دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گستره علم و جهان دین

No image
گستره علم و جهان دین

علم، جهان دين

سلمان اوسطی

نگرش دینی به عالم قداست می‌بخشد و بشر را ناگزیر می‌کند تا پژوهش‌های علمی را محدود به قیود اخلاقی کند

نسبت بین علم و دین مساله تازه ای نیست و ریشه در تاریخ دین و واکنش‌های نهادهای دینی ـ علی الخصوص مسیحی ـ در قبال کشفیات جدید علمی دارد. این مساله به مرور باعث شد تا در دوره مدرن خطی بین مسائل علمی و دینی ایجاد شود و عملادین به شکل گسترده ای از صحنه زندگی بشر دور شود؛ اما گویا مضرات این دیدگاه بیش از منافع آن بود و انسان‌های بسیاری قربانی آن شدند و بنابراین، امروزه بیش از هر زمانی نیاز بازگشت به آموزه‌های دینی و وارد کردن مجدد و البته آگاهانه آنها به درون زندگی احساس می‌شود. این مقاله مدخلی است به این بحث.

مساله نسبت علم و دین در رشته فلسفه دین، از آن دسته مسائلی است که سابقه تاریخی آن ـ بویژه در غرب ـ اهمیت آن را بسیار بیش از سایر مسائل فلسفی درباره دین جلوه می‌دهد. داستان معروف محکومیت گالیله (1642 ـ 1564) توسط کلیسا را بسیار شنیده ایم. او فیزیکدان، منجم و ریاضیدانی ایتالیایی بود که نظریه زمین محوری در هیات را رد و نظریه نیکلاس کپرنیک (1543 ـ 1473) مبنی بر محوریت خورشید را پذیرفت. کلیسا در سال 1610 به نشر چنین عقایدی از سوی او واکنش نشان داد، چراکه ثابت نبودن زمین را مخالف نص کتاب مقدس و هیات بطلمیوسی ـ ارسطویی (که هیات مورد پذیرش کلیسای کاتولیک بود) می‌دانست. گالیله توسط کلیسا و دادگاه تفتیش عقاید محکوم و مجبور به توبه گردید و البته به خاطر این که ـ به رغم میل باطنی ـ توبه کرد، اعدام نشد.

اما کسی که پیش از گالیله نظریه خورشید محوری را تایید و در مقابل کلیسا و دادگاه تفتیش عقاید ایستاد، جوردانو برونو (1548 ـ 1600) بود. برونو پیش از گالیلئو گالیله این نظریه علمی را بیان کرد و مهم تر از آن این که به خلاف گالیله، از این نظریه علمی در برابر دستگاه مرجع دینی دفاع کرد. برونو خود پیشتر کشیش بود، ولی بسیار زود در 28 سالگی و به شکل غیابی و به جرم مطالعه کتب ممنوعه، از سوی کلیسا تکفیر شد و از شهــیرترین تکفیرشدگان کلیسا ـ آن هم به جرم بدعت ـ گردید، و سرانجام بعد از سال‌ها فرار در خارج از ایتالیا به امید اصلاح به ونیز بازگشت، ولی پس از مدتی دستگیر و محاکمه شد و بعد او را به دادگاه تفتیش عقاید رم تحویل دادند و نهایتا پس از 8 سال شکنجه به سال 1600 سوزانده شد.

این یکی از جدی ترین تقابل‌های بین علم و دین در تاریخ غرب است؛ اما این تقابل به همین یک مورد (مساله زمین محوری یا خورشیدمحوری) محدود نبود. یکی دیگر ازتعارض‌های مهم موجود در تاریخ علم، بین علم و دین، هنگامی رخ داد که داروین نظریه تکامل خود را ارائه کرد. براساس دیدگاه داروین، انواع (انواع موجودات طبیعی و جانوران) در طول تاریخ ثابت نبودند، بلکه سیری تکاملی را طی کردند و همچنین بسیاری از انواع از بین رفته اند و انواع موجود موفق شدند که در طول تاریخ در تنازع برای بقا پیروز شوند.

داروین در ارائه این نظریه متاثر از کتاب «اصول زمین شناسی» چارلز لایل بود. لایل در این اثر مدعی شد که هر نوعی از انواع موجودات زنده نخست در مرکزی از زمین رشد می‌کند و از آن نقطه منتشر شده و طی دوره ای زمانی دوام آورده تا بتدریج از بین رفته و جای خود را به انواع دیگر داده است. لایل از این مطلب استنتاج کرد که ظهور نوع‌های جدید موجودات زنده جریانی همیشگی در کل تاریخ زمین است. داروین با بررسی‌ها و مشاهدات علمی خود، نظریه لایل را تایید و تقویت کرد.

داروین اظهار کرد که انواعی که در طول تاریخ از میان می‌روند، توان سازگاری با محیط را نداشته اند، بنابراین نوعی باقی می‌ماند که قدرت سازگار شدن با محیط را داشته باشد. پس انواع موجود، سیری تاریخی را طی کردند و در هر دوره زمانی به فراخور نیاز آن دوره، دچار تغییر و تحولاتی برای سازگاری با محیط شدند و از آنجا که این سیر در جهت بقای آن نوع بوده، سیری تکاملی نیز بوده است. داروین این تغییرات نوع برای بقا را انتخاب طبیعی نامید. بنابراین انتخاب طبیعی فرایندی است که طی دوره‌های زمانی و نسل‌های پیاپی، موجب شیوع صفات ارثی ای می‌شود که امکان بقا و تولید مثل یک نوع زنده را می‌افزاید.

اما اشکال این نظریه از نگاه کلیسا چه بود؟ اشکال از چند حیث بر این نظریه وارد بود. اول این که براساس دیدگاه کلیسا، آدم اولین انسان مخلوق بود و البته به شکل انسانی توسط خداوند بدون پدر و مادر و از خاک آفریده شده بود. ولی نظریه داروین سیری تکاملی برای پیدایش انسان قائل بود که براساس آن حتی آباء اولیه انسان‌های امروزی ممکن بود حتی به شکل و ظاهر انسانی نبوده باشند. مشکل دیگری که کلیسا با نظریه داروین داشت، عدم ثبات انواع بود و حال آن که انواع از نگاه ارسطویی (که دیدگاه طبیعی مورد قبول کلیسا بود) ثابتند و این تقید کلیسا به ثبات انواع ارسطویی، علتی کلامی نیز داشت و آن این که متکلمین مسیحی اصل انواع را موجود در علم الهی می‌دانستند و البته تغییری برای علم الهی قائل نبودند.

این مسائل باعث شد تا اهل علم و اهل کلیسا با رویکردی فلسفی، مرزی میان مسائل دین و مسائل علم قائل باشند و این مرز کشی غالبا به این منجر شد که خبردهی از عالم خارج و چگونگی و کیفیت امور واقعی به علم سپرده شود و دین به مسائل ایمان فردی صرفا پاسخ گوید.

نکته: دین، جهان و طبیعت را همچون ظهور و نشانه خداوند معرفی می‌کند، چراکه خداوند خود چنین بیان داشته که هدفش از خلقت جهان، شناخته شدن خودش بوده است. بنابراین اگر جهان و مخلوقات طبیعی، وسیله ای برای شناختن خدایند، ذاتا و ماهیتا مقدسند

اما این راهکار نیز معضلات بسیاری به وجود آورد و مهم ترین آن، ایجاد نگاهی سلطه گرایانه و منفعت جویانه به طبیعت، از سوی بشر بود. وقتی دین از طبیعت حذف شد، طبیعت دیگر به چشم انسان، آن مخلوق و آفریده و امانت امر مقدس نبود، بلکه طبیعت وسیله ای بود که هر که رازها و کارایی هایش بیشتر کشف شود، قدرت انسان افزون تر می‌گردد. قطع بی رویه درختان، تولید بی رویه آلاینده‌های کارخانجات صنعتی، اختراع بمب‌های اتمی و هیدروژنی و استفاده از آنها و... بتدریج این خطر را به وجود آورد که نکند علم در مسیر نابودی زیست بوم انسان‌ها گام برمی دارد.

احساس همین خطرات بود که مباحث الهیاتی، فلسفی و اخلاقی بسیاری را در جوامع آکادمیک و حتی سیاسی به وجود آورد که همگی بر ایجاد قید و بندهایی برای فعالیت‌های علمی تاکید دارند. هرچند تابعیت علم از کلیسا، خاطرات تلخی را (مثل اعدام برونو) در تاریخ به جای گذاشته است، اما حذف کامل تعالیم دینی، که البته در صورت اصالت و صحت و تحریف نشده بودن، تعالیمی است که سعادت همه ابناء بشر را منظور می‌دارد، از علم یک قول افسارگسیخته ای ساخت که هرچند در ابتدا تصور می‌رفت بر قدرت بشر بیفزاید، اما پس از چندی زندگی و آینده بشر را به مخاطره افکند.

بنابراین علم، امروزه دست کم یگانه نسخه نجات بخش بشر ـ تصوری که در قرن 19 بسیار شایع بود ـ نیست، بلکه علم نیز نیاز به نگهبان و قید و بند دارد، تا مرزهایی را پاس بدارد و به آنها نفوذ نکند. حذف کامل تقدس از زندگی بشر، نتایج مطلوبی را برای او به ارمغان نگذاشت، بلکه امروز بشر به این نتیجه رسیده است که حتی برای آسوده و سعادتمندانه زیستن در همین دنیای مادی، می‌باید برای فعالیت علمی، مرزهایی مقدس و دست نخورده باقی بمانند.

دیدگاه مدرنی که از عالم حذف قداست می‌کند، جهان را یک بعدی معرفی می‌کند، جهانی که صرفا در آن قواعد فیزیکی حاکمند و شناسایی آن عبارت است از کشف این قوانین. مهم ترین خصیصه عقلانیت مدرن، ارائه تصویری شفاف و بدون بطن و لایه از جهان است. در این نگرش، مراتب عالیه و فوقانی عالم محذوف یا دست کم مغفولند. بنابراین، هر چه هست همین موجودات مادی هستند و قواعد فیزیکی؛ اما در تلقی دینی، جهان یک بعدی نیست، بلکه آنچه ما در زندگی روزمره با آن مواجهیم، جهانی است که پایین ترین سطح از مخلوقات خداوند است، ولی در عین پایین ترین سطح بودن، دارای معنایی عالی است. موجودات طبیعی این عالم همگی به معنایی والاو الهی که منشاء پیدایش آنهاست، اشاره دارند و بنابراین خود این موجودات طبیعی نیز حیثیتی قدسی و معنوی دارند.

دین، جهان و طبیعت را همچون ظهور و نشانه خداوند معرفی می‌کند، چراکه خداوند خود چنین بیان داشته که هدفش از خلقت جهان، شناخته شدن خودش بوده است. بنابراین اگر جهان و مخلوقات طبیعی، وسیله ای برای شناختن خدایند، ذاتا و ماهیتا والاو دارای شباهتی ـ هرچند ضعیف ـ به خالق و پدیدآورنده خود هستند و همین قدر شباهت برای قداست داشتن آنها کافی است. پس بشر در فعالیت علمی خود، به هر شکل ممکن که بخواهد، نمی تواند با طبیعت رفتار کند. طبیعت، وسیله کسب قدرت و رفاه انسان‌ها نیست، بلکه طبیعت در درجه اول وسیله تدبر و تامل و شناخت خداوند است.

همچنین، دانش و معرفت نیز به خلاف تلقی مدرن، صرفا به یک نوع و طریق نیست، بلکه دانش فیزیکی، مرتبه ای از دانش است و دانش دارای مراتب عمیق تر و والاتری نیز بوده ، چراکه متعلق دانش، یعنی جهان، خود دارای مراتب و اعماق است.

علم مدرن، مسیر معرفت مقدس را مسدود می‌کند و معرفت را به شناخت قواعد فیزیکی فرو می‌کاهد و حال آن که دیدگاه دینی، حتی قواعد فیزیکی موجود در طبیعت را نیز نشانه و مظهری از خالق می‌داند. هرچند در طول تاریخ علم، اشتباهاتی از سوی مراجع رسمی دینی ـ علی الخصوص مسیحی و کلیسای کاتولیک ـ نسبت به کشفیات علمی روی داده است، ولی این خطاها را نمی باید به اصل و منشا دین، نسبت داد و به کل، نگرش دینی را خارج از مرزهای مسائل روزمره و جاری زندگی قرار داد. در واقع، علم مدرن در ابتدا، باتجربه ای که از قرون وسطا شاهد بود، قصد داشت تا محوریت باورهای دینی را کنار زده و انسان را محور همه فعالیت‌های بشری قرار دهد، غافل از این که خطاهای قرون وسطایی، نه به دلیل محوریت باورهای دینی و تقدم آنها بر اقتضائات انسانی، بلکه به علت عدم تدقیق بر باورهای دینی و همچنین نگرش تحریف شده به نام دین به وقوع پیوسته بود.

انسان امروز، به این نکته بتدریج پی برده و می‌برد، چراکه تاریخ به او ثابت کرده است که انسان محوری مدرن نیز چندان صادق و بدون اشکال نیست. انسان محوری مدرن، وظیفه علم را منفعت و قدرت رساندن به انسان‌ها می‌داند و حال آن که نتیجه چنین نگرشی، استیلای عده ای از انسان‌ها بر عده ای دیگر و قربانی شدن عده دوم در چنگ علم عده اول است. تجربه جنگ‌های جهانی اول و دوم و البته جنگ‌های منطقه در آفریقا و آسیا بیش از هر نمونه ای این مطلب را به اثبات رسانده است. امروزه کارخانه‌های اسلحه سازی بدون بازاریابی عملاورشکسته خواهند شد و بازاریابی آنها، نیازمند شعله ور شدن آتش جنگ در گوشه و کناری از دنیاست بنابراین، این صاحبان سرمایه، به شکل طبیعی از شروع جنگ در مناطقی که آسیبی به خود آنها وارد نمی کند، حمایت می‌کنند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
Powered by TayaCMS