دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بعثت حضرت محمد(ص)

No image
بعثت حضرت محمد(ص)

كلمات كليدي : تاريخ، بعثت، نبوت، غار حراء

نویسنده : زينب ابراهيمي

«بعثت» از ماده(بعث) به معنای برانگیختن و فرستادن است[1] و در شرع، فرستادن خداوند است، انسانی را به سوی جن و انس ـ ‌یا بعضی از آنها ‌ـ تا آنان را به راه حق دعوت کند و شرط آن دعوی پیغمبری و اظهار معجزه باشد.[2]

بعثت پیامبر(ص) منشأ بزرگ‌ترین تحولات فکری ‌ـ‌ عقیدتی جوامع بشری به شمار می‌رود؛ با این حال، سیره‌نویسان از آن غفلت کرده‌اند. روایات مجعول و بی‌اساس آنان در این‌ باره، نه تنها دون ‌شأن آخرین پیامبر خداست؛ بلکه حتی با ادراکات بشری نیز سازگاری ندارد؛[3] اما چون بررسی آن در مقاله‌ای کوتاه نمی‌گنجد، تنها به ارائه رخداد بعثت با توجه به روایات و احادیث معتبر از دیدگاه شیعه اکتفا می‌شود.

فلسفه و هدف بعثت

بعثت پیامبر(ص) و معجزه جاویدش قرآن برای شناساندن حقایقی به بشر بود که پیامبران پیشین به تناسب رشد فکری جوامع بشری، بخشی از آن را بازگو کردند؛ حقایقی که بشر درباره آن جهل نسبی و یا مطلق داشته است. حقایقی همچون: منشأ هستی و علت آن، سرانجام حیات دنیوی بشر و سرنوشت او پس از مرگ است.

دین پیامبر(ص)، پیش از بعثت

درباره دین خاتم انبیا(ص) قبل از بعثت، اقوال گوناگونی وجود دارد که پرداختن به آنها نیازمند پژوهشی مستقل است و از آن میان به طرح صحیح‌ترین اقوال مورد اتفاق علمای شیعه و سنی اکتفا خواهد شد. رسول‌ اکرم(ص) و سرپرستان بزرگوار آن حضرت(عبدالمطلب و ابوطالب)، از بازماندگان دین یکتاپرستی و شریعت ابراهیم بوده‌اند[4] که در قرآن «حنفا» خوانده می‌شوند[5] و انزوای آنان را برای خلوت و مناجات با خدا «تحنف» تا «تحنث» نامیده‌اند؛ اما این، بدان‌ معنا نیست که پیامبر(ص) پیش از بعثت از شریعت انبیای پیشین پیروی[6] می‌کرده است؛ بلکه بدان معناست که در اصول اعتقادی، همچون: توحید، معاد، مکارم اخلاقی و صبر بر آزار معاندان و مشرکان، همانند انبیای الهی، استوار و ثابت‌قدم بوده است.

بنابر گفتار علی(ع) ـ که آگاه‌ترین شخص به احوال رسول خدا(ص) است ـ از همان زمان که پیامبر(ص) از شیر گرفته شد، خداوند، بزرگ‌ترین فرشته‌اش را با وی قرین ساخت تا همواره او را به زیباترین خلق و خوی هدایت کند؛[7] چنان‌که خود حضرت می‌فرماید:

«کنت نبیاً و آدم بین الروح و الجسد.»[8]

«من نبی بودم در حالی که هنوز روح به کالبد آدم دمیده نشده بود.»

بنابراین نظر صحیح مورد توافق علمای شیعه و سنی این است که پیامبر(ص) تابع هیچ یک از ادیان و شرایع قبل از اسلام نبود؛ بلکه بهشریعت خود عمل می‌کرد و هدایت خاص خداوند، وحی و الهام به او می‌رسید.

مراحل بعثت

1- دیدن رؤیاهای صادقه: پیامبر(ص) در آستانه بعثت، خواب‌هایی می‌دید که به همان صورت در خارج به وقوع می‌پیوست[9] و گاه فرشته‌ای او را «رسول‌الله» خطاب می‌کرد.[10]

2- شنیدن ندای غیبی، بدون دیدن فرشته: آن حضرت از سی و هفت سالگی، حالاتی روحانی داشت و احساس می‌کرد دریچه‌ای از غیب به رویش باز شده است؛ زیرا نور مخصوصی می‌دید و اسراری بر ایشان فاش می‌شد. بارها سروش غیبی را می‌شنید؛ ولی او را نمی‌دید[11] و چه بسیار که او را از درخت و کوه ندا می‌کرد.[12]

3- آن حضرت در آستانه بعثت، جبرئیل را می‌دید، در حالی که او را رسول‌الله خطاب می‌کرد.[13] هرچه زمان بعثت نزدیک‌تر می‌شد، مدت تحنث در غار حراء و میل به تفکر و عبادت در او فزونی می‌یافت.

مکان بعثت

«غار حراء» واقع در قله «کوه نور»، از معروف‌ترین کوه‌های مکه و با ارتفاع 200 متر در دو فرسنگی شهر مکه و در شمال شرقی[14] آن واقع شده است. این محل از زمان‌های دور، مکانی مقدس[15] و محل اعتکاف انسان‌های حقیقت‌جو وروشن‌ضمیری بوده است که به "حنفا" شهرت داشتند.[16]

سطح غار، هموار و برای نشستن و برخاستن فردی بلند قامت، مناسب بوده است؛ اما بالا رفتن از آن به دلیل ناهمواری‌های شیب‌دار، دشوار است. پیامبر(ص) در غار که دهانه‌اش به سوی کعبه و محله بطحا باز می‌شد،می‌نشست و ساعت‌ها در اندیشه رهاییدن قومش از بیهودگی‌هایی بود که در آن غوطه‌ور بودند. منابع، درباره زندگی و ویژگی‌های شخصیتی پیامبر(ص) پیش از بعثت، چندان سخن نگفته‌اند؛ اما از تحنث او در غار حراء می‌توان تصور کرد که همواره در اندیشه راه چاره‌ای برای نجات قومش از تباهی‌ها بود.

معمولاً تحنث، سالی یک‌ بار به مدت یک ماه در غار حراء بوده است. رسول اکرم(ص) در این مدت به مستمندانی که نزد او می‌رفتند، طعام می‌خورانید.[17] پس از آن، هفت بار، کعبه را طواف می‌کرد و به منزل باز می‌گشت.

در سال‌های نزدیک بعثت که رشد قوای عقلی و روحی پیامبر(ص) به اوج رسیده بود، میل و اشتیاق او به کناره‌گیری از مردم[18] و تفکر و عبادت، آن‌چنان بود که روزها و شب‌ها را در غار حراء به سر می‌برد؛ به‌ویژه در ماه رمضان، مدت تحنث طولانی‌تر بود. در این مدت، علی(ع)، همسرش خدیجه و یا فرد دیگری از اهل خانه برای او آب و غذا می‌برد.[19]

رسول خدا(ص) ساعت‌ها در آسمان، کوه‌ها و بیابان‌های مکه ـ که بی‌کرانگی خالق را به هزاران زبان نجوا می‌کردند ـ به تفکر و مطالعه می‌پرداخت و از خدایان سنگی و چوبی قومش به ستوه آمده، در جستجوی چاره آن، آسمان بی‌انتها را می‌کاوید. جبرئیل امین در یکی از این تحنث‌ها هنگام چهل‌ سالگی[20] بر او ظاهر شد و نخستین آیه‌های سوره علق[21] را به وی القا کرد. سپس پیامبر(ص) از غار به سوی منزل سرازیر شد و همسرش را از این ماجرا آگاه کرد. خدیجه که سال‌ها بود، آثار بزرگی را در کردار و گفتار وی دریافته بود،[22] نخستین[23]تصدیق‌کننده و ایمان‌آورنده به رسالتش شد.[24]

درک همه حقیقت هستی، سنگینی بار امانت رسالت و بیم تکذیب قومی غوطه‌ور در خرافات و اوهام، او را در تبی گدازنده فرو برد؛[25] چنان‌که خود را در جامه‌ای پیچید تا لحظاتی بیاساید و قوای خود را باز یابد.

روز دیگر باز هم جبرئیل فرود آمد و به او یادآوری کرد که برای انذار فومش باید از آسایش دوری گزیند.[26] آیات الهی در عمق روح و جانش آن چنان انقلابی بر پا کرده بود که حقیقت محض را بی‌هیچ شبهه‌ایی با چشم دل می‌دید.[27]

پیامبر(ص) با آغاز رسالت، نزدیک‌ترین خویشاوندش، علی(ع) را به پذیرش حق خواند و او ـ که جسم و جانش در کنار رسول اکرم(ص) رشد یافته بود و هیچ تعلق و سابقه‌ای در افکار و اعتقادات جاهلی نداشت ـ با فطرتی پاک به وحدانیت خداوند ایمان آورد.[28] براساس روایات منقول از معصومان(ع) علمای امامیه بعثت پیامبر(ص) را در 27 رجب [29] و بنا به قولی دیگر که با تصریح قرآن[30] نیز هماهنگ است، 17 رمضان می‌دانند.[31] اهل سنت نیز[32] 17، 18 و 24 رمضان و برخی 12 ربیع‌الاول[33] را زمان بعثت دانسته‌اند. اقوال و تفاسیر موجود درباره تاریخ بعثت و نزول اولین آیات بسیار متفاوت است؛ بنابراین با تکیه بر محتوای آیات قرآن که شرایط زمانی نزول آیات را در خود دارد، می‌توان چنین استنباط کرد که بعثت پیامبر(ص) در 27 رجب رخ داد و سپس با نزول نخستین آیات سوره علق در ماه رمضان، هنگام تحنث در غار حراء به رسالت برگزیده شد و اندکی پس از آن، نزول دفعی قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر(ص) القا شد و نیز کمی پس از آن آیات5 ـ 1 سوره مزمل پیامبر(ص) را به شب زنده‌داری، تبشیر و انذار خلق فرا خواند.

مقاله

نویسنده زينب ابراهيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS