24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : اوليات، مشاهدات، تجربيات،متواترات، حدسيات، فطريات
نویسنده : مهدي افضلي
در بحث از مبادی قیاسها از چند چیز چیز نام برده میشود که پایه برای انواع براهین قرار میگیرند. از جمله این مبادی یقینیات است، نزد اکثر منطقدانان خود یقینیات نیز دارای اقسام واحکام مختلفی است، نه برای همگان یکسان حاصل میشوند و نه ارزش معرفتی برابر دارند.
اولیات
در تعریف اولیات گفتهاند: قضایایی است که عقل بدون در نظرداشت سبب خارجی، صرفا با تصور طرفین و تصور نسبت میانآندو، قضیه را تصدیق میکند. از باب نمونه وقتی گفته میشود "کل بزرگتر از جزء است"، در اینصورت برای تصدیق آن نیاز به چیز دیگری نیست، صرف تصور کل و جزء و مفاهیم کوچکتر و بزرکتر، برای تصدیق به اینکه کل بزرگتر از جزء است کفایت میکند.
مشاهدات، قضایایی است که در تصدیق آن تصور دو طرف کافی نیست، بلکه عقل به کمک حس آنرا تصدیق میکند. از آنجا که آدمی از دو نوع حس ظاهری و باطنی برخوردار است، مشاهدات نیز بر دو گونه ظاهری و باطنی تقسیم میشود. اموریکه با بینایی، شنوایی، چشائی، بساوایی و بویایی درک میشوند به حسیات نامبردارند، و اموریکه با حس باطن درک میشوند، وجدانیات نامیده میشوند. حکم به اینکه گل خوشبو یا خوشرنگ است از جمله حسیات به شمار میآید و حکم به اینکه من شادم یک حکم وجدانی میباشد.
تجربیات، قضایایی است که در پی تکرر مشاهده، در نفس انسان نسبت به چیزی جزم پیدا میشود و حکمی صادر میکند. از باب نمونه هرگاه انسان ببیند که جسم بر اثر حرارت انبساط پیدا میکند و این مشاهده بارها تکرار شود، سرانجام تردید نمیکند که هر جسمی بر اثر حرارت منبسط میشود. غالب منطقدانان پشتوانه صدق این نوع قضایا را که مبتنی بر تجربه است، در حقیقت دو تا قیاسی میدانند که در ضمن این حکم وجود دارد. یکی از این قیاسها استثنایی است که در آن اتفاقی بودن وقوع این پدیده (در مثال ما انبساط جسم بر اثر حرارت) نفی میشود. اگر حصول انبساط اتفاقی و بدون علت باشد، همیشگی نخواهد بود؛ لکن انبساط جسم در پی حرارت همیشگی است .: حصول این اثر اتفاقی و گاهگاهی نیست، بلکه به خاطر یک علت است. آنگاه نتیجه این قیاس را صغری برای یک قیاس اقترانی قرار میدهد:
تحقق انبساط جسم در پی حرارت معلول یک علت است
هر معلولی تخلفش از علت محال است
.: تخلف تحقق انبساط جسم از حرارت ممتنع است.
البته کسان دیگر این قیاس خفی را نپذیرفتهاند و مشکل تجربیات را همچنان لاینحل میدانند.
قضایایی، است که در پی گزارش جماعتی که اولا توافقشان بر دروغگویی محال است و ثانیا امکان اشتباهشان در فهم حادثه نیز ممتنع است، برای نفس آرامشی حاصل میشود که شک را از او میزداید. مانند گزارش وجود شهری به نام بیت المقدس که ما ندیدهایم، یا نزول قرآن بر پیامبر اعظم و مانند آن. برخی عدد خاصی را برای اعتبار تواتر ذکر کردهاند، ولی بسیار دیگر چنین شرطی را قبول ندارند، به نظر ایشان ملاک همان دو چیزی است که گفته آمد.
قضایایی است که مبدأ آن حدس نفوس بسیار قوی است که با این حدس شک از دل انسان رخت بر میبندد. پشتوانه اعتبار این نوع قضایا را نیز برخی از منطقدانان همان تکرر مشاهده و قیاس خفی میدانند. از باب نمونه این حکم که نور مهتاب مستفاد از نور خورشید است، منشأ آن این است که افزایش و کاهش نور مهتاب وابسته به میزان قرب و بعد مهتاب از خورشید است. قیاس خفی این است که اگر اختلاف نور مهتاب به چیز دیگری غیر از خورشید وابسته بود، همیشه یکنواخت نبود، ولی به دلیل آنکه اختلاف آن یک نواخت است، حدس زده میشود که سبب آن انعکاس نور خورشید است.
در تعریف فطریات آنرا قضایایی دانستهاند که قیاسشان همراه با خودشان است. مفاد این تعریف این است که در فطریات نیازمند اثبات هستیم، ولی اثباتیکه حد وسط آن در خود فطریات هست و نیازمند حد وسط بیرونی نیست. از باب نمونه وقتی گفته می شود عدد 2 یک پنجم عدد10 است، این حکم هرچند بدیهی، ولی نیازمند حد وسط است. زیرا 2 عددی است که برای 10 عاد به شمار میآید و 10 پنج بار به صورت مساوی بر آن تقسیم شده و باقیمانده صفر شده است. اگر هر عددی پنج بار به عدد دیگری تقسیم شود، مقسوم علیه یک پنجم آن خواهد بود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان