كلمات كليدي : ابليس، شيطان، جن، انسان
نویسنده : علی محمودی
برخی از لغت شناسان و مفسران «ابلیس» را واژه عربی میدانند که از« اَبلَسَ، یُبلِسُ،اِبلاس» به معنی یأس شدید، مشتق شده است و (ابلیس) بدین نام است چون از رحمت خدا ناامید و مأیوس است.[1]
نام اصلی ابلیس "حارث" (حرث) بوده است.[2] که پس از سجده نکردن بر آدم و رانده شدن از درگاه الهی "الشیطان" نام گرفت.[3]
شیطان اسم عام (اسم جنس) و ابلیس اسم خاص (عَلَم) میباشد به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذی و منحرف کننده گفته میشود،[4]
و این واژه یازده بار در قرآن تکرار شده است.
ابلیس از دیدگاه قرآن:
الف) ماهیت ابلیس:
به تصریح قرآن، ابلیس از جنیان است.
«فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ » [5]
«آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود»
شاهد دیگر اینکه، انسان از خاک و جن از آتش آفریده شده است چرا که ابلیس جنس خود را از آتش معرفی کرده است:
« خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ » [6]؛ «مرا از آتش آفریدی»
ب) علت رانده شده ابلیس:
خود بزرگبینی(استکبار) و سجده نکردن بر آدم باعث رانده شدن ابلیس شد.
« أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ » [7]
«من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او از گل»
حسادت ابلیس نسبت به جایگاه انسان، عامل دیگر سرپیچی ابلیس بود؛
« قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَـذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ » [8]
«گفت به من بگو این کسی را که بر من برتری دادهای (به چه دلیل است؟)»
ج) گسترۀ فعالیت ابلیس:
قرآن کید و حیله شیطان را ضعیف دانسته و میفرماید:
«انّ کَیدَ الشّیطانَ کانَ ضَعیفاً» [9]
«نقشه شیطان (همانند قدرتش) ضعیف است»
همچنین تسلط او بر بندگان خدا را هم نفی میکند؛
« إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ » [10]
«بر بندگانم تسلط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی کنند» [11]
بنابراین نقش شیطان تنها وسوسۀ انسانهاست ولی تصمیم نهایی با شیطان نیست بلکه با خود انسان است.[12]
د) اهداف و شیوههای ابلیس در گمراه ساختن انسانها:
1. تهاجم همه جانبه؛
« ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ...» [13]
«سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان میروم»
2. ایجاد دشمنی و بازداشتن از یاد خدا و بویژه نماز؛
« إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ » [14]
«شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد، آیا خودداری خواهید کرد؟»
3. دعوت به کفر؛
« کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ » [15]
«کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت:کافرش اما هنگامی که کافر شد گفت من از تو بیزارم...» [16]
هـ) عوامل نفوذ ابلیس در آدمی:
1. پذیرش ولایت ابلیس و شرک به خدا؛
« إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ » [17]
«تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند و آنها که نسبت به او (خدا) شرک میورزند»
2.روی گرداندن از یاد خدا؛
« وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّّضُ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ » [18]
«هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست»
3. گناه؛
« إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ » [19]
«شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند به لغزش انداخت»[20]
و) راههای مقابله با شیطان:
1. اخلاص
« وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ » [21]
«و همگی را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را»
2. استعاذه؛
« وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ » [22]
«و هرگاه وسوسهای از شیطان به تو رسد به خدا پناه ببر»
3.توکل و ایمان؛
« إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» [23]
«چرا که او بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل میکنند تسلطی ندارد» [24]