كلمات كليدي : انحصار گرايي، نجات ، فديه ، تعميد
نویسنده : عبدالله محمدي
انحصارگرایی از ارکان مهم کلام مسیحی است و طبق آن تنها مسیحیان می توانند وارد بهشت شوند.
این اندیشه ریشه در یکی دیگر از آموزه های مسیحیت به نام « نجات » دارد که پاسخی به این پرسش است که چه کسانی رستگار می شوند؟ و براساس آن تنها کسانی از آتش دوزخ نجات می یابند که به ربوبیت و مرگ فدیه وار حضرت عیسی ایمان آورند. طبق آموزه های کلام مسیحی همه انسانها گناهکارند و در گناه اولیه حضرت آدم شریک هستند .روح گناه و شرارت به طور موروثی در تمام فرزندان آدم وجود دارد و آدمیان ذاتاٌ گناهکار متولد می شوند. هیچ امری نمی تواند انسانها را از ننگ و آلودگی آن آزاد کند.مگر آنکه برترین انسانها یعنی عیسی که تجسد یافته خداوند در این جهان است قربانی شود تا کفاره گناه دیگر آدمیان باشد.مرگ عیسی (ع) خون بها و وسیله ای شد تا انسان مشمول عفو الهی قرار گیرد. به نظر کاتولیک های قرون وسطی شرکت در مراسمی چون غسل تعمید باعث آمرزش انسانها و راهیابی ایشان به بهشت می شود.اما پروتستان ها معتقدند ایمان به آموزه نجات_و نه شرکت در مراسم_ برای نجات از دوزخ کافی است.به هرحال کسانی که به این آموزه اعتقاد ندارند یا غسل تعمید انجام نداده اند نمی توانند به بهشت راه یابند. حتی حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) که مورد احترام کلیسا هستند، هنوز به بهشت راه نیافتهاند؛ در مکانی به نام « لیمبو » که میان بهشت وجهنم قرار دارد و در آن عذاب یا پاداشی نیست به سر می برند تا اینکه در روزقیامت حضرت عیسی آنها را رهایی داده و به بهشت ببرد.[1] در کلام مسیحی این دیدگاه «انحصارگرایی» نام دارد.
شعار رسمی واتیکان در باب دیگر ادیان این بود که «رستگاری بیرون از کلیسای کاتولیک وجود ندارد» [2] در شورای چهارم کلیسا( 1215 م) که در تاریخ به شورای لاتران معروف شد نیز همین مطلب تکرار شد . انحصار گرایی کاتولیکی تا آنجا پیش رفت که معتقد شد در هیچ کلیسایی غیر از کلیسای کاتولیک رستگاری محقق نیست وهمه باید تابع پاپ روم باشند تا بتوانند بهشتی شوند.[3]
این آموزه به قدری تنگ نظرانه و انحصار گرایانه بود که به جز عده کمی ، همه انسانها را از بهشت خارج می نمود.حتی کسانی که قبل از مسیح می زیسته اندیا صالحان و خوبانی که در عصر مسیح یا پس از او زندگی کرده وپیام مسیحیت به آنها نرسیده نیز مشمول رحمت الهی قرار نمی گرفتند.
انحصار گرایی در بعد حقانیت نیز مطرح است که موضوعی متفاوت با انحصارگرایی در باب نجات است.
نقد و بررسی
1- طبق این دیدگاه باطل مسلمانانی که به دستور حضرت عیسی و سایر انبیا به اسلام گرویدند و همچنین پیامبران و انسانهای صالح و موحد قبل از حضرت عیسی صلاحیت راهیابی به بهشت را ندارند .که این امر آشکارا مخالف عقل است زیرا متهم کردن انسانهای قبل از عیسی و راندن ایشان از بهشت در حقیقت مجبور کردن ایشان به امری است که قدرت آن را ندارند ( تکلیف مالایطاق ) .غیر عقلانی بودن این آموزه تا جایی روشن است که بسیاری از متکلمان مسیحی برای اصلاح آن اقدام کرده و نظریه « شمول گرایی » و « کثرت گرایی » را طرح کردند.
2- نجات یافتن انسانها از طریق کشته شدن فرد دیگر نیز مخالف عقل است زیرا هر کس مسئول اعمال خویش بوده و خود باید سعادت و شقاوت ابدی اش را تعیین کند.
3- از نظر اسلام میان حقانیت و رستگاری تفاوت است. گرچه حقانیت ادیان دیگر محدود به زمان خاصی است اما رستگاران منحصر به مسلمانان نیستند. دردیدگاه اسلامی نجات یافتگان از عذاب عبارتند از :
الف- کسانی که در زمان انبیا پیشین و اعتبار آیین ایشان پیروان آنها بوده و به تکلیف خود عمل می نموده اند. زیرا ایشان به تکلیف خود که اسلام عام (تسلیم در برابر خداوند) است عمل نموده اند.[4]
ب- مسلمانان صالح از زمان ظهور اسلام تا روز قیامت.زیرا در این زمان مصداق اسلام عام شریعت رسول اکرم (ص) است که تکمیل شده شرایع پیشین است.[5] و پیروان شرایع دیگر نیز باید به آن ایمان آورند.[6]
ج- کسانی که به دلایل شرایط فرهنگی و اقلیمی دسترسی به پیام حق نداشته اند.و یا اگر دسترسی داشته اند به دلیل فقر فکری و فرهنگی از درک و تشخیص آن ناتوان هستند. و یا در شرایطی رشد کرده اند که احتمال باطل بودن دین و آیین خود را نمی دهند .این افراد که در قرآن کریم « مستضعفین » نامیده می شوند[7] نیز اهل نجات هستند. زیرا عقل چنین حکم می کند که تنها کسانی که پیام حق به ایشا ن رسیده نسبت به پیروی از آن تکلیف دارند . عذاب برای کسانی است که حجت بر ایشان تمام شده است قرآن کریم نیز این حکم عقلی را تایید نموده است.[8]( برای آشنایی بیشتر رک : استاد مطهری , عدل الهی .)
در مقابل کسانی مستحق عذاب هستند که پس از دریافت حجت الهی و پیام حق آن را انکار کرده و لجاجت می کنند و یا برای دستیابی به پیام حق و حجت الهی تلاش نمی کنند.[9]