كلمات كليدي : اخلاق سكولار، اخلاق ديني
نویسنده : عبدالله محمدي
اخلاق سکولار گرایشی است که طرفدار و مروج حذف و یا بیاعتنایی و به حاشیه راندن دین در ساحت اخلاق است. این تفکر گمان میکند اصول و قواعد اخلاقی را باید تنها بر مبنای حیات این جهان و رفاه اجتماعی و بدون توجه به دین تعیین کرد. در این دیدگاه هدف اصلی اخلاق فراهم آوردن رفاه اجتماعی و خوشی دنیوی است. با حذف دین، عقل خود بنیاد و علم بشر جانشین مرجعیت دینی در تنظیم اصول و قواعد اخلاقی میشود.
اخلاق سکولار از محصولات دوران رنسانس است. برخی بنتام و ماکیاولی را قهرمانان وارونه ساختن اخلاق میدانند. اما نخستین بار برنارد ماندویل (1670-1733) بود که فضائل اخلاقی آن دوران که غالبا برگرفته از ادیان بود را رذائل اخلاقی تلقی کرد و بالعکس رذائل اخلاقی را فضیلت دانست. او در کتاب افسانه زنبوران معتقد شد جوامعی که رذائل اخلاقی نداشته باشند محکوم به شکست هستند.[1]
علل پیدایش اخلاق سکولار
الف) فقدان یک متن وحیانی تحریف نشده؛ این امر سبب شد اعتماد مسیحیان به اخلاق دینی کاهش یابد.
ب) فقدان قوانین اجتماعی برخاسته از آموزه های دینی مسیحیت؛ این امر سبب شد اخلاق دینی ناکار آمد جلوه کند. و متفکران دوران رنسانس عقل خودبنیاد را مسئول قانون گذاری بدانند.[2]
ج) نوع نگاه مسیحیت به زندگی دنیوی؛ تلقی مسیحیت آن روز از زندگی انسان در دنیا و لزوم ترک لذت های دنیوی و یا تکبعدی نگری ایشان وبه عبارت خلاصه رهبانیت مورد تاکید در مسیحیت سبب شد انسانها از الگوهای دیکری برای تدوین اخلاق اجتماعی خود سود جویند.[3]
د) آلودگی سران کلیسا؛ در دورانی که رهبانیت به عنوان فضیلت ترویج می شد فساد مالی سران کلیسا سبب مضحک جلوه کردن اخلاق دینی مسیحی شد.[4]
روشن است که این اشکالات ناظر به اخلاق دینی مسیحی است و موجب بی اعتباری مطلق اخلاق دینی نمیشود.
آثار اخلاق سکولار
الف) بی اعتنایی به حیات اخروی بشر موجب شده تا ایشان غایت اخلاق را سعادت دنیوی او بدانند و برای بهره مندی انسان از دنیا هیچ محدودیتی قائل نباشند. انسان حداکثر آزادی را دارد و تنها قیدی که آزادی او را محدود می کند این است که آزادی او موجب سلب آزادی از دیگران نشود. [5]
درحالی که در اخلاق دینی اعتقادات صحیح پایه اخلاق صحیح است و بدون بهره مندی از آن پایه ریزی اخلاق جامع ممکن نیست. همچنین در بسیاری از جزییات اخلاقی که عقل بدانها راهی ندارد نیز باید از دین و تعالیم وحی که ناظر به سعادت دنیا و آخرت افراد و جوامع است کمک گرفت.
ب) همچنین با تغییر ملاک ها و معیارها در اخلاق سکولار فضائل جای خود را به رذائل داده و رذائل اخلاقی جانشین فضائل شدند. طرفداران اخلاق سکولار با این توجیه که اگر زیاده طلبی در جامعه نباشد بازار تجارت رونق نمی گیرد آن را یکی از فضائل قلمداد کردند. و نیز خود نمایی و لاف زنی را با این توجیه که انگیزه فعالیت دانشمندان می شود، نیکو و پسندیده دانستند. و به همین ترتیب خود خواهی به جای نوع دوستی، حق جویی به جای مصلحت اندیشی، لذت طلبی به جای تعالی خواهی، عافیت طلبی به جای سعادت طلبی، تساهل وتسامح به جای تعصب و غیرت دینی از فضائل اخلاقی شمرده شدند.[6]
ج) اخلاق سکولار انسان را به خودخواهی و فرد گرایی کشانده و نسبت به سعادت دیگران بی اهمیت می کند. چرا که در این نظام برای کسی که منفعت خود را در تزاحم با منافع دیگران می بیند عمل به انصاف و عدالت بی معناست.[7]
شخصی ونسبی شدن اخلاق[8]، تکثر گرایی اخلاقی[9] و پوچ انگاری اخلاقی[10] از دیگران آثار زیان بار اخلاق سکولار است که در جای خود بطلان هر یک به اثبات رسیده است.
مبانی اخلاق سکولار
برخی از مهمترین مبانی باطل اخلاق سکولار که پایه های اصلی آن محسوب می شوند عبارتند از :
الف) اصالت ماده: بدیهی است با منحصر دانستن حقیقت در امور مادی و پوچ انگاشتن امور غیر مادی مفاهیمی چون خدا، جهان آخرت، وحی و... بی معنا تلقی شده و ارزشهایی غیر از اصول اخلاقی دین حاکم میشود.[11]
ب) عقل گرایی دوران روشنگری: نتیجه عقل گرایی دوران روشنگری که البته غیر از عقل گرایی فلسفی است این شد که عقل بشر خود بنیاد و در حل مسائل فردی و اجتماعی خود بینیاز از دین است.[12]
ج) نسبیت گرایی: با پذیرش نسبیت گرایی، ارزش های مطلق و همیشگی دین جای خود را به ارزش هایی داد که وابسته به افراد و شرائط موجود هستند .[13]
د) اومانیسم: طبق نگرش اومانیستی کمال انسان در راستای لذت و رفاه او در دنیا معنا مییابد و نه خدا و اخلاق. هدف انسانها عشق به خود و کسب بیشترین منفعت تلقی شده و تهذیب روح و صعود به خود الهی بیمعنا تلقی میشود.[14]