كلمات كليدي : بصيرت، ولايتمداري
نویسنده: آرش طهماسبی
در گفتگوی دکتر محمد شفیعی فر عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس
مسائل سیاسی با رسالت مطرح شد؛
اشاره: صحبت از حماسه نهم دی کارآسانی نیست. در این روز مردم با شور و شعوری وصف ناپذیر به خیابانها آمدند و تجلی وحدت مردم با ولایت فقیه را به رخ جهانیان کشیدند. چهارشنبه9 دی ماه 1388 روزی بود که در آن مردم با بصیرت تمام مولای خویش را یاری کردند و برای محکومیت حرمت شکنان عاشورا بی دریغ به پا خاستند. حماسه نهم دی ماه جلوه گاهی بود از غیرت و تعصب دینی که با شعور و بصیرت سیاسی گره خورد بود. در این روز همه آمدند تا بگویند «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.» همه آمده بودند تا بگویند اگر چه در کربلا توفیق حضور و شهادت برایمان رقم نخورد اما هم اکنون ایستادهایم تا از عزاداران حسینی حمایت کنیم و در راه دفاع از آنها کشته شویم . نهم دی روز به یاد ماندنی است که بی شک یاد آن همواره در تارک تاریخ خواهد درخشید. با این حال با گذشت یک سال از این حماسه تاریخی گفتگویی با دکتر شفیعی فر کارشناس مسائل سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام دادیم تا ابعاد عبرت آموز این حماسه را بار دیگر بازخوانی کنیم؛
جناب شفیعی فر! حماسه 9 دی در سال 1388 به اذعان بسیاری از تحلیلگران نمودی از یک خواست و وفاق اجتماعی بر حفظ و تقویت پایه های نظام اسلامی و مقابله با پروژه براندازی سبز بود. به نظر با گذشت یک سال از این رویداد بزرگ میتوان این سئوال را مطرح کرد که ویژگی های اساسی این حماسه چیست؟
به هر حال باید گفت تحولات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری به شدت مردم ما را نسبت به حفظ و پاسداشت پایه های انقلاب اسلامی نگران کرد. در ابتدا بهانه اعتراضات در خصوص تقلب در انتخابات بود، ولی پس از چندی، افراد سودجو فرصت را غنیمت شمرده و با رخنه در صفوف معترضین و سوءاستفاده از این اعتراضات، آن را به سمت اهداف و منافع ضد انقلابی سوق دادند. نگاهی به تبار شناسی فرقه سبز در این مقطع به خوبی نشان میدهد که در بین معترضان به انتخابات، مخالفین نظام از همه نوع و اساسا جرگه معاندین انقلاب پرچمدار تحرکات و فعالیتهای تخریبی بودند. متاسفانه با غفلت و یا تغافل رهبران و سرکردگان جریان سبز، اعتراضات انتخاباتی به تدریج در ذیل چتر سبز به عناد علیه نظام تبدیل شد. این موضوع برای جامعه ما بسیار مهم بود؛ چرا که آنان شاهد رفتارهای معاندانه در برابر نظامی بودند که سال ها برای تقویت آن خون دل خورده و شهید داده بودند. اما وقتی عده ای ذیل چتر حمایتی جنبش سبز در روز 13 آبان به آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی پشت کردند و در 16 آذر به عکس امام راحل اهانت کردند، طیف زیادی از معترضین متوجه شدند که جریان های ضدّ انقلاب پرچمدار این جریان هستند و لذا کم کم صحنه را ترک کردند و سبزها پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند.
اما اوج وقاحت فتنهگران در روز عاشورا بود که علناً به مقدسات و علقههای مذهبی مردم و عزاداران عاشورای حسینی اهانت و حمله کردند. این اقدام در حقیقت خودکشی فتنه سبز بود؛ چرا که عاشورا، عقبه انقلاب اسلامی و اوج پیوستگی نهضت حسینی با انقلاب خمینی(ره) بود و آحاد جامعه ما صرف نظر از گرایشهای سیاسی و حتی مذهبی، به امام حسین(ع) علاقهمند هستند و توهین به نمادهای حسینی و عزاداری ایشان را هرگز بر نمیتابند. این اقدام موجب شد که دیگ خشم ملت به جوش آید و کاسه صبرشان در برابر اهانتهای پی در پی فتنهگران لبریز شود . لذا در 9 دی ماه 1388 تظاهرات خودجوش بسیار باشکوهی در تهران و سراسر کشور داشتیم که تجلیگاه بصیرت و ولایتمداری جامعه ایرانی بود.
شما در صحبت هایتان اشاره کردید که حماسه 9 دی متعلق به هیچ جریان و یا گروه سیاسی نبوده و آحاد جامعه این حماسه را رقم زدهاند. با این حال جای این سئوال هست که چرا عدهای با بهانه « تقلب» به آرمانهای مردم اهانت میکنند و کار را به جایی میرسانند که مردم باید با یک بسیج عمومی آنها را به عقب برانند؟
ببینید امروز کاملا مشخص شده است که حوادث بعد از انتخابات بهانهگیریهای بیمورد درباره انتخابات بوده است. نظام جمهوری اسلامی افتخارش، به انتخابات و مشارکت عمومی مردم است و همه مقامات سیاسی در این سی و دو سال بر اساس رای مردم سرکار آمده و رفتهاند و این معنای اصلی دموکراسی است. علی رغم برخی اشکالات و موارد نقص، روند انتخابات هم روز به روز بهتر و سالمتر شده و فرایندهای قانونی اطمینان بخشی برای برخورد با تخلفات و اعتماد به نتایج انتخابات وجود داشته است.
در سال گذشته، ابتدا عدهای به نتایج انتخابات معترض بودند و به خیابانها آمدند. ولی نظام این اعتراضات را تحمل کرد تا اصل قضیه روشن شود. علاوه بر باز بودن مجاری قانونی، حتی با توصیه مقام معظم رهبری مهلت رسیدگی به شکایات در باره انتخابات نیز افزایش یافت تا سران معترضین به حقوق قانونی خود برسند. اما مشخص شد که اساسا فتنهگران به دنبال روشنگری و اثبات تقلب در انتخابات نیستند. متاسفانه رهبران و گردانندگان این حرکت، به جای صراحت و شفافیت برای مخاطبین خود، با مواضع چند پهلو و خاکستری ابهام آفرینی کردند و سعی نکردند تا مرز اعتراض سیاسی را از عناد علیه پایههای انقلاب مشخص کنند. در اکثر بیانیههای آقای موسوی، این ابهام آفرینی و رویکردهای چند پهلو وجود داشت؛ چرا که وی در صدد بود تا همه ضدّ انقلابها، اپوزیسیون خارجنشین و سلطنت طلبها و حتی مطربها و رقاصهها را هم برای افزایش عددی طرفدارانش در کنار خود داشته باشد.
البته رویکرد اساسی نظام در برخورد با فتنه سبز «جذب حداکثری و دفع حداقلی» بود. اما جریان فتنه با گذشت زمان، آن قدر مرتکب اشتباهات تاکتیکی شد که در آخر، کسی جز شبکههای معاند و ضدّ انقلاب از بیانیههای آنان حمایت نمیکرد. به نظر من نظام جمهوری اسلامی هیچگاه اعتراضات انتخاباتی را به عنوان یک خطر و تهدید تلقی نکرد. طرفداران کاندیداهای بازنده نیز آرای خویش را در صندوق رای جمهوری اسلامی ریختند. مقام معظم رهبری صراحتا در خطبههای تاریخی نماز جمعه 29 خرداد فرمودند که 40 میلیون نفر که در انتخابات حضور پیدا کردند، همگی ماجور هستند. اما به هر حال مرز میان اعتراض سیاسی و عناد سیاسی کاملا مشخص است و عملکرد بعدی رهبران جنبش سبز نشان داد که این جنبش، معترض انتخابات نبود، بلکه معاند نظام جمهوری اسلامی و هویت اسلامی آن بوده است.
به هر حال فتنه 88 نشان داد که ممکن است در مقاطعی معاندین در ذیل اعتراضات سیاسی دنبال سوء استفاده باشند. به نظر شما چگونه میتوان احتمال بروز چنین رویدادهایی که تمامی ملت ایران را نگران میکند از بین برد؟
در فتنه ها و گرد و غبارهای سیاسی، نخبگان و گروههای مرجع از همه بیشتر نقش دارند؛ چرا که آنان هادیان سیاسی جامعه هستند و میتوانند به کمک مردم بیایند و با روشنگری حق و باطل را شفاف کنند تا ابهامی برای تودهها نماند. اما باید در نظر داشت که اساساً فتنه یعنی مقطعی که حق و باطل به هم آمیخته میشود و احتمال تحلیل و تصمیم خطا نیز در میان گرد و غبارها بالا میرود. در همین حوادث سال گذشته متاسفانه خیلی از نخبگان ما هم دچار اشتباه تحلیل شده و اسیر فضای خاکستری فتنه شدند. در این جریانات نخبگان باید وارد میدان میشدند و مردم را راهنمایی میکردند، اما یا خودشان دچار تردید شدند یا ترجیح دادند که سکوت کنند و این امر منجر شد جریان فتنه تقریبا 8 ماه به طول انجامد. به نظر من همان گونه که رهبری بارها اعلام کردهاند، بصیرت میتواند در چنین مقاطعی بسیار کار آمد باشد و کسی که تقوای الهی پیشه کند و واقعاً بخواهد که هدایت شود، خدا هم به او بصیرت میدهد؛ چرا که سنت الهی بر این امر قرار گرفته است که « مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» یا« ان تتقوا الله، یجعل لکم فرقاناً». اساساً خداوند به شرط تقوا و تلاش به مومنان فرقان عطا میکند که به وسیله آن میتوانند حق را از باطل تمییز دهند.
البته برای افزایش بصیرت در میان مردم، ما نیز باید فرهنگ سازی کنیم. رسانه ها و بویژه صدا وسیما در این زمینه جایگاه برجستهای دارند. البته جامعه ما بسیار هوشیار و آگاه است و در 9 دی نیز نشان دادند که بسیار جلوتر از نخبگان جامعه حرکت میکنند و اساسا آناند که پرچمدار بصیرت در جامعه هستند.
به نظر شما آیا تشکیل ساختارهای سیاسی نیز میتواند در این زمینه کارآمد باشد؟!
به هر حال ما باید از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کنیم. برخی علاقهمند به حضور در حزب هستند و میتوان از قابلیتهای احزاب برای آنان استفاده کرد. برخی دیگر نیز در همان چارچوب های سیاسی قدیمی فعالیت میکنند و نیازی به حزب نمیبینند، باید برای آنها هم در این قالبها برنامهریزی کرد.
البته به نظر من اگر ما نهادهای بومی خود را در این زمینه احیا کنیم و ارتقا دهیم، بسیار موفقتر خواهیم بود تا فقط روی احزاب و تشکلهای مدرن سرمایهگذاری کنیم. همین هیئت های مذهبی، مساجد و حسینیهها، ظرفیتهای فراوانی برای افزایش بصیرت در میان جوانان دارند. پایگاههای بسیج نیز یک راه جدید است که امروز به ثمر نشسته و با اصلاح و تکمیل آنها و هدایتشان به سمت کارهای فرهنگی میتوان اقدام نمود. لذا حتما نباید آگاهی ها و یا بصیرت سیاسی با استفاده از کارهای حزبی پدید آید.