كلمات كليدي : اسقف، كاتوليك، ارتدكس، كليسا، كشيش
نویسنده : محمد مهدي كاظمي
معنای لغوی
این کلمه از واژه یونانی اپیسکوپوس (Episkopos) میآید که مرکب از دو کلمه "اپی" و "سکوپوس" میباشد که به معنای مراقب و ناظر است.
درباره مفهوم این کلمه، ژوستین قدیس ( 155م) میگوید: «اسقف کسی است که در مجمع قربانی مقدس، بر صدر مینشیند»[1].
مقام اسقفی
این منصب تنها در مذهب کاتولیک و ارتدکس معتبر است. البته برخی کلیساهای پروتستان همچون کلیسای لوتری[2] و متودیستها[3] مناصبی با وظایف مشابه مقام اسقف دارند[4] ولی به طور کلّ کلیسای پروتستان تنها دو مقام کشیش و شماس را قبول دارد[5].
سیر شکلگیری مقام اسقفی در کلیسا
بر اساس عقیده این دو کلیسا، پس از صعود عیسی به آسمان، رسولان مسئولیت جانشینی عیسی را به عهده گرفتند که در رأس آنان پطرس رسول است.
رسولان در اواخر عمر خود، کسانی را به عنوان جانشینان خود میان امت مسیحی باقی گذاردند.
این جانشینان در میان کلیساهایی که از یهودیت نشأت گرفته بودند، کشیش[6] نام گرفتند.
در مقابل کلیساهائی که در دنیای یونانی زبان تأسیس گردید، به این اشخاص، اسقف میگفتند[7].
مسیحت معتقد است که این منصب ریشه در تعالیم پولس دارد. پولس در اولین رساله خود خطاب به تیموتاؤس چنین نوشت: «زنهار از آن کرامتی که در تو است که به وسیله نبوت با نهادن دستهای کشیشان به تو داده شده است بیاعتنائی منما».[8] او همچنین مأموریت دستگذاری پیران (کشیشان) را بر عهده تیموتائوس میگذارد و میگوید: «دستها به زودی بر هیچکس مگذار (1تیموتائوس 22:5)» و نیز میگوید که تعلیمات رسولان را به آنها بسپارد: «آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، بر مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند (2تیموتائوس 2:2)»
لذا این دو واژه در ابتدا به یک معنی به کار میرفت و عهد جدید نیز در مورد اطلاق این دو عنوان به یک خدمت صراحت دارد[9] ولی خیلی زود اختیارات و وظائف اسقفان از کشیشان که همکاران او محسوب میشدند، جدا گشت.
اولین اشاره به تفکیک میان مقامات کلیسایی
اولین کسی که اشاره کرد میبایست مقامات کلیسائی دارای ترتیب باشد "کلمنت روم" است. وی در رساله ای که از کلیسای روم خطاب به کلیسای قرنتس به نگارش در آورده است بر اهیمت نظم در کلیسا تأکید بسیاری دارد.
او هم چنین بر رعایت ترتیب صحیح جانشینی در خدمت مسیح تأکید میکند. خدا مسیح را فرستاد و او نیز رسولان را تعیین کرد و آنان نیز به نوبه خود اسقفان و شماسان را تعیین کردند[10].
کلیسای اسقفی غیر سنتی (مانند کلیساهای متدیستها، ناصری و بعضی از لوتریها و کلیساهای انجیلی) اهمیت جانشینی رسولان را منکرند اما اسقفها را از زمان عهد جدید به بعد شخصیتهای تاریخی مهمّی در کلیساهای مسیحی میدانستهاند. سایر گروههای مسیحی مانند آمیشها را اسقفهائی اداره میکنند که کار آنان صرفاً اجرائی است. بنا بر این معنای اسقف، همیشه واضح نیست[11].
کلیسای پروتستان و کاتولیک با انتصاب بانوان به مقام کشیشی (و بالطبع اسقفی) مخالفت دارند. اما در بین کلیساهای انگلیکن، پیروان کلیساهای اسقفی آن را مجاز میدانند. در یازده فوریه 1989، فصل جدیدی در مبارزات فمنیستی گشوده شد. در این تاریخ مادر روحانی باربارا هاریس که کشیش کلیسای اسقفی بود، به اسقفی کلیسایش در اسقف نشین ماساچوست منصوب شد[12].
سلسله مراتب کلیسائی
بعد از مرگ پولس، مرتبهای از نهادسازی (Institutionalization) اجتنابناپذیر مینمود.
از نظر تاریخی اثبات اینکه اسقفها جانشینان بلا فصل و انحصاری رسولان هستند ممکن نیست، چرا که در مسیحیّت اولیّه، یک زنجیرهی متصل از آیین دستگذاری از رسولان تا اسقفهای امروزی را نمیتوان یافت.
نهایتاً این نکته را میتوان ثابت کرد که به لحاظ تاریخی در مسیحیت اولیه، بعد از دوره رسولی، اسقفها و کشیشان محلّی به همراه معلّمان و دیگر مقامات کلیسائی به عنوان تنها رهبران جوامع مسیحی، رسمیت یافتند.
در مرحله بعد نظام حاکمیت اسقفی با ریاست تنها یک اسقف، به نحو روز افزونی، تکثّر اسقفها و کشیشها در یک شهر و سپس در سراسر نواحی کلیسا را از بین برد[13].
در حدود سال 110 میلادی در انطاکیه[14] با ابتکار اسقف ایگناتیوس، نظامی متشکل از سه مقام به وجود آمد که در سراسر امپراطوری معمول گشت: اسقف کشیش و شماس. که اسقف سِمت ریاست بر دو مقام دیگر را دارد. به نظر وی بدون این سلسله مراتب سهگانه کلیسائی وجود نخواهد داشت[15].
از نظر او چنانکه عیسی مسیح از خدا اطاعت میکرد، اطاعت از فرامین اسقف نیز لازم است و در حقیقت اسقف محور آئینهای کلیسا به شمار میآورد[16].
هم چنین سیپریان[17] اسقفان را محور اتحاد کلیسا میداند، لذا اسقفان که در کلیسای خود بالاترین مرجع هستند، باید در اتحاد و هماهنگی با یکدیگر باقی بمانند[18].
بنابر این تشکیلات کلیسای کشیشی اسقفی، مبتنی بر هیچ نوع نهادی که خود عیسی بنیان نهاده باشد نیست و به هیچ وجه نمیتوان آن را مطلقاً ذاتی مسیحیت دانست که مستند به سخنان عیسی مسیح باشد.
اما در عین حال این مناصب بنا به دلایل خود به صورت قاعده و هنجاری در کلیسای کاتولیک اولیّه پدیدار شد[19].
ارتقا به مقام اسقفی به انتصاب و تقدیس جدید نیازمند است[20].
نحوه انتصاب به این مقام
در دو کلیسای کاتولیک و ارتدکس، شخصی که میخواهد یکی از وظایف کلیسائی را بر عهده بگیرد، باید با دستگذاریِ مقام بالاتر، به این مقام منصوب شود. این آئین خود یکی از هفت راز کلیسا است.
انتصاب مقامات روحانی (Holy Order) از مهمترین شعائر به شمار میرود. زیرا اکثر شعایر را شخص کشیش میتواند انجام دهد، در حالی که مراسم دستگذاری فقط باید به دست اسقف صورت بگیرد.
برای تقدیس، سه نفر اسقف لازم است. در این عمل روحالقدس به شخص مورد نظر اعطا میگردد و شخص مورد تقدیس قرار میگیرد. تقدیس انتخاب یک شخص برای وظایف مقدس است. در این عمل به شخص قدرت انجام دادن وظایف کلیسائی داده میشود. وی پس از آن، قدرت تبشیر و تنذیر و اجرای مراسم کلیسائی را مییابد[21].
اگر چه کلیسای پروتستان این آئین را قبول ندارد و انتخاب مقامات کلیسائی را به عهده مردم میداند[22].
پس از این که شخص وارد مدارس الهیاتی مسیحیت شد، پس از گذراندن مرحله دانشجوئی، این امکان را پیدا میکند که در مراسم مذهبی به کشیش ها کمک کند.
در این مرحله به او شماس میگویند. پس از این مرحله و بعد از گذراندن دورههای خاص، توسط مراکز آموزشی که در آن تحصیل میکنند و یا توسط کلیسا و دبیران مربوطهی خود به حوزه کلیسائی مربوطه معرفی میشوند و درجه کشیشی را از دست اسقف اعظم و یا اسقف دریافت میکنند.
از میان کشیشها افرادی که واجد شرائط خاصی باشند، پس از طیّ دورههای علمی و خدمت در کلیسا به مقام اسقفی نائل میشوند و به عنوان مسئول کلیسا معرفی میشوند.
سن قانونی برای پذیرفته شدن در رتبه های عالی روحانی به ترتیب عبارتند از: بیست و دو سال برای معاونت شماسی، بیست و سه سال برای شماسی، بیست و چهار سال برای کشیشی و سی سال برای مقام اسقفی[23]
در کشورهائی که بر اساس معاهده دو جانبه، حقّ معرفی اسقف منطقه به کلیسای کاتولیکی واتیکان واگذار شده است، اشخاص واجد شرائط توسط سر اسقف حوزه خلیفه گری خود به دبیرخانه واتیکان معرفی میشوند و پس از بررّسی صلاحیت آنان توسّط پاپ، به مقام اسقفی منصوب میشوند.
اما کشورهائی که دارای چنین معاهدهای با واتیکان نیستند اسقفهای آن منطقه به وسیله مجمع اسقفها و یا مجمع کلیسای شرقی (بنا به حیطه شرح وظائف هر کدام) تعیین میگردند.
در تعیین اسقفهای هر منطقه از سوی واتیکان غالباً شرائط و مقتضیات منطقه و ویژگیهای فردی و سیاستهای خاصّ واتیکان مورد توجه قرار میگیرد[24].
تشکیلات اسقفی
کلیسای کاتولیک رم معتقد است که پطرس حواری، توسط عیسی مأموریت یافته بود و او نیز نخستین اسقف شهر رم را نصب کرد و این سلسله تا امروز ادامه پیدا کرده است.
در واقع پاپ رم، رهبر مسیحیان جهان است و از آن جا که انتصاب او با واسطه به عیسی مسیح میرسد، سخنش برای همه حجیت دارد.
ولی در نظام کلیسای ارتدکس شرقی اسقفهائی خاص که سلسله انتصابشان به یکی از حواریون (اعم از پطرس و دیگران) برسد سخنانش حجیت دارد.
تنها تفاوت این نظام با نظام کاتولیکی در این است که کلیسای ارتدکس رهبری پاپ و اسقف رم را به طور کلّ قبول ندارد و او را مساوی با سایر اسقفهای منصوب میداند زیرا این نظام تفاوتی میان پطرس و سایر حواریون نمیبیند[25].
وظایف اسقف
به مرور زمان نیاز به تنظیم کلیساها بر اساس نظام مدیریتی جامع احساس شد. لذا اسقف در رأس این هرم مدیرتی قرار گرفت و در هر شهری که جماعتی مسیحی در آن قرار دارد اسقف آن شهر، عنوان ریاست آن جامعه ایمانی را دارد[26].
در حقیقت اسقف به ریاست کلیسای منطقه خود منصوب میشود و تمام کارهای مربوط به آن کلیسا زیر نظر او انجام میشود.
دو کلیسای کاتولیک و ارتدکس میگویند که آیینهای کلیسایی (همچون عشاء ربانی و غسل تعمید) باید توسط اسقف یا کشیش منصوب از طرف او اجرا شود.
در مقابل کلیسای پروتستان معتقد است این امور را همه مؤمنین میتوانند اجرا کنند و وقتی یکی به اجرای آن همت گماشت از عهده بقیه ساقط میشود[27].
در اجرای مراسم کلیسا هیئتی از مشایخ (Presbyters) یا همان کشیشان (Priest) اسقف را یاری میکنند[28].
در هنگام اجرای مراسم، اسقف، عصای خاصی (crosier) را به دست میگیرد که نماد ریاست اوست [29].