دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اصل تحقیق پذیری Principle of Verification

No image
اصل تحقیق پذیری Principle of Verification

كلمات كليدي : گزاره هاي تحليلي و تاليفي، آزمون پذيري، صدق، امر مشاهده پذير، امر نظري، تجربه گرايي منطقي، پوزيتيويسم منطقي

نویسنده : مجيد داودي

اصل تحقیق پذیری یا آزمون پذیری به معنای عام (انطباق ادعاهای فلسفی با واقعیت تجربه پذیر) همواره مورد توجه فلاسفه‌ای نظیر ارسطو، هیوم و کانت بوده است. اما این اصل به معنای خاص به وسیله تجربه گرایان منطقی (نئوپوزیتیوستها یا پوزیتیوستهای منطقی) مطرح شد. یکی از ویژگی‌های تجربه گرایان منطقی این بود که تلاش می‌کردند مبانی معرفت را به جای استقرار بر مفاد تجربه‌های شخصی، یا ادعاهای غیر قابل بررسی، روی اصل تحقیق پذیری تجربی مستقر سازند.

اصل تحقیق پذیری مهمترین آموزه پوزیتیویستهای منطقی است که مطابق آن یک گزاره تنها در صورتی معنادار است که یا تحلیلی باشد (انکارش مستلزم تناقض باشد) یا از نظر تجربی آزمون پذیر و تحقیق پذیر باشد. به بیان دیگر گزاره‌ها از یک جهت به تحلیلی و تالیفی و از جهت دیگر به پسینی و پیشینی تقسیم می‌شوند. از نظر پوزیتیویستها تمامی گزاره‌های تالیفی پسینی هستند و گزاره‌های متافیزیکی، اخلاقی و زیباشناختی هر چند از ساختار نحوی درستی برخوردار هستند، اما از آنجا که قابل آزمون تجربی نیستند، شبه گزاره بوده و به عبارت دیگر گزاره هایی نه صادق و نه کاذب بلکه گزاره‌های مهمل و بدون معنا هستند.

اصل تحقیق پذیری ابتدا به صورت خام به وسیله ارنست ماخ(1916- 1838) به این ترتیب مطرح شد که "آنچه نتوان آن را اثبات یا انکار کرد، ارتباطی با علم ندارد"[1]. ویتگنشتاین(1889-1951) نیز در رساله منطقی- فلسفی به این نکته اشاره می کند که "درک و فهم یک گزاره در گرو درک این است که گزاره در چه شرایطی صادق است"[2]. ویتگنشتاین در جلساتی که با وایزمن و شلیک داشته صراحتا این مطلب را بیان کرده است که معنای جمله بررسی صدق و کذب آن است[3]. آراء ویتگنشتاین در پذیرش اصل تحقیق پذیری توسط اعضاء وین تاثیر اساسی داشت. این اصل توسط شلیک، کارنپ و دیگر اعضاء حلقه وین جرح و تعدیل گردید تا قابلیت کاربرد در حوزه‌های مختلف را پیدا کند. رایشنباخ گزاره‌ای را معنادار معرفی کرد که تحقیق در مورد آن هم از نظر منطقی و هم به طور فیزیکی امکان پذیر باشد[4]. آیر در بخش "کنار گذاشتن متافیزیک" از کتاب زبان، صدق و منطق، تفسیر ابتدایی تجربه گرایان منطقی از اصل تحقیق پذیری را به این شکل بیان داشته است: "هر گزاره ای که با فرا روی از مرز ادراکات حسی به یک واقعیت ارجاع دهد، نمی‌تواند هیچ معنای اثبات پذیری داشته باشد. در نتیجه تلاش همه کسانی که برای توصیف آن واقعیت زحمت کشیده‌اند، صرف تولید مهملات شده است."[5] در واقع باید گفت آیر اولین کسی بود که ملاکی را که مطابق با آن قرار بود متافیزیک را از تفکر علمی جدا کند، آشکارا اصل تحقیق پذیری نامید. او این اصل را در قالب پرسشی بیان داشت که باید در مورد هر گزاره‌ای مطرح شود:" آیا هیچ مشاهده ای وجود دارد که آن را رد یا تایید کند؟" با این پرسش، آیر به اهمیت نقش مشاهده در تحقیق صدق گزاره ها اشاره می کند، پرسش از نقش و جایگاه امور مشاهده پذیر و ارتباط آن با امور نظری در اندیشه کارنپ، نویورات، واقع گرایان معاصر همچون سیلوس[6]، و تجربه گرایانی مانند ون فراسن[7] به یکی از مهم ترین پرسشهای فلسفه علم تبدیل شد.

به هر حال از دید آیر اگر مشاهده ای دال بر تایید یا رد گزاره یافت نشود، آن گزاره اصولا بی معنا است. در نتیجه اگر به آیر بگوئیم "عزراییل وجود دارد" از ما می پرسد چه مشاهده‌ای وجود او را تایید می‌کند؟ اگر بگوئیم مشاهده این امر که انسانها می میرند، وجود عزراییل را تائید می‌کند، او این مشاهده را می‌پذیرد، اما اشاره می‌کند که موضوع این مشاهده مردمی هستند که می‌میرند نه عزرائیل. به این ترتیب باورهای متافیزیکی و بسیاری از باورهای اخلاقی، دینی و زیبایی شناختی طبق این معیار بی معنا به حساب می‌آیند و در بهترین حالت تنها نمود "وضعیت عاطفی" افرادی هستند که به آنها عقیده دارند. مهمل قلمداد کردن قضایای غیر تجربی (که گزاره های ارزشی و هنجاری را نیز در بر می‌گیرد)، در رفتار پژوهشی تجربه گرایان منطقی نمود یافته و بحث درباره امور هنجاری، ارزشی و متافیزیکی از دایره بحثهای فلسفی آنها حذف گردیده است. از این رو اثر قابل توجهی از نئوپوزیتیویستها سراغ نداریم که به بحث در مورد اخلاق، زیبائی شناسی یا مذهب پرداخته باشد.

نکته مهمی که باید در این جا به آن اشاره کرد این است که تجربه گرایان منطقی میان "آنچه قابل تحقیق است[8]" و "آنچه در مورد صدق آن تحقیق شده است[9]" تفاوت قایل می‌شدند. برای مثال پژوهش در مورد این که "آیا خارج از زمین موجودات هوشمند وجود دارند؟" به نتیجه قطعی نرسیده است، اما این پرسش اساسا پرسشی تحقیق پذیر است و نمی‌توان آن را به عنوان پرسشی مهمل حذف کرد. در مقابل پرسشی مانند این که "آیا خداوند بینهایت خردمند است؟" از دید اعضای حلقه وین اصولا تحقیق پذیر نیست. طرفداران اصل تحقیق پذیری تنها گزاره های مربوط به امور مشاهده پذیر را گزاره های با معنا می‌دانند.

اما اصل تحقیق پذیری ضعفهای بزرگی داشت که از همان آغاز توجه برخی از تجربه گرایان منطقی و منتقدان آنان را به خود جلب کرد:

1. مطابق با اصل تحقیق پذیری، این اصل نیز بی معنا می‌شود، چرا که این اصل یک گزاره فلسفی است و هیچ مشاهده‌ای نمی‌تواند آن را اثبات یا رد کند. ویتگنشتاین با توجه به این مطلب که اصل تحقیق پذیری معنا گریبان گیر رساله هم می‌شود و آن را بی‌معنا می‌کند چنین بیان می‌دارد که آموزه‌های رساله درستی خود را متجلی می‌سازند، اما نمی‌توان آنها را به صورت معناداری در قالب کلمات گنجاند. گزاره‌های من بدین راه روشن کننده‌اند که آن کس که نگریسته مرا دریابد هنگامی که بر پایه گزاره‌های من بالا رود، آنها را بی معنا می‌یابد و به تعبیر دیگر او پس از بالا رفتن از نردبان، باید آن را به دور افکند. او باید بر این گزاره‌ها چیره شود تا جهان را به درستی ببیند[10]. گیلیس پس از نقل آراء ویتگنشتاین در این زمینه می‌گوید: این بیانات جذابیت نوشتاری خاصی دارد. با وجود این وقتی مولفی در صفحه پایانی کتابش بگوید نوشته هایش بی معنا بوده است، خواننده واقعا احساس ناآرامی می‌کند[11].

2. با این معیار تمامی گزاره‌های دارای سور کلی(برای مثال همه فلزات در اثر حرارت منبسط می‌شوند)، که اغلب گزاره‌های علمی را پدید می‌آورند، بی معنا تلقی می شوند، زیرا نمی‌توان درستی این گزاره را تحقیق کرد و هیچ مشاهده‌ای صدق این گزاره را اثبات یا تائید نمی‌کند.

3. بسیاری از مفاهیم اساسی علم نیز مطابق با این معیار بی معنا تلقی می‌شوند، زیرا ما هرگز مفهومی مانند حرارت را مستقیما مشاهده نمی‌کنیم؛ آنچه قابل مشاهده است، عمل اندازه‌گیری حرارت است.

با بی معنا شدن این مفاهیم و گزاره ها، اعتبار مبانی علم خدشه دار می‌شود. به این ترتیب معلوم شد برگرفتن معیار معناداری تجربی، نه تنها به حذف گزاره‌ای متافیزیکی، گزاره‌های مهمل و گزاره‌های ارزشی از دایره زبانِ با معنا می‌انجامد، بلکه معنا داری گزاره‌های علمی را نیز به خطر می‌اندازد.

از این رو در دهه 1940 تجربه‌گرایان منطقی در آنچه بعدها کارنپ آن را "آزادسازی تجربه‌گرائی" نامید رویکردهای مختلف در مورد اصل تحقیق پذیری در پیش گرفتند. بسیاری از فلاسفه علم و زبان از جمله کارنپ و آیر (در ویراست دوم کتاب زبان، صدق، منطق) سعی کردند این اصل را به شکلی جرح و تعدیل کنند که کارائی اش را حفظ کند. این گروه که در جناح چپ حلقه وین قرار داشتند، در مقابل محافظه کارانی که گرد شلیک گرد آمدند، معیار تحقیق پذیری را به شکلی ساده گیرانه تفسیر کردند تا گزاره های بنیادین علم را در خود جای دهد. آنها برای اصلاح اصل تحقیق پذیری، تفسیر جدیدی از مفهوم امور مشاهده پذیر و ارتباط آن با امور نظری ارائه کردند و تلویحا معنادار بودن امور نظری که مستقیما مشاهده پذیر نیستند را پذیرفتند. طبق این تفسیر تفاوت میان امور مشاهده پذیر با امور نظری چندان قاطع نبود. به این ترتیب علیرغم این که گزاره‌های اصلی علم (گزاره‌های دربردارنده مفاهیم نظری و گزاره‌های دارای سور عمومی) که به شکل قاطع مشاهده پذیر نبودند، با معیار تحقیق پذیری تائید می‌شدند[12].

کواین در مقاله کلاسیک خود دو باور جزمی تجربه گرائی(1951)، تمایز میان گزاره های تحلیلی و ترکیبی را از میان بر می دارد و به تبع آن اصل تحقیق پذیری تجربی را نیز زیر سوال می برد. از طرف دیگر مطابق با تز دوئم کواین (گزاره های ما، نه به صورت منفرد که به صورت یک کل منسجم در معرض آزمون تجربی قرار می گیرند)[13]. در این صورت باید گفت که واحد معنا از گزاره به کل دانش بشری تغییر می‌کند.

با وجود نقدهای بسیاری که به اصل تحقیق پذیری وارد شده است، این اصل کاملا از اندیشه فلسفی حذف نشده و فلاسفه‌ای مانند دامت و پاتنم متاخر همچنان باور دارند که می توانند محتوای جهان را به اموری تقلیل دهند که شرایط شناختی و عمل علمی جواز آن را صادر می‌کند[14].

مقاله

نویسنده مجيد داودي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی

پر بازدیدترین ها

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
Powered by TayaCMS