كلمات كليدي : يمين، سوگند، يمين تاكيدي، يمين مناشده، يمين عقد
نویسنده : محمدحسين بيگدلو
یمین در لغت به معنای سوگند است[1] و در اصطلاح فقهی قسم خوردن به ذات خدا یا اسماء خاص خداوند است مثل والله بالله.[2]
ذات خدا یعنی بدون اینکه قسم به اسمی از اسماء خدا باشد عباراتی میآورد که دلالت بر ذات خدا میکند مثل والذی نفسی بیده: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست.
ارتباط بین معنای لغوی و اصطلاحی
یمین در اصطلاح به همان معنی بکار رفته است که در لغت بکار رفته است اگر چه معنای لغوی اعمّ است زیرا شامل هر سوگندی میشود در حالی که در معنای اصطلاحی هر سوگند خوردنی صحیح نیست مثلا کسی قسم بخورد کار حرامی را انجام دهد قسمش واقع نمیشود و مخالفت با آن کفاره ندارد. بنابراین بین این دو معنا عموم و خصوص مطلق است.
جایگاه بحث یمین
در جمیع ابواب منازعات و در کتاب قضاء و شهادات و هم چنین در کتاب أیمان در مورد کسی که چیزی را بواسطه قسم خوردن بر خود واجب یا حرام میکند از آن بحث میشود.
شرایط قسم خورنده
قسم خورنده شرایطی دارد که بدون آنها قسم منعقد نمیشود که عبارتند از: بلوغ، عقل، اختیار، قصد و عدم منع حاکم شرع از تصرف قسم خورنده در اموالش بخاطر سفه – ورشکستگی. بنابراین قسم بچّه، دیوانه، مجنون ادواری در حال جنونش، قسم آدم مجبور و بی هوش و شخص غضبناک که غضبش شدید باشد و قصد را از او سلب کند منعقد نمیشود و هم چنین قسم آدمی که ممنوع التصرف از مالش است منعقد نمیشود و قسم فرزند با جلوگیری پدر و قسم زوجه با منع زوج منعقد نمیشود، مگر اینکه کاری که قسم بر آن خورده شده انجام واجب یا ترک حرام باشد که در این صورت بدون اذن منعقد میشود.[3]
اقسام یمین
1- یمین تاکیدی: که جهت تأکید و تحقیق خبر به وقوع چیزی یا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آینده است؛ مثلا بگوید والله من بدهکار نبودم (گذشته) یا بدهکار نیستم (حال) یا زید از سفر نخواهد آمد (آینده).
2- یمین مناشده: یمینی که همراه با سوال است و منظور از آن تحریک مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. برای تأکید سوال میآورد: مثلا میگوید ترا به خدا قسم میدهم جواب مرا بده.
3- یمین عقد: یمینی که تعهّد و التزام است به اینکه انسان عملی انجام بدهد یا ترک کند.
احکام سه قسم
قسم اول منعقد نمیشود و اگر دروغ باشد از گناهان کبیره است و کاربرد این قسم در دادگاه است. قسم دوم هم منعقد نمیشود. کفاره و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتی که مخالفت کند و مقصود سائل را نیارد) نیست. قسم سوم است که منعقد میشود و وفاء به آن واجب و مخالفت با آن کفاره دارد.[4]
شرایط انعقاد قسم
قسمی که در محکمه بکار میرود و به دعاوی خاتمه میدهد، مدعی قسم میخورد و دعوا ثابت میشود مثلا مدعی در مورد لوث (چیزی که موجب ظن به صدق ادعای مدعی میشود مثلا قاتل با چاقو در کنار مقتول بوده یا صورتش خون آلود بوده) با پنجاه نفر قسم میخورد که مثلا زید قاتل پسرش است با قسم مدّعی دعوا ثابت میشود. یا منکر قسم میخورد مثلا بگوید من به زید بدهکار نیستم دعوی خاتمه می یابد یا قسمی که شخص بوسیله آن چیزی را بر خود واجب میکند یا کار حرامی را ترک میکند. قسم بغیر لفظ جلاله الله یا اسماء خاصه خداوند (اسمائی که فقط مختص خداست دیگران در آن شریک نیستند) منعقد نمیشود. باید قسم خورنده بگوید والله من به زید بدهکار نیستم. یا والله اگر کار حرامی انجام دادم ده روز روزه بگیرم.[5] بنابراین اگر کسی قسم بخورد د اسم خدا را نیاورد مثلا بگوید قسم به قرآن من فلان کار را انجام ندادم یا قسم به پیامبر(ص) یا ائمه اطهار بیاورد بگوید بحق حضرت علی (ع)، قسمش منعقد نمیشود یعنی اگر مخالفت کرد کفاره ندارد و اگر در دعاوی باشد به آن ترتیب اثر نمیدهند.[6]
حکم تکلیفی یمین
اگر قسم منعقد شد وفاء به آن واجب و در صورت مخالفت عمدی کفاره دارد ولی اگر از روی جهل یا اضطرار یا اجبار با قسمش مخالفت کند کفاره واجب نمیشود.[7]
موارد یمین
در دعاوی مالیه و غیر مالیه مثل نکاح به کار میرود ولی در حدود (مثل حد زنا – لواط) قسم جایگاهی ندارد. مثلا اگر زید قسم بخورد که عمرو به من نسبت زنا داد و عمرو هم انکار کرد بر عمر قسم متوجه نمیشود و با قسم زید برای عمرو حد ثابت نمیشود.[8]