9 فروردین 1397, 5:31
بلاها و مصیبتها را با چه منظری باید نگاه کرد و چگونه میتوان آثار آن را برای افراد و طیفهای مختلف تشخیص داد و از یکدیگر تفکیک نمود؟
در دو بخش قبلی پاسخ به این سؤال به منشأ حسنات و سیئات و بلاها و مصیبتها و فلسفه و حکمت بلاها را بیان کردیم. اینک در قسمت پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
روشن است که بلایا و مصائب و شدائد وارد بر ما انسانهای عادی از سنخ سوم و چهارم نیست. لذا افراد متعارف اگر تردیدی داشته باشند بین قسم اوّل و دوم خواهد بود. حال اگر کسی در مراتب بالای ایمان باشد به نحوی که ملکه عدالت در او راسخ شده باشد باز تشخیص اینکه این بلایا از چه سنخی هستند تا حدّ بسیار زیادی آسان خواهد بود. همچنین اگر کسی معاذالله غرق در ظلم و گناه و فساد بوده باشد باز حدس قوی در مورد بلایای عارض بر او این خواهد بود که قسم بلایا و شدائد تنبیهکننده است. امّا برای بسیاری از افراد که بین این دو مرتبه واقع شدهاند حقیقتاً راه تشخیص دشوار است. اینگونه افراد باید به پرونده اعمال گذشته خود رجوع نموده معاصی خاصّی را که در روایات و آیات، برای آنها ــ افزون بر عذاب اخروی ــ وعده عذاب دنیایی نیز داده شده جستوجو کنند. و اگر به چنین موردی رسیدند کار عاقلانه این است که آن را نتیجه عمل خود دانسته در صدد جبران گناه خود برآیند. برای مثال اگر کسی دید دائماً گرفتار مشکلات ریز و درشت میشود و هر کدام را چاره میکند مشکل دیگری جای آن را میگیرد و از طرفی ملتفت شد که والدینش را آزرده و عاقّ والدین است، بهتر آن است که مشکلات خود را نتیجه عاق والدین شدن خود دانسته آن را علاج نماید. چون در روایات ذکر شده که عاقّ والدین نه تنها در آخرت که در دنیا نیز روز خوش نمیبیند. یا اگر کسی مال خود را باخت و ورشکست شد و در کارنامه او رباخواری وجود دارد عاقلانه است که بازندگی خود را منتسب به رباخواری خود کند چون خدواند متعال فرموده است: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثيمٍ: خداوند، ربا را نابود مىكند؛ و صدقات را افزايش مىدهد. و خداوند، هيچ انسانِ ناسپاسِ گنهكارى را دوست نمىدارد»(البقرة: 276)
بنابراین، کار عاقلانه برای متوسّطین مردم که گناه و ثواب را کما بیش به هم آمیختهاند این است هر چه از شدائد به آنها میرسد آن را به گناهان خود نسبت دهند حتّی اگر محملی برای آن نیافتند چرا که این امر با بندگی خدا و تزکیه نفس سازگارتر و به جادّه نجات نزدیکتر است. در آیات و روایات نیز بسیار توصیه و تأکید شده که انسانها چنین باوری را در خود پرورش دهند.
مطلب آخر اینکه حتماً باید توجّه داشت که شدائد و بلایا در هر حال امتحان خدا بوده ناشی از لطف خدا هستند، حتّی اگر از روی قهر خدا بوده مجازات دنیوی باشند. چرا که قهر و عذاب خدا نیز داخل در رحمت عامّ است. اینگونه امتحانات در حقیقت چیزی مثل عمل جرّاحی نمودن روی کودکان است که کودک هیچگاه زیر بار آن نمیرود ولی والدین و پزشک دلسوز به زور هم شده او را جرّاحی میکنند. امّا بلایایی که مؤمنان با آن مواجه میشوند مثل عمل جرّاحی بزرگسالان است که ناخوشایند ولی داوطلبانه است. امّا بلایای انبیاء مثل جرّاحی زیبایی و بلکه رقیقتر از آن مثل رفتن به پیرایشگاه است.
لذا نه تنها از امتحانات نوع دوم بلکه باید از امتحانات نوع اوّل نیز استقبال نموده مثل کودکی عاقل و توجیه شده تن به آن داده معاذالله خدا را متّهم به بیحکمتی و بیعدالتی نکرد. البته تن دادن به شدائد به این معنی نیست که انسان بنشیند و هیچ کاری برای رفع شدائد نکند. بلکه مقصود از تن دادن به بلایا این است که انسان به هنگام گرفتاری به بلا خود را نباخته از آن در مسیر رشد و تکامل خود بهره بگیرد، چرا که اساساً هدف از بلا نیز همین است که انسانها رشد نمایند و به حقّ رو کنند.
روزنامه کیهان
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان