولاسیون کشورهای غربی، الغای کاپیتولاسیون را منافی قراردادهای معتبر بین خود و ایران قلمداد میکردند و در صورت لغو آن، ایران را متهم به نقض تعهدات بینالمللی میکردند.[7]
زمینههای الغای کاپیتولاسیون در ایران
1. الغاء معاهدهی ترکمانچای توسط روسها: وقتی در سال 1917م در روسیه انقلاب شد و تزارها از سلطنت ساقط شدند و حکومت سوسیالیستی در روسیه روی کار آمد، حکومت جدید تمامی امتیازات اخذ شده در ایران را لغو اعلام کرد.
2. الغاء کاپیتولاسیون در ترکیه: دولتهای پیروز در جنگ جهانی اول با شکست ترکیه در جنگ، نظام کاپیتولاسیون را بر این کشور تحمیل کردند. اما با مقاومت ترکها چنین حقی از آن کشورها سلب گردید. در ایران نیز رضاخان دست به اصلاحات قضایی زد و قوانین قضایی غرب را مدنظر قرار داد و در 6 اردیبهشت 1306 خواستار الغای کاپیتولاسیون شد.[8]
نتایج تحمیل کاپیتولاسیون
1. تأثیر اجتماعی: از نظر اجتماعی تأثیرات نامطلوبی داشت از جملهی آنها، بست نشستن در سفارتخانهها، پناهندهشدن و تحتالحمایهی سفارتخانههای خارجی درآمدن بود.[9]
2. تأثیر سیاسی: ایران با پذیرش کاپیتولاسیون بهصورت دولت نیمه مستقل درآمد و در اثر همین مسئله به لحاظ سیاسی نزول کرد. روسیه و دیگر کشورهای اروپایی بهوسیلهی کاپیتولاسیون، جای پای محکمی برای هدفهای آتی خود تأسیس کردند.[10]
3. تأثیر فرهنگی و روانی: کشورهای دارای حق کاپیتولاسیون سعی کردند تا میراث فرهنگی و اشیاء نفیس تاریخ ایران را که سرمایهی فرهنگی یک ملت است، با مصونیت ناشی از کاپیتولاسیون به یغما برند. بهعنوان نمونه سرقتی که از کتابخانهی سلطنتی انجام شد و تعدادی از کتب نفیس به سرقت رفته بود، پس از تحقیق مشخص شد که افراد وابسته به سفارتخانههای بیگانگان در این عمل دست داشتند. قراردادهای کاپیتولاسیونی در ایران موجب شد که به تدریج مردم ایران روحیهی خود را در مقابل غربیها ببازند و احساس حقارت کنند و تصور کنند که فرنگیها تافتهی جدا بافته هستند و از نژاد و اندیشهی بالاتر از مردم ایران هستند.[11]
احیای رژیم کاپیتولاسیون
با اتمام جنگ جهانی دوم رقابت میان آمریکا و شوروی آغاز میشود و ایران هم یکی از کشورهای مهمی بود که مورد توجه آمریکا قرار گرفت. همزمان با کمکهای اقتصادی، آمریکا تصمیم گرفت بنیهی نظامی ایران را تقویت کند و برای آموزش افراد ارتش ایران، مستشاران نظامی را به ایران بفرستد. وقتی ایران مورد حمایت اقتصادی و نظامی آمریکا واقع شد پس میبایست به درخواستهای آمریکا در مورد وضعیت حقوقی نیروهایش سر تسلیم فرود آورد، لذا بار دیگر مسئلهی کاپیتولاسیون در ایران مطرح شد. آمریکاییها در صدد بودند تا اختیارات ویژهای برای اتباع خودشان دریافت نمایند تا از هر مجازات و بازخواستی آسوده خاطر باشند لذا در سال 1343 مجلس شورای ملی و سنا، آنرا تصویب نمود.
محمدرضا پهلوی اعطای کاپیتولاسیون را نشان بیلیاقتی شاهان قاجار و الغای آنرا نمونهی میهنپرستی، غیرت ملی و آزادمنشی دودمان پهلوی قلمداد میکرد و در این راه از هیچگونه دروغپردازی دریغ نمیورزیدند. اما دیری نپایید که رژیم شاه بر اساس سیاست فزونطلبی دولت ایالات متحده امریکا، به احیای رژیم کاپیتولاسیون دست زد و در 21 مهرماه 1343 مصونیت سیاسی و قضایی اتباع امریکا در ایران را در مجلس شورای ملی آن روز به تصویب رساند. طبق اسناد و مدراک موجود و اظهارات مقامات آن روز ایران، امریکا از سال 1340 در دوران ریاست جان.اف. کندی (حزب دموکرات) از رژیم شاه خواست تا به اتباع آن کشور در ایران حق قضاوت کنسولی دهد.[12] این امتیازخواهی چند انگیزه را دنبال داشت:
1. تحقیر ملت ایران؛
2. انگیختن مستشاران، کارشناسان، کارمندان فنی و اداری و دیگر اتباع امریکا به زیستن و سکنی گزیدن در ایران؛
3. قبضه کردن بازار ایران؛
4. واداشتن مقامات ایران به نگهبانی از اتباع امریکا، اماکن و اموال آنان؛
5. برتریجویی در برابر رقیبان.[13]
امام خمینی(ره) و جریان کاپیتولاسیون
درپی این مصوبه امام خمینی(ره) درچهارم آبان 1343 در یک سخنرانی اقدام رژیم پهلوی در تصویب این لایحه را مورد انتقاد شدید قرار داد. سخنرانی امام در حضور جمع کثیری از روحانیون و مردم قم با این جملات آغاز شد: "... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان با کارمندان اداریشان، با خدمهشان... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. آقا من اعلام خطر میکنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم... والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید... ." [14]
پایان کاپیتولاسیون
کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 23 اردیبهشت 1358، توسط نظام جمهوری اسلامی ایران رسما لغو گردید.
در بیانیهی وزارت خارجه چنین آمده بود: به پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازهی استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23/2/58 لغو شد.[15]