دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابوالعباس سفّاح عباسی

No image
ابوالعباس سفّاح عباسی

كلمات كليدي : تاريخ، ابوالعباس، سفاح، اولين خليفه عباسي، امويان

نویسنده : مريم علوي

عبدالله بن محمد بن علی بن عباس معروف به ابوالعباس نخستین خلیفه عباسی بود. وی در سال 105 ق در حمیمه واقع در شراة شام متولد شد و در همان سرزمین رشد کرد.[1]

وی و برادرش منصور که از او بزرگتر بود دارای تشابه اسمی بودند و هر دو عبدالله بن محمد نام داشتند به همین جهت مورخان ابوالعباس سفاح را عبدالله اصغر و برادرش ابوجعفر منصور را عبدالله اکبر می‌نامیدند.[2]

وجه تسمیه سفاح

سفاح دارای معانی متعددی از جمله خونریز و بخشنده است. گروهی وجه تسمیه سفاح به بخشنده را از این جهت می‌دانند که به کوفیان پشتیبان انقلاب، وعدۀ افزایش مقرری داد و گروهی معتقدند وجه تسمیۀ سفاح به خونریز از آن روست که وی در خطبه‌اش خود را مردی نامید که خونریز است و همه چیز را حلال می‌‌شمارد و مردی انقلابی است که هر چیزی را نابود می‌کند.[3]

خلافت سفاح

ابوالعباس به شیوۀ خلفا، پس از انتخاب شدن، خطبه‌ای در مسجد کوفه ایراد کرد و در آن هدفش را از برپایی انقلاب عباسی شرح داد و به امویان بعنوان غاصبان خلافت ناسزا گفت و اعلام کرد که می‌خواهد انتقام خونهایی را که امویان از هاشمیان ریخته‌اند بگیرد.

وی در راستای همین سیاست سپاهی به سرداری عموی خود عبدالله بن علی، به جنگ با مروان آخرین خلیفه اموی گسیل کرد. عموی سفاح مروان را در کنار رود زاب در جنگی که به همین نام مشهور شد شکست داد و او را تا جزیره و شام و از آنجا تا فلسطین تعقیب کرد، با این شکست پایه‌های سست حکومت امویان از هم گسیخت.

به دستور سفاح کشتار و تعقیب امویان پس از پیروزی در زاب هم ادامه یافت و هنگامی که سفاح سر مروان را دید گفت: خدا را سپاس می‌گویم که انتقام مرا در قوم تو باقی نگذاشت سفاح همچنین داود بن علی را به ولایت کوفه و حجاز گماشت و گویی مأموریت اصلی او تعقیب و کشتار امویان بود. داوود نمایندۀ سفاح در کوفه پس از برگزاری موسم حج گروهی از امویان را در مکه به قتل رساند و گروه دیگری را به زندان سپرد تا مردند و عده‌‌ای را بر زنجیر کشید و به طائف فرستاد تا در آنجا کشته شوند و آنگاه به مدینه رفت و در آنجا نیز به کشتار امویان پرداخت.[4]

گویند روزی گروهی از امویان در حضور سفاح بودند که شاعری وارد شد و برای تهییج وی شعری خواند و دشمنی قدیم و خونهاییی را که امویان از بزرگان هاشمی ریخته بودند یاد کرد، سفاح با شنیدن اشعار به هیجان آمد و دستور داد امویان حاضر را از دم تیغ گذراندند.[5]

عبدالله بن علی به فرمان سفاح قبور بنی امیه از جمله قبر یزید بن معاویه و هشام بن عبدالملک را شکافت و استخوانهای پوسیدۀ هشام را شلاق زد تا بدین وسیله انتقام شلاقهایی را که او بر پدرش زده بود باز ستاند.[6]

سفاح ابتدا در کوفه ساکن بود و از آنجا به هاشمیۀ کوفه رفت و پس از مدت کوتاهی به شهر انبار در شمال کوفه واقع در کناره‌های فرات رفت و در کنار آن برای خودش شهری ساخت که به هاشمیۀ انبار معروف شد و تا زمان مرگش در آنجا اقامت داشت.

ابوالعباس سفاح هنگامی که خلیفه شد به جز آنچه سپاهش در اختیار داشت چیزی نداشت. وی در راستای استحکام حکومت بنی عباس از برادران، عموها و برادرزادگان خود یاری خواست و آنان را در حکومت خود مشارکت داد تا از یکسو فرماندهان و داعیان، بدون ایشان کار را به انحصار خود در نیاورند و از سوی دیگر قدرت به صورت تدریجی به افراد خاندان عباسی منتقل شود.

در عین حال هنگامی که سفاح مناصب را به نزدیکان خود واگذار کرد متوجه شد که برخی از فرماندهانش رنجیده خاطرند لذا به آنان نیز اطمینان داد که مشارکت خاندانش فقط جنبۀ تشریفاتی دارد چنانکه به یکی از فرماندهان سپاهش هنگامی که برادرش منصور را به همراه او فرستاد، نوشت: سپاه سپاه توست و فرماندهان توأند اما دوست داشتم که برادرم حاضر باشد و کار را به عهده بگیرد.[7]

ابوالعباس برای تثبیت حکومت خود زمان بسیاری صرف کرد و با رهبران عربی که امویان را یاری کردند جنگید. پس با فرماندهانی چون ابوسلمه خلال که او را برای رسیدن به حکومت یاری کردند ولی بعدها اقدامات جدایی طلبانه آنان آشکار شد مقابله کرد.

ابوسلمه ملقب به وزیر آل محمد به انتقال خلافت از بنی عباس به آل علی متهم بود. سفاح تصمیم داشت پس از رسیدن به خلافت به او حمله برد اما فضای حکومت نوپا اجازۀ چنین کاری را نمی‌داد از این رو او را در مقامش ابقا کرد. بعدها با طرح نقشه‌ای و با جلب رضایت ابومسلم، ابوسلمه خلال را به قتل رسانید.

خلافت صفاح تقریباً یکسره به سرکوبی بی رحمانۀ مخالفان دولت عباسی و هواخواهان بنی امیه سپری شد. در نتیجۀ این خونریزی‌ها نه تنها بنی امیه نابود شدند بلکه آل علی و شیعیان و حتی یاران و دعوتگران خویش را که خلافت و دولتشان مرهون زحمات آنان بود از میدان به درکردند. چنانکه سفاح علاوه بر قتل ابوسلمه خلال با طرح نقشه‌ای افرادی را به وعدۀ حکومت خراسان بر ضد ابومسلم بشورانید اما ابومسلم از این نیرنگ آگاهی یافت و به نشانۀ آگاهی از توطئه مرموز دستگاه خلافت سر یکی از عاملان توطئه را برای سفاح فرستاد و خلیفه نیز از بیم شورش خراسانیان و ابومسلم جز سکوت چیز دیگری را مصلحت ندانست.[8]

پایتخت سفاح

پایتخت سفاح شهر هاشمیه در کنار انبار، واقع در غرب فرات بود. انبار به دست شاپور پسر هرمز و ظاهراً به منظور ایجاد مرکزی برای ذخایر و مهمات جنگی دولت ایران بنا شده بود سفاح بنای آن شهر را تجدید بنا کرد و قصرهایی در آن بر پا کرد و سرانجام در ذی حجه 136 ق در همان جا به علت بیماری آبله درگذشت [9] و در قصر خود به خاک سپرده شد.

سر انجام سفاح

سفاح پیش از مرگ در نامه‌ای خلافت را بعد از خود به برادرش منصور و پس از او به عیسی بن موسی بن محمود واگذار کرد. هنگامی که سفاح در گذشت منصور در حجاز امیر الحاج بود، به همین جهت برادرزاده‌اش عیسی بن موسی بن محمد ولیعهد دوم برای منصور از مردم بیعت گرفت و خلافت در خاندان بنی عباس پس از مرگ سفاح به منصور منتقل شد.

مقاله

نویسنده مريم علوي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS