دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گفت‌وگوی کریستوفر نولان با سقراط کبیر|نقد فیلم شوالیه تاریکی برمی‌خیزد

داغ‌ترین خبر این روزهای سینمای جهان که نمی‌دانم، چرا ژورنالیست‌ها و وبلاگ‌نویسانِ مرز و بوم‌مان این موضوع را پنهان کرده‌اند؟!! ...گفت‌وگوی کریستوفر نولان، کارگردان مؤلف هالیوودی با سقراط کبیر است. در بیان مطالب می‌توان تا حدودی خلط مبحث کرد و بر فرض یک را بعد از دو و سه را در…
گفت‌وگوی کریستوفر نولان با سقراط کبیر|نقد فیلم شوالیه تاریکی برمی‌خیزد
گفت‌وگوی کریستوفر نولان با سقراط کبیر|نقد فیلم شوالیه تاریکی برمی‌خیزد

[كد مطلب: 1736-3401]

حسین محمودی فرد

داغ‌ترین خبر این روزهای سینمای جهان که نمی‌دانم، چرا ژورنالیست‌ها و وبلاگ‌نویسانِ مرز و بوم‌مان این موضوع را پنهان کرده‌اند؟!! ...گفت‌وگوی کریستوفر نولان، کارگردان مؤلف هالیوودی با سقراط کبیر است. در بیان مطالب می‌توان تا حدودی خلط مبحث کرد و بر فرض یک را بعد از دو و سه را در میان قرار داد که به اصطلاح تعلیقی ایجاد کرده باشیم یا به گونه‌ای جایگاهی خاص برای محتوای مورد نظر در اذهان مخاطب ایجاد کرده باشیم ولی به روشِ قرآنی شیوه‌ی کلاسیک را برمی‌گزینم و از بـِ یه بسم‌ا... شروع می‌کنم.
سقراط: مردمانی را در مسکنی زیرزمینی به شکل یک غار که دهانه‌ی آن رو به روشنایی است، تصور کن و فرض کن که این مردمان از کودکی در این غار، زندانی بوده‌اند...
کریستوفر: مطلب شما صحیح ولی به دور از ساختار درام است و جایگاهی در فرم ندارد؟ این‌ها همه فرضیات است و نزدیک به بیان شاعرانه! ...(سقراط نگاهی غضب‌آلود به کریستوفر می‌کند و وی از ترس سکوت را برمی‌گزیند و دست بسته در مقابل استاد می‌نشیند.).
سقراط: ...و پاها و گردن آن‌ها، به زنجیر بسته است بدان‌سان که نمی‌توانند از جای خود تکان بخورند و به سوی دیگری، جز روبه‌روی خود، نگاه کنند و زنجیری که به گردن آن‌ها بسته شده، مانع این باشد که سر خود را برگردانند. روی یک بلندی، دور از آن‌ها، آتشی بر افروخته شده و روشنایی آن از پشت سر آن‌ها درخشان است. میان این آتش و دهانه‌ی غار زندانیان، جاده‌ی بلندی تصور کن و روی این جاده دیوار کوچکی در نظر بیاور، شبیه دیوارهای چوبی که خیمه شب بازان، میان خود و تماشاچیان قرار می‌دهند...
سقراط نگاه عاقلانه‌ای به کریستوفر می‌کند و منتظر واکنش اوست. کریستوفر سری تکان می‌دهد و در عقل‌اش واقعیاتی را کنکاش می‌کند.
سفری در ذهن کریستوفر: کریستوفر در مقابل استاد نشسته است و سعی دارد محتوای بیان شده را در قالب فیزیک ببیند؛ ذره‌ای به ذهن‌اش فشار می‌آورد و به این نتیجه می‌رسد چنین زندگی‌ای در نگاه انسان امروزی نوعی زندان است و می‌تواند بهترین تشبیهی باشد برای انسان‌هایی که محکوم‌اند به این که اسیر باشند تا زمانی که عقل به کمک‌شان بیاید و قدرتی فراتر از جسم بیابد در آن صورت می‌توانند از این زندان نجات پیدا کنند ( ناگهان سقراط، کریستوفر را با بیان مطالبی دیگر از تفکر بیرون می‌آورد.)
سقراط: اکنون تصور کن که در کنار این دیوار کوچک، (روی جاده)، مردمانی که قد آن‌ها از دیوار بلندتر است، می‌گذرند و همه جور افزار و اسباب، مجسمه انسان و حیوانات، سنگی یا چوبی به شکل‌های متفاوت در دست دارند. بعضی از آن‌ها سخن می‌گویند و بعضی دیگر، چیزی نمی‌گویند. ولی به خود ما (انسان‌ها) شباهت دارند. آیا تو گمان می‌کنی که در این وضعیت، زندانیان، از خود و همسایگان خود، چیز دیگری می‌بینند، جز سایه‌هایی که روشنایی آتش روی قسمتی از غار، که روبه‌روی آن‌هاست، انداخته است؟... آیا چیز دیگری ممکن است؟ وقتی این‌ها مجبور شده‌اند همه‌ی عمر خود را بدون حرکت دادن سر بگذرانند؟ آیا از چیزهایی که از پشت سر آن‌ها می‌گذرد، چیز دیگری، جز سایه می‌بینند؟ [بخش‌های سقراط، از تاریخ فلسفه‌ی شادروان دکتر محمود هومن، کتاب اول]
کریستوفر به یاد می‌آورد که افلاطون در روشنگری این نکته می‌گوید به همان‌سان که برای دیدن باید چشمان خود را به سوی دیدنی برگردانیم؛ برای شناختن نیز باید به آن‌چه شناختنی است رو کنیم؛ به همان‌سان که اگر چشم، بینا نباشد، دیدن ممکن نیست اگر روان نیز از توانایی شناختن بی‌بهره باشد، رساندن آن به شناسایی، ناممکن خواهد بود. برای این که بتواند فردی را صاحب زندان قرار دهد به این می‌اندیشد که باید تفکری نو ارائه دهد ولی از سوی کسی که خودش چشمان‌اش را به واقعیت بسته است. بهترین وضعیت در قالب درام برای فردی که حاضر است جان‌اش را برای ایدئولوژی در خطر بیندازد عشق است و وابستگی خانوادگی.
کریستوفر نشان می‌دهد که مردم اکثرا دست بسته‌اند و به اصطلاح روز خامِ افکار نظام سرمایه‌داری شده‌اند و سعی ندارند واقعیت را بپذیرند، همه چیز در حال نابودی است ولی خودشان را سرگرم دادگاهی کرده‌اند که در واقع می‌توان گفت با هر حکم به جان خودشان چنگ می‌زنند زیرا از نیرویِ خودشان بر لهِ دشمنِ فراتر از باورشان که خود چنین دادگاهی را فراهم کرده است استفاده می‌کنند.
به وضوح می‌توان چنین مطالبی را در فیلم‌های نولان یافت. شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد از نظر بیان محتوا قوی‌ترین نوع سه‌گانه‌ی شوالیه چه بسا بهترین و کامل‌ترین فیلم نولان است البته در غالب هوشی نویسنده. نولان با استفاده از گفته‌های بزرگان و تجربه‌های شخصی خویش دست به تجربه‌ای عظیم زده است و فیلمی به معنای واقعی تولید کرده است. همه چیز در فیلم شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد فیزیک است حتی محتوای شاعرانه‌ی سقراط، که به صورت زندانِ فردی که خود را به نحوی منجی عالم می‌خواند درآمده است.
بین و بتمن هر دو ایده‌آل‌های خودشان را دارند. در قسمت قبلی شوالیه جوکر بدمنِ فیلم و وجود بتمن را مکمل خویش می‌دانست. منتهای مراتب در آخرینِ از این سه‌گانه شخصیت مقابل بتمن، بین است. بین خودش را عاقل‌تر از دیگران می‌داند و قصد دارد دنیایی بسازد متناسب با خواسته‌های خودش گرچه در آخر فیلم غافلگیری‌ای وجود دارد و در میابیم که بین دست نشانده‌ی میراندا تیت دخترِ راس‌الغول، معشوقه‌ی جدید بتمن است. در بتمن آغاز می‌کند اولین از سه‌گانه‌ی نولان، راس‌الغول قصد دارد مردم گاتهام را قتل عام کند ولی بتمن مانع‌اش می‌شود و جان‌اش را می‌گیرد. در شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد میراندا تصمیم دارد کار نیمه تمام پدرش را تمام کند ولی قبل از آن آزادی‌ای به مردم می‌دهد که در اصل به آن‌ها نشان دهد که آزادیِ مطلق بدون هیچ گونه قید و شرطی متناسب با شعور انسانیِ مردم گاتهام نیست و همیشه باید برای چنین انسان‌هایی قانونی وجود داشته باشد پس چنین موجوداتی بهتر است که نباشند. کریستوفر معتقد به آزادی با قید و شرط است و آن را دست‌مایه‌ی تم فیلم‌اش قرار می‌دهد. بتمن به تنهایی توانایی مقابله با دشمنان را ندارد و از سویی دیگر مردم نیاز به فرمانروایی دارند که آن‌ها را راهنمایی کند. نولان تمام جوانب را در نظر می‌گیرد و با وجود شهردار و جانشین رئیس پلیس نشان می‌دهد که جامعه نیازمند فرمانروایی عاقل و شجاع است زیرا در غیر این صورت فرمانروا به موقع احساس خطر نشستن در کنار خانواده بهترین انتخاب‌اش است. افلاطون بر آن است که نیکبختی جامعه در گرو فرمانروایی انسان‌های دانا و دادگر است. از این رو تکیه‌ی او بر آریستوکراسی تکیه بر انسان‌های شایسته و برگزیده (aristoi) یعنی تأکید بر شرف و شایستگی اخلاقی و انسانی است و نه بر امتیازهای اجتماعی و طبقاتی که معمولا از نام «اشراف» در نظر می‌آید.
فرم و محتوا یک روی یک سکه‌اند... محتوا بدون فرم و زمانی که از محدوده‌ی فرم خارج شود تبدیل به شعار و یا خلط بحث می‌شود؛ فرم هم بدون محتوا تصاویری بی‌معنا است که پشت سرهم می‌آید و در آخر هم حرفی نمی‌زند زیرا حرفی برای زدن نداشته است و همچون بچه‌ای گم‌شده در پارکی، مخاطب را در عالم رؤیای فیلم و واقعیتِ زندگی رها می‌کند و در مثال‌های تا حدودی موفق در نگاهِ مخاطبینِ فیلم‌های صابونی در فضای خودش هم‌چون داستان‌های کلید اسرار عمل می‌کند که با پایان تیتراژ، شعار مورد نظر هم در ذهن مخاطب تمام می‌شود. فیلم‌های خوب همیشه در ذهن می‌مانند و تأثیر ناخودآگاه و خودآگاه‌شان در زندگی مخاطبین‌شان باقی می‌ماند. به امید روزی که مردم جهان همچون مردمانِ گاتهام طعم تلخ آزادی بی حد و حصر را نچشند و در حمایت از منجیِ زمانه بتوانند دنیا را از پلیدی‌ها نجات دهند؛ نکته‌ای با توجه به تأثیر از شوالیه تاریکی برمی‌خیزدِ کریستوفر نولان.

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده حسین محمودی فرد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی

پر بازدیدترین ها

دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
Powered by TayaCMS