دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مرد اتمی

✍️ سعید احمدی 
مرد اتمی
مرد اتمی
یازدهمین روزِ جنگ بود. خورشیدِ دم ظهر تهران، بی‌خبر از همه‌جا، توی آسفالتِ میدان بهمن می‌رقصید. داشتم پیچ می‌خوردم سمت نواب که چشمم افتاد به یک جوگندمی. مردی میان‌سال، با پیراهنِ آبیِ آسمانی. رنگ به‌شدت قهر با دود و جنگ و شلوار سرمه‌ای که آدم را یاد مهمانان تالار عروسی می‌انداخت. دستش را تندتند تکان می‌داد. تاکسی که نبود. همان تک و توک ماشین‌های گذری هم محل نمی‌دادند. با خودم گفتم: «این بابا وسطِ این خلوتیِ جنگ چه شاد می‌زنه! بذار سوارش کنم». دو_سه‌تا بوق زدم برایش؛ مثل بوق عروسی. شیشه را دادم پایین و گفتم: «سفر خوش! کجا به سلامتی؟». عین بچه‌ای که کیک تولدش را دیده باشد، چشم‌هایش برق زد و گفت: «ممنونم پسر! نواب. بعدشم تونلِ توحید. اگه گیشا هم بری، که دیگه خیلی نوکرم». سوار شد. راه که افتادم، با خوشحالی گفت: «داداش! تو امروز فرشته‌ی نجات منی! لنگه کفشِ گمشده‌ی آدم‌های شیک‌پوشِ بی‌ماشین!». خنده‌ام گرفت. گفتم: «پیرمردِ قشنگ! با این تق‌وتوق شهر، تو چرا موندی؟ لابد عزرائیل دیر اومده سراغت، خواستی جونت رو بدی دست اسرائیل». نگاهی انداخت به من؛ مثل دلال فرش که جنس را برانداز می‌کند. بعد با ادا گفت: «اولش که پیرمرد خودتی، جونم! دومشم من باید می‌موندم». گفتم: «بمونی چکار؟ که بری باغ وحش به شیرها غذا بدی؟».

قاه‌قاه خندید: «نه بابا! ما خودمون شیریم. راستش ماشینِ ادارمون، مشکل داشت، بردمش دم نمایندگی». جوری حرف می‌زد که با خودم گفتم: «نکنه فرمانده پدافند تهران کنارم نشسته!». پرسیدم: «کدوم اداره؟ برق یا آب و فاضلاب؟». باز خندید و گفت: «از دست تو! نه رفیق! نه!». چشمک زد و با لحنِ بازیگرهای تئاتر گفت: «پلاک‌قرمزیم دیگه... پلاک‌سرخ! امروز صبح، دو بار با مرگ شاخ‌توشاخ شدم».

دست کرد توی جیبش و یک کیسه چای گلستان درآورد. گوشه‌اش کمی پریده بود. گفت: «ببین! این چای باوفا از سازمان انرژی اتمی تو جیبمه». گفتم: «ای بلا! دزدیدیش؟». گفت: «دزد چیه؟ از کارمندای اونجام. کنار ماشین داشتم آب‌جوش می‌ریختم تو لیوانم که... بوووم! صدای غرش آسمون اومد!». چشمانش گرد شد؛ نمی‌دانم از وحشت یا هیجان. ادامه داد: «یه سایه دیدم که تندتر از بوقِ ماشین داره می‌یاد پایین! نگو که موشک بود. پریدم پشت فرمون و عین بز کوهی الفرار. خورد همون‌جا که بودم».

گفتم: «خدا را شکر که خودت و چاییت سالم موندین». نمی‌دانم از این حرفم خوشش آمد یا نه؛ ولی رفت توی فکر. بعد شماره‌ام را گرفت و گفت: «می‌خوام بدمش به خود گروسی آدم‌فروش». کارگر شمالی، پیاده شد. می‌رفت و پیراهن آبی‌اش توی آفتاب، می‌درخشید.

شب، تلفن زنگ خورد. خودش بود؛ اما این‌بار خسته و کمی مزه‌پران: «سلام قهرمان! اسماعیل؟ اون کارِ قبلی، تموم شد؟». چی؟ اسماعیل؟ گفتم: «پیرمرد! چشاتم که ضعیف شده. من اون آدم صبحی‌ام که شمارمو گرفتی بدی آدم‌فروشا. اسماعیل کیه؟». خنده‌اش با خمیازه قاتی بود: «آخ! ببخشید حاجی! بی‌خوابی‌های این روزا گیجم کرده». تلفن که قطع شد، ناخودآگاه به این چند کلمه فکر می‌کردم: عزارائیل، اسرائیل، اسماعیل و آدم‌فروش‌ها.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

دو اسم جامع خداوند

دو اسم جامع خداوند

در فرهنگ قرآنی، الله و رحمن دو اسم جامع الهی است که در بردارنده دیگر اسمای الهی است.
خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

من به شما عرض کنم که رعایت حق والدین علاوه بر آثار الهی و اخروی توفیقاتی را هم در زندگی نصیب انسان می‌کند.
چرا امام جعفرصادق(ع) قیام نکرد؟

چرا امام جعفرصادق(ع) قیام نکرد؟

چرا امام صادق(ع) با وجود 4000 شاگرد می‌فرمودند اگر فقط 40 یار می‌داشتم قیام می‌کردم؟
رابطه علم و صبر

رابطه علم و صبر

صبرهای سه گانه، یعنی صبر بر طاعت و صبر از معصیت و صبر بر مصیبت که در روایات آمده، زمانی تحقق می‌یابد که شرایطی فراهم آید.
رابطه ذره با نامتناهی

رابطه ذره با نامتناهی

اول چیزی که انسان در این نشئه دنیا بعد از بلوغ عقلی متوجه آن می‌شود این است که با ذاتی بسیار بسیار لایتناهی و غیر قابل‌وصف و بزرگ سر و کار دارد.

پر بازدیدترین ها

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

من به شما عرض کنم که رعایت حق والدین علاوه بر آثار الهی و اخروی توفیقاتی را هم در زندگی نصیب انسان می‌کند.
«اکراه و اجبار» در چه پرونده هايي و در کدام محاکم پذيرفته مي شود؟

«اکراه و اجبار» در چه پرونده هايي و در کدام محاکم پذيرفته مي شود؟

مطمئناً در دنياي پرتلاطم امروزي، يکي از موضوعاتي که مي تواند جوامع بشري را از اختلافات شخصي و جمعي در امان بدارد، «آشنايي با حقوق متقابل افراد با يکديگر و قانون» است که مهمترين اثر اين آشنايي و آگاهي را مي توان در پيشگيري از وقوع بسياري از مشکلات حقوقي دانست؛ بنابراين، امروز تلاش داريم تا موضوع «اکراه و اجبار» را بررسي کنيم.
حيات طيبه که يک زندگي مطلوب و ايده‌آل قرآني است چگونه براي انسان حاصل مي‌شود؟

حيات طيبه که يک زندگي مطلوب و ايده‌آل قرآني است چگونه براي انسان حاصل مي‌شود؟

حيات طيبه که يک زندگي مطلوب و ايده‌آل قرآني است چگونه براي انسان حاصل مي‌شود؟
بشير و نذير با هم و با تأکيد بر نذير (پرسش و پاسخ)

بشير و نذير با هم و با تأکيد بر نذير (پرسش و پاسخ)

چرا قرآن کريم و پيامبر گرامي اسلام(ص) هم بشير است و هم نذير و کداميک براي اصلاح و ساختن يک جامعه اهميت بيشتري دارد؟
ريشه‌ها و آثار خوارج 2

ريشه‌ها و آثار خوارج 2

اشاره: هفته گذشته به مناسبت شکست داعش، اهميت بازشناسي عقبه فکري آنها مطرح شد و از اين روي به سراغ بخشي از کتاب «جاذبه و دافعه علي(ع)» رفتيم که استاد شهيد به خوارج و آغاز پيدايش و عوارض رفتار و انديشه‌شان پرداخته‌اند.
Powered by TayaCMS