13 خرداد 1395, 10:10
عواملى که مىتواند در نرم شدن قلب انسان و پیدا شدن خشوع در آن مؤثر باشد به قرار زیر میباشند:
حقیقت عبادت این است كه انسان در مقابل معبود حقیقى، همه چیز خود را تسلیم كند. اشكال بزرگ و مانع اساسى تكامل بسیارى از ما این است كه ما در مقابل خدا، براى خودمان نوعى «صاحب اختیارى» قائل هستیم. ما فكر مىكنیم خودمان كسى هستیم ؛ما در مقابل خداوند براى خود خواستهها و ارادههایى قائلیم و حتى بسیارى از اوقات خواسته و اراده خود را بر خواست و اراده خداى متعال ترجیح مىدهیم: «أفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»؛(1)
پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داده است؟ مرتبهاى از «هواپرستى» در برخی از ما وجود دارد: «وَ ما یُوْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»؛(2) و بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند جز اینكه [با او چیزى را]شریك گیرند. در برخی مردم شائبهاى از شرك وجود دارد و «خداپرستى» با «خودپرستى» همراه است.به هر حال، براى رسیدن به مقصد و نمازى كه انسان را به معراج ببرد، راهى جز فرو شكستن وجود ندارد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُوْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (3)؛ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند؛ همانان كه در نمازشان فروشكستهاند. بین فرو شكستن در مقابل خدا و فرو شكستن نزد مردم یك تفاوت وجود دارد. فرو شكستن در مقابل مردم رنج آور است و انسان از آن عذاب مىكشد و برایش سخت است، اما وقتى این حالت در برابر خداوند به انسان دست مىدهد، انسان لذت مىبرد! برخى از بزرگان مىفرمودند، لذتى كه انسان از این حالت در مقابل خدا پیدا مىكند و اشكش به جهت خشوع در برابر خداوند جارى مىشود، از همه لذتهایى كه در دنیا وجود دارد بیشتر است، طورى كه آرزو مىكند اى كاش هیچ چیز دیگرى جز همین حال نبود و همیشه این حال برایش باقى مىماند!
اگر ما هنگام نماز حضور خدا را دست كم در حد یك انسان معمولى هم احساس كنیم، نمازمان با آنچه قبلاً بود متفاوت خواهد شد؛ چه رسد به اینكه حضور خدا را با مقام خدایىاش احساس كنیم! اگر همین مقدار هم خدا را باور كنیم حضور قلبمان بیشتر خواهد شد.در اثر تمرین و توجه به این امر، حالت خُردى و حقارت در مقابل پروردگار به انسان دست مىدهد و در مقابل عظمت الهى خود را ناچیز و كوچك یافته، كرنش مىكند.جالب است كه نماز هم با اشاره به همین مسأله، یعنى عظمت خداى متعال، شروع مىشود. ابتداى نماز باید «الله اكبر» بگوییم؛ یعنى باید به بزرگى و عظمت خداوند توجه و اعتراف كنیم و باز جالب است كه این ذكر بارها در طول نماز و حتى پس از پایان نماز و در تعقیبات آن تكرار مىشود. هنگام رفتن به ركوع و سجده و همچنین سر برداشتن از آنها، در تسبیحات اربعه در ركعت سوم و چهارم، در تسبیحات حضرت زهرا (س) پس از پایان نماز و در موارد متعدد دیگر، با ذكر «الله اكبر» به عظمت و بزرگى خداوند توجه داده مىشود. آن كسى كه انسان را خلق كرده و نماز را بدین صورت تشریع كرده، بهتر مىدانسته كه انسان چگونه باید تربیت شود و توجه و تكرار چه مفاهیمى بیشتر براى انسان ضرورت دارد.
خداى متعال نظام هستى را طورى قرار داده كه در آن، ارتكاب گناه آثارى سوء در پى دارد. خداوند در روز قیامت انسان را زنده مىكند و اگر فرد با ارتكاب گناه مستحق عقاب گردیده باشد او را به جهنم مىبرد و عذاب مىكند. بنابراین آنچه ترسناك است اعمال و رفتارهاى سوء خود ماست كه ممكن است بر اساس نظامى كه خداوند مقرر فرموده، ما را به سوى جهنم و عذاب الهى سوق دهد. یكى از راه هاى پیدا كردن خشوع در نماز، رسیدن به حالت «خوف از خدا» است.انسان با در نظر گرفتن اینكه در مقابل چه بزرگوار مهربانی بى حرمتى كرده و دست به زشت كارى و پلیدى زده است، احساس شرمندگى نموده حیایى فوق العاده مىكند و در مقابل خداوند سرافكنده و فروشكسته مىگردد.
انسان هر قدر كه كسى را بیشتر دوست داشته باشد، سعى مىكند خود را بیشتر به او نزدیك كند. در مورد خداى متعال نیز، هر چقدر محبت خدا در دل انسان بیشتر باشد، شوق نزدیكى و ارتباط و اتصال با او نیز در انسان بیشتر خواهد بود. محبت خدا، در نتیجه معرفت نسبت به صفات جمالیه الهى و توجه به آنها پیدا مىشود. شوق لقاى الهى در دل كسانى بیشتر است كه صفات جمالیه الهى را بیشتر و بهتر شناختهاند و محبت خدا در دلشان بیشتر است.اگر چنین حالتى تا حدودى در انسان حاصل شده باشد، از آن جا كه نماز را لحظه دیدار محبوب مىیابد، از این رو آتش شوق وصال در دلش زبانه مىكشد و هنگامى كه در نماز به وصال معشوق و محبوب خود مىرسد در مقابل او احساس خاكسارى و فروشكستگى مىكند. پیدایش اصل این حالت و نیز درجه شدت و ضعف آن، بستگى دارد به اینكه انسان تا چه حد شوق لقاى الهى را داشته باشد. شوق لقاى الهى نیز تابع میزان محبت انسان نسبت به خداى متعال است. محبت نیز تابعى از میزان معرفت انسان نسبت به صفات جمالیه الهى است.
از دیگر چیزهایى كه مىتواند به حضور قلبِ بیشترِ ما در نماز كمك كند و در روایات هم به آن اشاره شده است، توجه به این نكته است كه احتمال دارد این نماز آخرین نمازى باشد كه مىخوانیم! در روایتى، پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) در ضمن نصایحى به یكى از اصحاب به نام «ابوایوب خالد بن زید»، یكى از مطالبى كه اشاره فرمودهاند همین مطلب است: «فَصَلِّها صَلاةَ مَوَدِّع» (4) یعنى هنگام نماز طورى نماز بخوان كه گویا این آخرین نمازى است كه مىخوانى.
پی نوشتها:
1.سوره مبارکه جاثیه، آیه 23.
2.سوره مبارکه یوسف، آیه 106.
3.سوره مبارکه مؤمنون، آیه 2.
4.بحارالانوار، ج 73، باب 129، روایت 4.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان