21 آذر 1389, 0:0
كلمات كليدي : آزاد انديشي، عقلانيت ديني، دانشگاه
نویسنده :محمد رضا متانت
یکی از ضعفهای اساسی جامعه ایرانی که البته ریشههای آن را میبایست در توطئهها و دسیسههای چندین سدهای استعمار دانست نبود خودباوری و اعتماد است . پس از رکود فرهنگ اسلام و با آغاز دوران زعامت شرمگین قاجار و پهلوی و شکستهای پی در پی زعام به نوعی این باور در فرهنگ ایرانی ریشه دواند که ما نمیتوانیم موفق باشیم. اما خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی ایرانیها نشان دادند که میتوانند به پیروزیهای بزرگی دست یابند و پس از آن به نوعی با هدایتهای رهبرکبیر انقلاب و مقام معظم رهبری این فرهنگ خودباوری ملی جانی تازه به خود گرفت و با موفقیتهای پی در پی ایرانیها در تمام عرصههای علمی ، فناوری ، نظامی و ... تقویت شد. با این حال گویا در آغاز چهارمین دهه از انقلاب اسلامی در میان برخی از صاحب نظران علوم انسانی هنوز رگههایی از آن ضعف تاریخی وجود دارد . چند سالی است که رهبر انقلاب اسلامی تاکید جدی بر تولید دانش و علم بومی دارند با این حال گویا هنوز صاحب نظران این عرصه جسارت حضور در این میدان و پس زدن مبانی اومانیستی اندیشههای غربی را ندارند!
با این حال اگر بخواهیم یکی از اساسیترین اهداف پروژه ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی و تضارب مستقیم آرا را بر شمریم باید به بازسازی مسئله تفکر در ایران بپردازیم . بسیاری از صاحب نظران و اندیشهوران بر این باورند که ماهیت و ذات علوم - چه نظری و چه فنی - بر گرفته از یک فلسفه و ماهیت وجودی است که به نحوی موجب پدید آمدن و رشد و نمو آن علوم شده است. از این روست که بسیاری معتقدند علوم انسانی که هم اکنون در دانشگاههای کشور تدریس میشود مولد نوعی شکاکیت و عدم قطعیت در مورد مسائل دینی است چرا که اساسا فلسفه پدید آمدن این دانشها مبتنی بر نگاه ماتریالیستی چند سده اخیر غرب به انسان و جهان پیرامون است .
از این رو به نظر ضروری میرسد که برای دستیابی به پیشرفت حقیقی که مبتنی بر ارزشهای اسلامی و الهی باشد میبایست جرات نقد غرب مدرن و مبانی نظری آن در بین نخبگان پدید آید. در واقع اگر ما بخواهیم قطار پیشرفت و تعالی جامعه ایران با سرعت بیشتر و در مسیر درست حرکت کند میبایست به نقد مبانی نظری پرداخته و معماری تفکر در کشور را در دست بگیرم. بیشک آزاد اندیشی راهکاری مناسب در این عرصه به حساب میآید.
اما باید دانست بایستههای تحقق چنین آرمان قابل دسترسی در «بسط تئوریک عقلانیت دینی» است. به عبارت بهتر نخبگان باید ارزشها و باورهای دینی را با نیازها و مقتضیات قرن 21 تطبیق دهند. اما بی شک یکی از چالشهای پیش رو برای تحقق چنین امری شکستن فضای جامعه است. متاسفانه امروز در نگاه اغلب جوامع سنتی غرب مدرن نمونهای تام و تمام از توسعه و پیشرفت است. غرب در نگاه آن بهشتی بر روی زمین است که انسان با تمسک به «من خود بنیاد گر» پدید آورده است و میتوان به تمام آرزوهای انسانی در همین دنیا پاسخ داد.
شکستن هیبت پوشالی این تفکر که سالیان سال از سوی خود غرب بر سایر جوامع دیکته شده است نیاز مند آزاد اندیشی است. جامعه ما نیاز دارد تا غرب را به کرسی نقد و بررسی بنشاند. تصوری که از غرب پدید آمده است باید از بین برود. آسیبهای غرب مدرن که فریاد نخبگان غربی را نیز بلند کرده است باید در نظر افراد جامعه ما پدیدار گردد. بی شک اگر این ذهنیت کاذب از ذهن جوانان ما رخت بربندد و آنان غرب را بدون نقاب ببینند راه برای حرکت ایجابی به سمت تحقق پیشرفت اسلامی نیز پدید خواهد آمد. به عبارت بهتر میتوان در خلال همین آسیب شناسی تمدن غرب مدرن به بسط تئوریک عقلانیت دینی نیز بپردازیم.
لذا در نهایت میتوان گفت نخبگان جامعه ایرانی که وظیفه پرتاب ایران به آیندهای در خشان را دارند باید ذهنیت درستی از غرب داشته باشند و با جسارت و شهامت جرات نقد مبانی اندیشهای غرب را داشته باشند . از سوی دیگر همین تصور منجر به آن خواهد شد که ما درصدد ایجاد مبانی توسعه اسلامی که مبتنی بر عقلانیت دینی است حرکت کنیم و سخن آخر اینکه ایجاد گفتمان آزاد اندیشی در دانشگاهها اولین و مهمترین گام برای دستیابی به این هدف بزرگ محسوب میگردد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان