11 خرداد 1390, 0:0
آثار نيكي به پدر و مادر
عیون اخبارالرضا از بزنطی نقل میکند که گفت از حضرت رضا(ع) شنیدم که فرمود: مردی از بنی اسرائیل یکی از بستگان خود را کشت و کشته او را بر سر راه مردی از بهترین بازماندگان یعقوب (اسباط بنی اسرائیل) گذاشت بعد مطالبه خون او را کرد. حضرت موسی(ع) گفت: گاوی بیاورید تا کشف حقیقت کنم. حضرت رضا(ع) فرمود: هر نوع گاوی میآورند کافی در اطاعت و پیروی امر بود، ولی سخت گرفتند. چون توضیح خواستند خداوند هم بر آنها سخت گرفت. پرسیدند: چگونه گاوی باشد؟ گفت: (بقره لافارض و لابکر عوان بین ذلک) نه کوچک و نه بزرگ بلکه مابین این دو باشد.
باز پرسیدند چه رنگی داشته باشد؟ حضرت موسی(ع) فرمود: (صفراء فاقح لونهاتسرالناظرین) زردرنگ، نه مایل به سفیدی و نه پررنگ مایل به سیاهی. باز برخود دشوار گرفتند خداوند هم بر آنها سخت گرفت. گفتند: ای موسی گاو بر ما مشتبه شده واضح تر از این توصیف کن. موسی گفت (لاذلول تثیرالارض، ولاتسقی الحرث مسلمه لاشیه فیها) گاوی که به شخم زدن آرام و نرم شده و برای زراعت آبکشی نکرده باشد. بدون عیب و غیر از رنگ اصلی اش رنگ دیگری در آن وجود نداشته باشد. بالاخره آن گاو منحصر شد به یکی و آن هم در نزد جوانی از بنی اسرائیل بود وقتی که برای خرید به او مراجعه کردند، گفت: نمیفروشم مگر اینکه پوست این گاو را پر از طلا نمایید! به حضرت موسی(ع) اطلاع دادند گفت: چاره ای نیست باید بخریم. به همان قیمت خریدند و آن را کشتند. دم گاو را بر مرد مقتول زدند و او زنده شد و گفت یا رسول الله پسرعمویم مرا کشته نه آن کسی که بر او ادعا میکنند. بدین وسیله بنی اسرائیل قاتل را شناختند.
یکی از پیروان و اصحاب موسی گفت یا نبی الله این گاو را قصه شیرینی است. حضرت فرمود؛ آن قصه چیست؟ مرد گفت: جوانی که صاحب این گاو بود خیلی نسبت به پدر خویش مهربانی میکرد. روزی آن جوان جنسی خرید و برای پرداختن پول پیش پدر آمد، او را در بستر خواب یافت و کلیدها زیر سرش بود. چون نخواست پدر را از خواب شیرین بیدار کند. لذا از معامله صرف نظر کرد. هنگامی که پدرش بیدار شد جریان را به او عرض کرد. پدر گفت: نیکوکاری کردی این گاو را بجای سود آن معامله به تو بخشیدم. حضرت موسی(ع) گفت: نگاه کنید نیکی به پدر و مادر چه فوائدی دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان