دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌

زندگینامه: باروخ اسپینوزا در سال 1632 از خانواده‌ای پرتغالی الاصل در آمستردام دیده به جهان گشود و در محیطی یهودی پرورش یافت.
نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌
نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌
نویسنده: یعقوب نعمتی وروجنی

زندگینامه: باروخ اسپینوزا در سال 1632 از خانواده‌ای پرتغالی الاصل در آمستردام دیده به جهان گشود و در محیطی یهودی پرورش یافت. او در سال 1656 به دلیل دست کشیدن از اعتقادات سنتی دین یهود تکفیر شد. او از جمله فیلسوفان عقل گرا محسوب می‌گردد که به عقل و منطق در حیات آدمی نقش اساسی می‌دهد. در سال 1675 نگارش اخلاق را به پایان می‌رساند اما این کتاب پس از مرگش انتشار می‌یابد. این اثر از اصطلاحات فنی هندسه اقلیدسی سرشار است: تعاریف، اصول موضوع، قضایای متعدد، نتایج منطقی و تبصره ها. با این همه مضامین کتاب به آنچه امروزه علم اخلاق به شمار می‌آید مربوط نمی شود. حجم زیادی از کتاب در باب جوهر و خداوند، عالم هستی و جایگاه انسان در آن و مابعد الطبیعه می‌باشد. سرانجام در سال 1677 جان می‌سپارد. اخلاق پس از مرگ او منشر می‌شود.‌

افکار و دیدگاه: اسپینوزا در کتاب اخلاق بیان داشته است که در جهان تنها یک جوهر وجود دارد و آن جوهر خداست. بنابراین هر آنچه وجود دارد به خداوند و وجود او مربوط می‌شود. خدا طبیعت را خلق نکرده بلکه خود او طبیعت است. یعنی جهان مظهر همه صفات خداوند است، او قائل به وحدت وجود است. اسپینوزا عشق عقلانی به خداوند را یکی از ابعاد فلسفه خویش می‌داند و باور دارد که این عشق انسان را به خوشبختی می‌رساند و از عشق دنیوی جداست.

اسپینوزا بین ابعاد ذهنی و جسمی انسان رابطه‌ای برقرار می‌کند و بر خلاف برخی فیلسوفان چون دکارت که می‌گفت ذهن و بدن از هم جدایند، اعتقاد داشت که امور ذهنی و امور بدنی ابعاد جدایی ناپذیر یک چیزند و در واقع ذهن و جسم یک چیزند. به اعتقاد وی انسان می‌باید تلاش نماید تا خویشتن و جایگاهش در عالم هستی را بشناسد و شناختی از جایگاه انسان در جهان هستی به دست آورده و فلسفه وجودی دستگاه آفرینش را دریابد. در این مسیر با تکیه بر عقل و پرهیز از احساسات زود گذر به جایگاهی عظیم برسد و به درجه والاتری از کمال دست یابد.

اسپینوزا در پاره‌ای از عقاید و دیدگاه‌هایش، فیلسوفی لیبرال تلقی می‌شود. وی همه امورات و مسائل جهان را در قلمرو عقل می‌داند و از این نظر فیلسوفی عقل گرا محسوب می‌شود. برخی معتقدند که الهیات و قلمرو ایمان در فلسفه و جهان بینی وی جایی ندارد. از دیدگاه وی جهان طبیعی مجموعه‌ای از علت و معلول نیست، بلکه تمام پدیده‌ها به صورت منطقی و معقول به یکدیگر مرتبط اند. هیچ پدیده و مسئله ای به صورت تصادفی یا اتفاقی به وجود نمی آید، چون در جهان طبیعی جایگاه و نقشی خاص دارد، به وجود آمده است. «اشیا فقط به همان ترتیب و نظمی که توسط خداوند آفریده شده‌اند، می‌توانستند آفریده شوند.»‌

از نظر اسپینوزا لازمه اینکه انسان درک و شناختی سنجیده از جهان و امورات مربوط به آن داشته باشد این است که به وسیله منطق و عقل آنها را مطالعه کند نه به دلیل تاثرات حسی آنی و غیر نظام دار. وی در کتاب «مقالات جدیدی در باب درک انسان» می‌پرسد: چرا ضرورتاً هر چیزی باید از طریق دریافت‌های اشیای خارجی کسب شود و هیچ چیز نمی تواند از درون ما بجوشد؟ آیا روان ما چنان تهی است که به جز تصاویر به عاریت گرفته شده از خارج، دیگر هیچ نیست؟ بدین ترتیب وی شناخت و آگاهی ذهن انسان را از طریق جهان بیرون و پدیده‌های قابل تجربه می‌دانست. البته شناخت صحیح تجربه را در سایه عقل می‌دانستند. تجربه انسان زمانی قابل قبول است که به وسیله عقل به دست آمده باشد. عقل نیز قوه‌ای است که انسان را از شرایط معمول عبودیت در مقابل میل و احساس نجات بخشد و به چنان مرتبه‌ای برساند که اعمالش را به عملی هدفمند و پایدار تبدیل کند، نه آنکه اعمال و افکار انسانی به وسیله توهم یا احساس گذرایی تعیین شود.‌

از نظر اسپینوزا عقلانیت و آزادی به یکدیگر پیوسته اند، انسان با کنترل احساس و عاطفه خود به وسیله عقل می‌تواند به آزادی دست یابد، احساسات زودگذر آدمی مانعی برای هدایت نفس به سر مقصد نهایی هستند. انسان با سلطه عقل در جوانب زندگی خویش می‌تواند آزادانه تصمیم گرفته و از کارهای خود نتیجه‌ای مفید و سودمند بگیرد. «آن چیزی آزاد نامیده می‌شود که صرفاً به ضرورت طبیعت خود وجود دارد و فقط خود، اعمال خویش را تعیین می‌کند.» با تعریف اسپینوزا از موجود آزاد، تنها هستی مطلقاً آزاد، خداوند است.‌

مبنای هستی شناختی اسپینوزا نسبت به انسان خود مختار، جوهر وجودی اوست. انسان بر اساس درک و شناخت خود از جهان و اراده ذاتی خویش می‌تواند از دیگر افراد متمایز گردد. در جهان هستی، هر موجودی که درک و تکاملش از دیگر مخلوقات بیشتر باشد فعالیت و کارکرد بیشتری خواهد داشت، همواره جوامع از وجود انسان متکامل و فعالیت‌های او بهره می‌برند، چنین شخصیتی نمی تواند فردی منفعل باشد. «هر چه کمال چیزی بیشتر باشد، فعالیت آن بیشتر و انفعالش کمتر است.» البته این اصل هستی، علاوه بر انسان بر طبیعت نیز حاکم است. از نظر اسپینوزا طبیعت هدف غایی و متفاوت خود را دارد و صرفاً قلمرویی برای استفاده انسان جهت رفع نیازهایش نیست. بنابراین اسپینوزا دیدگاه سود جویانه و استثمار گرایانه ای نسبت به طبیعت ندارد و به خود مختاری طبیعت و موجودات آن تاکید دارد. طبیعت و موجوداتش صرفاً جهت بهره برداری فعالیت‌های انسانی نیست، بلکه هدف و غایتی مخصوص برای خود دارند.‌

پس با این اعتقاد، جهان هستی علاوه بر دنیا و اجتماع انسان‌ها به قلمرو طبیعت و دیگر موجودات نیز تعلق دارد. وجه اشتراک انسان با دیگر موجودات طبیعی این است که همه خواستار بقای هستی و زندگی خود هستند و آزادی شرط لازم برای این امر است. البته آزادی به معنای فقدان موانع خارجی نیست، بلکه استقلال فکری و خودمختاری عقلی انسان جزء اساسی آزادی است. مطیع نبودن و عدم فرمانبرداری انسان از غرایز و احساس انسانی می‌تواند او را به آزادی و سپس خوشبختی برساند. انسان با خود مختاری عقلی در سعادت خود نقش اساسی دارد. بین آزادی و خوشبختی رابطه ای متقابل وجود دارد. انسان برده و تابع امیال نفسانی هرگز نمی تواند به آزادی واقعی و حقیقی برسد.‌

با پیوند دادن آزادی و عقل، برخی از اندیشمندان، اسپینوزا را از منتقدان بالقوه لیبرالیسم به شمار می‌آورند. مفهوم مثبت و تعریف واقعی که وی از عقل ارائه داده او را به لیبرال‌های عصر روشنگری مرتبط می‌سازد. اسپینوزا فرد گراست، او بر خلاف بسیاری از لیبرال ها، خود مختاری را جزء اولیه و شرایط ابتدایی فرد نمی‌داند، بلکه آن را مقصد و هدف نهایی فرد تلقی می‌کند. خودمختاری هدف و آرمان یک انسان عاقل است. از دید او آزادترین موجودات، عاقل‌ترین آنهاست و عاقل بودن به معنی عمل کردن بر طبق موازین طبیعت است. در جهان بینی اسپینوزا روابط فرد و طبیعت به وسیله عقل هماهنگ می‌شود.‌

نقد: تصویری که اسپینوزا در اخلاق از وضعیت بشری ترسیم می‌کند جایی برای خودانگیختگی انتخاب فارغ از قید اسباب و علل باقی نمی‌گذارد، مفهومی که شماری از فیلسوفان نظیر ِان ژل سارتر آن را جوهره اختیار می‌دانند. به زعم اسپینوزا حداکثر چیزی که می‌توانیم به آن نایل شویم این است که اعمال مان به جای آنکه از اسباب و علل بیرونی ناشی شود از اسباب و علل درونی سر بزند. با این همه توصیف غم انگیزتری که اسپینوزا از اختیار آدمی به دست می‌دهد اقناع کننده است و شاید درست‌تر هم باشد. ممکن است اعتقاد به اینکه می‌توانیم در مورد افکار و اعمال مان اختیاری فارغ از قید اسباب و علل داشته باشیم چیزی جز خیال اندیشی نباشد. اسپینوزا خود را کسی می‌دانست که پندار باطل اختیار مندی را افشا می‌کند.‌

اسپینوزا همانند کثیری از فیلسوفانی که پیش و پس از او می‌زیستند قابلیتی را که آدمی برای عقل ورزی دارد راه حکمت و سعادت می‌دانست. نظاره یا تامل عقلانی در خداوند نزد او والاترین صورت سعادت در حد مقدورات بشری بود و ثمرات و پاداش‌های خاص خودش را داشت. این به مانند نتیجه گیری سهل الحصول روشنفکری به نظر می‌رسد که در افکار خود تسلی پیدا می‌کند. شاید اسپینوزا در خصوص عقل و توانایی آن در رساندن ما به اقلیم سعادت، زیاده خوشبینانه بود. با این همه به طور قطع او راست می‌گفت که ما می‌توانیم با فهم پاره ای از اسباب و علل احوال روحی خویش، عنان زندگی خود را محکم تر در دست بگیریم.‌

بعد از اینکه اسپینوزا مفهوم خدای شخصی را کنار نهاد و تا آنجایی که مشتاقانه ثابت کرد که جهان طبیعت به نحوی از انحای مبین صفات خداست، می‌توانست گامی دیگر بردارد و به فلسفه الحادی اعتقاد آورد. خدایی که او وصف می‌کند تا آن مایه با خدای مسیحیت و یهودیت سنتی تفاوت دارد که اصلاً نام خدا زیبنده آن نیست. در واقع شماری از هم روزگاران اسپینوزا اعتقاد داشتند که فلسفه او در حکم الحاد است. با این همه خود اسپینوزا معتقد بود که وجود خداوند را به اثبات رسانده و اینکه زندگی نیک آن قسم زندگی است که جلوه گاه عشق ورزی به خداوند باشد.‌

مقاله

نویسنده یعقوب نعمتی وروجنی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
Powered by TayaCMS