عرفان كيهاني، خداشناسي، مقدسات، شعور كيهاني
محمود رضا قاسمی
اساسیترین موضوع در عرفان حلقه، اتصال به حلقههای شبکه شعور کیهانی است. بزرگ ترین ارمغانی که عرفان حلقه به پیروان خود میبخشد و مدعی است که با این ارمغان پیروانش را در مسیر عرفان عملی قرار میدهد و پیش میبرد، همین اتصالات است!
اما شعور کیهانی چیست؟ اتصال به آن چه معنایی دارد؟ و چگونه این اتصال افراد را درمسیر عرفان عملی قرار میدهد؟ این پرسشهای اساسی برای تمامی کسانی که فرصت تامل روی گفته و نوشتههای عرفان حلقه را به خودشان میدهند، پیش میآید. دراین مقاله کوتاه که از سایت برهان انتخاب شده به نقد و بررسی این پرسش ها،پاسخها و ادعاهایی که از منابع عرفان حلقه برای آنها به دست میآید، میپردازیم.
شعور کیهانی
از دیدگاه عرفان حلقه، شعور کیهانی هوشمندی نهفته درجهان مادی است. به این معنا که اگر از منظر فیزیک کوآنتوم جهان مادی به واقع انرژی است، از منظر عرفان حلقه جهان مادی از شعور آفریده شده و حقیقتاً شعور است.
«جهان هستی مادی از شعور آفریده شده وتمامی اجزا و ذرات آن شعور هستند.»(انسان از منظری دیگر. ص 69) با این وصف شعور کیهانی حقیقتی متعالی نیست، بلکه جوهره اصلی این جهان است که تمامی جهان مادی از آن درست شده است. شعور کیهانی درحقیقت میلی درونی است که هر ذره را به رقص و حرکت وادار میکند؛ (انسان از منظری دیگر. ص 59) و حقیقتی را که به صورت ماده به نظر ما میرسد، پویا میسازد.
جهان مادی اگر چه به واقع همان طور که میبینیم به نظر ما میرسد، اما درحقیقت شعور است و از ذرات و اجزای شعوری تشکیل شده است و عرفان حلقه میکوشد تا مردم را به این شعور متصل کند. از نظر حلقه این شعور همان رحمت عام خداست که تمامی موجودات را فراگرفته و اتصال با آن، راه خداشناسی است. (انسان از منظری دیگر ص 15تا 18) با این وصف دراساس نامه عرفان حلقه آمده است که شعور کیهانی یا هوشمندی الهی شامل دو شبکه منفی و مثبت است. (عرفان (کیهانی حلقه) ص 93).
اگر شبکه شعور کیهانی را به تعبیر عرفان حلقه رحمت عام خدا بدانیم یا شعور الهی بدانیم مشتمل برجنبههای منفی و مثبت پنداشتن آن خطایی فاحش و سقوطی سخت در راه خداشناسی است. اساساً رحمت منفی یا شعور منفی در عالم وجود ندارد. به خصوص آن گاه که به خداوند نسبت داده میشود. قهر خداوند منفی نیست بلکه عملکرد بنده، منفی است که او را سزاوار قهر الهی میسازد.
قهر خداوند کاملا مثبت است و از حکمت، قدرت و عدالت او جاری میشود.
کسانی که از رحمت خداوند برخوردار میگردند منفی یا مثبت عمل میکنند.
فرصتی که خداوند به شیطان داد، منفی نیست بلکه او و عملش با تباه کردن این فرصت منفی میشوند و در شقاوت خود بیش تر و بیش تر فرو میروند.
شعور منفی وجود ندارد، از دیدگاه قرآن کریم موجودات عالم یا با شعوراند و یا بی شعور. البته کسانی که درشمار از گروه اول نیستند، ممکن است شعور الهی را منفی تصور کنند و متوجه نشوند که مشکل درخودشان است. زیرا به طور معمول حب ذات باعث میشود که انسان نقایص خود را نبیند و متوجه اشکالات خود نشود. آمار برهانهای قاطع و نشانههای روشن تایید میکند که هوشمندی الهی سراسر مثبت است و رحمت عام وخاص او سراسر خیر و روشنایی است، اما کسانی هستند که از شعور الهی کناره میگیرند و از رحمت او به درستی بهره نمی برند، در شبکه منفی قرارمی گیرند.
خداشناسی، چگونه؟
پرسش دیگر این است که عرفان حلقه درجست وجوی خداشناسی و ارتباط با خداست و یا به شعور کیهانی سرگرم شده است؟
تبیینی که از خداشناسی و راه خداشناسی در عرفان حلقه وجود دارد این است: «عرفان کیهانی(حلقه)، شعور الهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از این راه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات میرساند و درواقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی میگردد.» (عرفان کیهانی (حلقه) ص .71 نیز انسان از منظری دیگرص 94)
این تبیین از خداشناسی بسیار ناقص و در راه خداشناسی ناکام کننده است. بسیاری از مادی گرایان که منکر وجود خدا هستند، شعور کیهانی را میپذیرند و معتقدند که ماده خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبیری دیده میشود، سرچشمهای فراتر از همین عالم مادی ندارد. تئوری شعورمندی عالم در سدههای اخیر از سوی کسانی باز تولید و مطرح شده که منبع هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی میکنند و برای توجیه تدبیر و حکمتی که درجهان جاری است، به خود مختار بودن و شعورمندی ماده، معتقد شدهاند. بنابراین کسی که خداوند را نشناخته باشد، یا تبیینهایی که در عرفان حلقه وجود دارد در خداشناسی خود ثابت قدم میشود، نه این که خداشناسی برسد، هر چقدر هم که شعور کیهانی در عمل بیشتر اثر بگذارد، درافراد بی ایمان به خدا، ایمان به شعور هستی مادی بیش تر میشود، نه ایمان به الله تبارک و تعالی.
استفاده از تعابیری مثل این که شعور کیهانی «یدالله» و «حبل الله» است، موجب معرفت خداوند، ایمان به او یا تقویت باور نمیشود. انسان میتواند با معرفت عقلانی و سپس بر افروختن آتش عشق الهی به سوی او برود. معرفت عقلانی که منطق روشن، برهان محکم و توصیف درست از اسما و صفات الهی را میخواهد. شناخت، مقدمه عشق است، کسی که با قلب پاک او را بشناسد، عشق به او را تجربه خواهد کرد و عشق الهی وجودش را فرا خواهد گرفت.
براهین خردپسند و یا دست کم اقناع عقلی درمورد معرفت خداوند میتواند بسیاری از آشفتگیهای ذهنی را در راه معرفت به سامان آورد، اما درعرفان حلقه از این ظرفیت استفاده نمیشود. زمینه سازی برای کشف و شهود و چشیدن عشق الهی درهیچ یک از تعالیم عرفان عملی حلقه دیده نمی شود. تنها یک اتصال است که قراراست درهای معرفت را بگشاید و بدون عمل عرفان عملی را به ارمغان آورد.
عرفان حلقه همه راههای معرفت و عشق الهی را بسته است. نه با منطق و عقل عبودیت کاری دارد و نه از توصیف صفات الاهی چنان که در قرآن کریم و سایر کتابهای آسمانی آمده بهره میبرد. نسبت به دین داری و بی دینی، پرهیزکاری و خیانت کاری، پاکی و ناپاکی هم بی تفاوت است. (انسان از منظری دیگر. ص 15، عرفان کیهانی، ص 102) پس چگونه میتواند خداشناسی را محقق کند؟
خداشناسی فرعی بر شناخت و پیوند با شعور کیهانی
تکیه گاه عرفان حلقه، شعور کیهانی است و خداوند طفیل بحث از شعور کیهانی مورد اشاره قرار میگیرد. «همه انسانها میتوانند در هوشمندی و شعور حاکم بر جهان هستی به توافق و اشتراک نظر رسیده، پس از آزمایش و اثبات آن، به صاحب این هوشمندی که خداوند میباشد، برسند.» (عرفان کیهانی. ص 58)
در این مجموعه از اصول و آموزهها، ناشناختنی پنداشتن خداوند به کمک جایگزینی شعور کیهانی و کنار گذاشتن، کم رنگ کردن معرفت خدا و عشق به او آمده است و به این ترتیب تمام تکیه این عرفان از خداوند به شعور کیهانی که شعور هستی مادی است، منتقل و محدود میشود.
«انسان نمیتواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان میشود و انسان معشوق میباشد و مشمول عشق الهی و انسان میتواند فقط عاشق تجلیات الاهی، یعنی مظاهر جهان هستی شود.» (عرفان کیهانی. ص 124) و «تجلیات الاهی - شعور کیهانی» (عرفان کیهانی. ص 63)
بنابراین انسان تنها میتواند هوشمندی هستی مادی را بشناسد و به آن عشق بورزد. این شالوده غیرالهی که به لحاظ روشی بر روی یافتن قدرت درمانگری به عنوان راه خداشناسی تکیه میکند، در مقام هدف گذاری کاملا از خداوند دور شده و این طور بیان میدارد که:
«درمانگری، به عنوان یک روش تجربی برای درک عرفانی موضوع کمال، در راه رسیدن به اهداف زیر مورد استفاده قرار میگیرد: - شناسایی و آشنایی عملی با هوشمندی حاکم بر جهان هستی (شعور الهی) - رهایی از گرفتاری در خویشتن - خدمت به خلق و انجام عبادت عملی - شناختن گنج درون و تواناییهای ماورایی - انسان شناسی (به عنوان بخشی از خودشناسی) - حرکت در جهت نزدیکی به دیگران و فراهم نمودن امکان وحدت» (عرفان کیهانی. ص 106 و 107)
در این اصل از اساس نامه حلقه که به هدف گذاری مربوط میشود، محوریت هوشمندی هستی مادی یا شعور کیهانی به صورت انحصار اهداف در گرایش به قدرتهای ماورایی، استفاده عملی از قدرت هوشمندی کیهانی و نزدیکی انسانها به هم بروز پیدا کرده است. نکته مهم و قابل توجه در این اهداف این است که هیچ نامی از خداوند برده نمیشود و قدرت شعور کیهانی نقش اصلی را در آن پیدا کرده است.
با این که این اهداف نوعی خود مداری و انسان محوری را به نمایش میگذارد، اما تحلیل این اهداف در بافت کلی اصول و آموزههای عرفان حلقه، محوریت شعور کیهانی را نشان میدهد. تکیه به شعور کیهانی به جای تکیه به خداوند، مبانی انسان شناسی حلقه را تحت تاثیر قرار داده است. از نظر آنها انسان فراتر از وجود شخصی خود در بستر هستی مادی، شعور و انرژی کیهانی تعریف میشود.
«فراکل نگری» نگرشی است نسبت به انسان که در آن انسان به عظمت و وسعت جهان هستی دیده میشود. در این دیدگاه، انسان متشکل است از کالبدهای مختلف مبدلهای انرژی، کانالهای انرژی، حوزههای انرژی، شعور سلولی، فرکانس ملکولی و... و بی نهایت اجزای متشکل ناشناخته دیگر» (عرفان کیهانی. ص 109)
در این تعریف جنبههای متعالی و روحانی انسان به عنوان ملاک خلیفه الهی بر روی زمین، به هیچ وجه ملاحظه نشده و تنها بعد مادی او در قالب سلول، مولکول، کانال ها، فرکانسهای انرژی و شعور سلولی مورد توجه قرارگرفته است.
حذف باورها و تمامی مقدسات
عرفان عملی حلقه، بر اتصال یا شعور کیهانی بنا شده است و همان طور که گفته شد، این اتصال را موجب خداشناسی عملی معرفی میکنند. حالانوبت به پاسخ این پرسش میرسد که این اتصال چیست و چگونه امکان پذیر است؟
در عرفان حلقه، اعتقاد بر این است که اتصال با شعور کیهانی هیچ شرط و خصوصیتی ندارد و همه میتوانند به آن متصل شوند و پای در راه عرفان عملی گذارند. زیرا شعور کیهانی رحمت عام خداوند و در برگیرنده تمامی انسان هاست، با صرف نظر از خوبی و بدی، پاکی و ناپاکی، دین و مذهب و غیره...
«نظر به این که شعور الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نبوده و این موضوع به راحتی قابل اثبات میباشد؛ چرا که با حذف عامل اضافه شده، مشاهده میشود که حلقه وحدت هم چنان عمل مینماید واین خود رسواکننده بدعت گذاران و متقلبان خواهد بود. که در دل این رابطه برای تشخیص حق از باطل وجود دارد. در این رابطه، هیچ گونه بدعتی پذیرفته نیست و فقط نشان دهنده میل فرد به خودنمایی و مطرح نمودن خود میباشد.» (عرفان کیهانی (حلقه) ص103
با این عقیده مبنی بر این که در پیوند با حلقههای شعور کیهانی در صورت حذف عوامل زاید اشکالی در کارکرد حلقهها ایجاد نمی شود، در دورههای آموزشی عرفان حلقه موضوع توسل به معصومین و زیارت حرمهای مقدس و دعاهای مربوط، مورد نفی و نکوهش قرار میگیرد. زیارت از نظر آنها مکان پرستی و توسل شخص پرستی، روح پرستی و مرده پرستی است: فرقه حلقه حتی تکریم قرآن کریم را کتاب پرستی میپندارد و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکند. چنان که در اصل دیگری از اساس نامه آن ها، آمده است. (عرفان کیهانی (حلقه)، ص119 و 120)
اعضای این فرقه گاهی میگویند ما اگر از توسل به پیامبر و خاندانش یا قرآن نهی میکنیم برای این است که استفاده ابزاری از آنها شایسته نیست. در حالی که با تاکید بر منزلت شعور کیهانی و نقش بی بدیل آن در واسطه گری میان انسان و خدا، شفا جستن از آن را ناشایست نمی دانند. پرسش این است که حذف قرآن و عترت از رابطه میان انسان با خدا برای تکریم آن هاست یا ایجاد تغییر در باورها و شکستن ارکان دین؟ به خصوص آن جا که آقای «طاهری» در پاسخ به پرسشی در این باره میگویند:
«ائمه اطهار مثل مال، زن و فرزند ممکن است در نظر ناظری تجلیات زیبای الهی برای تسهیل در مسیر کمال باشند و میتوانند هر یک برای وی به من دون الله تبدیل شوند.» (نتیجه امواج تهاجم. ص49)
آیا به راستی نقش و منزلت اهل بیت و رسول خدا همین است و آنها هیچ کارکرد ویژهای در هدایت انسانها در جهت بسط تعالیم الاهی در فرهنگ بشری ندارند؟
عرفان و اتصالات
حالا بر فرض صحت این حرفها که پاکان و ناپاکان اگر بخواهند از رحمانیت برخوردار شوند، هیچ افزودهای به شعور کیهانی و حلقههای رحمانی لازم نیست و هرچه به میان آید بدعت گذاری و تقلب است. درجایی از مانیفست عرفان حلقه، این طور میخوانیم:
«برای بهره برداری از عرفان عملی عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی میباشد و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخه عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هرمبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقه خاص و حفاظهای خاص آن حلقه میباشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه میشوند که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط، به آنان تفویض میگردد. تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایت کننده جریان عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، انجام میگیرد.» (عرفان کیهانی (حلقه)، ص80)
به این ترتیب مرکزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الهی است! و مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز عرفان حلقه دریافت کرده اند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان-پذیر است! با این وصف، یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و یا خود را به ناپاکیهای دیگر بیالاید، چون اتصال به رحمت عام الهی فراتر از این قیدهاست و او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت کرده و اجازه تفویض را هم گرفته است، میتواند به هرکاری دست بزند.
نتیجه گیری
بنابراین رحمت عام الهی با اجازه مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرارمی گیرد و دراین بین نقش و تاثیر قرآن، پیامبران، اهل بیت، اخلاق، پاکی و ایمان به خداوند و عشق به او، مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطه فیض شعور الهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
برای نقش واسطه فیض بودن مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه، توصیفهای زیبایی بیان شده، از جمله این که «از آن چه را که روزی آسمانی دارند، مانند روزی زمینی خود، به دیگران انفاق کنند «مما رزقناهم ینفقون» و از اتصال خود برای آنها نیز ایجاد اتصال کنند.» (انسان از منظری دیگر، ص15 و 16)
این توصیفات زیبا و استفاده تاویلی از آیات قرآن مشکل تناقضگویی را پیچیدهتر میکند. ازدیدگاه قرآن رحمت عام الهی در دسترس همه میباشد و هیچ اختیاری در اصل استفاده از آن وجود ندارد و تنها نحوه استفاده از آن در اختیار انسان است، نعمتها و مهلتهایی که از بین مومنان و کافران مشترک است از رحمت عام سرچشمه میگیرد و کسانی که از آن درست استفاده کنند و به راه ایمان و شکرگزاری و عشق به خداوند قدم بردارند در حقیقت به حلقهها یا مراتب رحمت خاصه و رحیمیت خداوند متصل شدهاند. «وکان بالمومنین رحیما» (سوره مبارکه احزاب، آیه43) بنابراین تناقض بزرگ عرفان حلقه را میتوانیم اینطور عنوان گذاری کنیم.
رحمت عام خدا (شعور کیهانی) فقط در دست ماست و هر عاملی غیر از مرکزیت عرفان حلقه زاید است. حتی ایمان به خدا، پاکی و پرهیزکاری در عرفان حلقه افزوده و زاید تلقی میشوند.