كلمات كليدي : کلی، جزئی، کلی طبیعی، کلی منطقی، کلی عقلی، تشخص
نویسنده : محمد درگاهزاده
منطقیون، «کلی» را به سه قسم تقسیم کردهاند:
کلی طبیعی:
طبیعت و ماهیت هر شیء را بما هو (با قطع نظر از هر چیز دیگر)، کلی طبیعی، نامند؛ مانند ماهیت انسان و یا ماهیت حیوان.
دربارۀ وجه تسمیه کلی طبیعی دو علت گفتهاند:
1- چون طبیعتی از طبایع خارجی است.
2-چون در طبیعت (خارج) موجود است.
فلاسفۀ اسلامی معتقدند که کلی طبیعی در خارج موجود است، سوالی که در اینجا مطرح است این است که اساساً امر کلی چگونه میتواند در خارج موجود باشد؟ زیرا هر چه در خارج وجود دارد جزئی و شخصی است و با خصوصیات شخصی همراه میباشد:
«الشیء مالم یتشخص، لم یوجد»
پاسخ این پرسش با دقت در تعریف کلی طبیعی روشن میشود، زیرا کلی طبیعی همان طبیعت و ماهیت شیء به تنهائی (بما هو) میباشد و قید کلیت خارج از تعریف است. و روشن است که طبیعت و ماهیت هر شیءای در خارج، در ضمنِ افراد خودش موجود میباشد. بنابراین اطلاق کلّی بر «کلی طبیعی» نه به خاطر این است که با وصف کلیت در خارج موجود است بلکه به این جهت است که طبیعت اگر به ذهن بیاید قابلیت صدق بر افراد زیاد را دارد.(1)
کلّی منطقی:
مفهوم کلّی (قابلیت صدق بر افراد زیاد) را بدون اینکه وصف ماهیت (مفهوم) به خصوصی باشد، کلی منطقی گویند؛ به عنوان مثل مفهوم انسان، یک مفهوم کلی است و بر افراد زیادی صدق میکند. ماهیت انسان را بدون در نظر گرفتن کلی بودن آن، کلی طبیعی و خود مفهوم کلی (قابلیت صدق بر افراد کثیر) را، کلی منطقی مینامند.
وجه تسمیه کلی منطقی،این است که چون در علم منطق از مفهوم کلی بماهو (بدون اشاره به ماده خاصی) بحث میشود و احکام آن مورد بررسی قرار میگیرد، لذا به این نوع کلی، کلی منطقی گویند.
کلی عقلی:
کلی عقلی عبارت است از طبیعت و ماهیت با قید کلیت، به عنوان مثال، انسان با در نظر گرفتن کلی بودن آن، کلی عقلی نامیده میشود. و وجه تسمیه آن این است که انسان کلی فقط در ذهن و عقل وجود دارد زیرا عالم خارج موطن تشخّص و جزئیت است و هر چه در خارج است همراه با عوارض و خصوصیات شخصی میباشد.