كلمات كليدي : اباحه، اضطرار، مضطر، اذن، ضرر به جان و مال، باغ
نویسنده : قادر غديري
اباحه در لغت به معنای اذن و اجازه در انجام و ترک را گویند و اضطرار در لغت بمعنای نیازمندی و ناچاری است.[1] پس اباحه اضطراری بمعنای اجازه در هنگام ناچاری است.
اباحه در اصطلاح این است که هر حرامی با عارض شدن اضطرار و ناچاری حلال میشود مگر استثنائاتی که خواهد آمد. پس زمانیکه انسان به خاطر حفظ جانش ناچار به خوردن مرده یا خوک یا مال دیگری شود حرمت آن برداشته شده و حلال میشود. البته ذکر این نکته لازم است که فقط تکلیف برداشته میشود نه ضمان، پس اگر ناچار به خوردن مال دیگری بشود باید پول آن را به صاحبش بدهد گرچه خوردنش حلال است.
حدود اضطرار:
اگر انسان بر جان یا ناموس، یا مال خودش یا بر جان و مال و ناموس محترمهای غیر از خودش که حفظ آن واجب باشد بترسد، به گونهای که در حال عادی ضرر آن به اندازهای است که قابل توجه است مضطر میشود.[2] البته ارتکاب حرام در حال اضطرار به اندازهای جائز است که با آن اضطرار رفع میشود و بیشتر از آن جائز نیست.[3]
مستندات قاعده:
1. کتاب:
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر و ما اهل به لغیرالله فمن اضطر غیر باغ ولاعاد فلااثم علیه انّ الله غفور رحیم» [4]
یعنی خداوند، تنها گوشت مردار، خون و گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است، (ولی) آن کس که مجبور شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد گناهی بر او نیست خداوند بخشنده و مهربان است.
2. سنّت:
عن النبی(ص) قال:
«رفع عن امتی تسعة اشیاء: الخطاء والنسیان وما اکرهوا علیه وما اضطروّا علیه و الحسد والطیرة و....»
از پیامبر نقل شده که ایشان فرمودند: از امتم نه چیز برداشته شده؛ خطا و فراموشی و آنچه بدان اکراه شود و آنچه بدان مضطر شوند و...».[5]
برداشته شدن و رفع آنچه بدان مضطر شدهاند یا بمعنای رفع تکلیف است یا رفع عقوبت برانجام حرام میباشد و در هر دو صورت، جواز انجام فعل حرام در حال اضطرار ثابت میشود.
3.اجماع:
شهید ثانی فرموده: هیچ اختلافی نیست که اگر کسی که مضطر است و حلالی پیدا نمیکند خوردن محرمات برای او حلال میشود.[6]
4. عقل:
بعضی از فقها با عقل نیز برای اثبات این قاعده استدلال کردهاند: چون که عقل حکم به برداشته شدن حرمت هنگام مضطر بودن میکند خصوصاً زمانی که تلف جانی در میان باشد.
محقق اردبیلی فرموده: در تمام این امور (اضطرار) سزاوار است احتیاط شود چون دلیل عقل و بعضی از عمومات است پس باید به آنچه که معلوم و یقینی است اکتفا نمود.[7]
تطبیق:
محمد بن مسلم گوید: از امام صادق پرسیدم دربارهی مرد یا زنی که چشم خود را از دست داده است پس پزشکان بر بالین او آمدند و گفتند: تو را در یک ماه و یا 40 شب مداوا میکنیم به شرطی که در این مدت به پشت بخوابی. و حرکتی نداشته باشی آیا باید به همین صورت نماز بخواند؟ امام در این مورد، رخصت دادند و این آیه را خواندند:
فضمن اضطر غیر باغ ولاعادٍ فلاائم علیه.[8]
استثنائات این قاعده:
1. کسی که از حد خود تجاوز کند و ظالم باشد. به استناد آیه شریفه؛ غیر باغ ولاعادٍ
2.بعضی مثل شیخ طوسی[9] و شیخ انصاری خوردن چیزی که مست کننده است، را از قاعده استثناء کردهاند.
3. ریختن خون محترم گرچه از روی اضطرار باشد.