11 خرداد 1390, 0:0
آزاد انديشي، علوم انساني
هادی فلاح
مقوله آزاد اندیشی در دانشگاه ها که طی چند سال اخیر بارها از سوی مقام معظم رهبری برپیگیری آن تاکید شده است در حقیقت راهکاری برای پاسداری از هویت دینی و انقلابی کشور است . متاسفانه علوم انسانی که هم اکنون در کشور ما و بسیاری دیگر از دانشگاه های جهان تدریس می شود مشحون است از شائبه های سکولاریستی که شکاکیت زا است و اساسا با یقین دینی تعارض دارد.
در حقیقت علوم انسانی غربی فعلی نتیجه جنبش های ضد دینی در غرب و تجربه گراست که مدرنیته و پست مدرنیته ماتریالیستی را پدید آورد. از این روست که می توان گفت این علوم انسانی هماهنگی با فحوای نگرش دینی جامعه ایرانی ندارد چرا که برخلاف غرب که دین و دنیا را از هم جدا می داند مردم ایران در اواخر قرن بیستم انقلابی را به ثمر رسانده اند که ماهیت اصلی آن پیوند میان دین و دنیا در راستای دستیابی انسان به سعادت حقیقی است.
از این روست که می توان گفت آزاد اندیشی و تقید نداشتن به نگرش های صاحب نظران غربی که اتفاقا هیچ دلیلی علمی بر صحت آن اقامه نشده است اولین راهکار برای تولید دانش و محتوایاندیشه ای بومی است که در نهایت می تواند تمدنی اسلامی و بر اساسی نیازهای ایران امروز پدید آورد.
در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی یک تحول اساسی در مفاهیم و طرز تلقی و حیات فردی و جمعی و شیوه زندگی و در یک کلام در هویت فردی وجمعی ما رخ داد و ایران وارد یک دوره جدید از تاریخ سیاسی فرهنگی خویش شد. مهمترین بارزه این دوره جدید را می توان پدید آمدن یک «هویت تازه» دانست. انقلاب اسلامی با نفی طاغوت و رویکرد به اسلام روح تازه ای در کالبد مفاهیم سیاسی و اجتماعی دمید . تغییر در شکل و اندیشه حکومت در عرصه سیاسی تنها بخشی از کارویژه های این هویت تازه بود. باز شدن راه برای اشاعه این هویت تازه در سایر زمینه ها از جمله مبانی نظری علوم انسانی نیز از آثار دیگر آن بود.
طی صد سال اخیر موسسات آموزشی و دانشگاه های ما غالبا والبته گاه از سر ناچاری متوسل به محصولاتی شده اند که نوعا بر مبانی فکری و عقیدتی غربی و در برخی اشکال ایدئولوژیک آن بنا شده اند. کمتر داده ها و تفکرات بومی در تولید علم در کشور تولید شده و حجم واردات اندیشه ای به شدت رو به تزاید بوده است. پرواضح است علومی که بدون هیچ تصفیه ای وارد حوزه های اندیشه ای در کشور می شوند و برخاسته از مفروضات و پیش فرض های خاص خود هستند در مفهوم سازی و تحلیل وتفسیر واقعیاتی که متاثر از ایده ها و نظام های اعتقادی متفاوتی هستند ، خطا و گاه عوارض و تبعات عملی منفی به همراه دارد. به عنوان مثال آنچه که در غرب پدید آورنده مبانی دانشی به نام علوم سیاسی شد و هم اکنون در دانشگاه های ما نیز در بالاترین سطوح تدریس می شود مبتنی بر مفروضات انسان شناختی است که انسان را در عرصه اجتماعی گرگ انسان می داند. پس می توان نتیجه گرفت پیش فرض های انسان شناختی که این علوم بر اساس آنها تکوین یافته اند مبتنی بر یک پارادایم فکری خاص هستند که اساسا قرابتی با اندیشه های اسلامی ندارند. اما به نظر من عبور از این مقطع که بسیار ضروری است و رابطه مستقیمی هم با حفظ هویت انقلاب اسلامی وایده های آن دارد الزاماتی دارد که آزاد اندیشی در محیط دانشگاه ها از اهم آنها است.بدون تردید آزاد اندیشی مراکز فکر و اندیشه در کشوراجازه دخل و تصرف در محصولات دانشی وارداتی و معماری آن بر اساس ایده ها و نظام اعتقادی بومی را به دانش پژوهان رشته های مختلف بخصوص علوم انسانی می دهد. از سوی دیگر در شرایط کنونی که هویت تازه به دست آمده انقلاب اسلامی از سوی رسانه ها و اتاقهای فکر غربی آماج حملات جدی قرار گرفته است.
امروز به وضوح دیده می شود که برخی از صاحب نظران کشور ما حتی فکر ورود به اندیشه های غربی را نمی کنند و کاملااز این علوم تبعیت می کنند.
از این رو به نظر ضروری می رسد که برای دستیابی به پیشرفت حقیقی که مبتنی بر ارزش های اسلامی و الهی باشد می بایست جرات نقد غرب مدرن و مبانی نظری آن در بین نخبگان پدید آید. در واقع اگر ما بخواهیم قطار پیشرفت و تعالی جامعه ایران با سرعت بیشتر و در مسیر درست حرکت کند می بایست به نقد مبانی نظری پرداخته و معماری تفکر در کشور را در دست بگیریم. آزادی اندیشه در حقیقت معماری و بنیان نهادن تفکری جدید است که بر اساس فلسفه الهی تکوین می یابد. امروز مدرنیته در پست مدرنیسم به بن بست رسیده است و تمامی جهان به انتظار صدای جدیدی هستند. بی شک بدون آزاد اندیشی و پیروی از علوم انسانی نه تنها آوای اسلامی در جهان پژواک نخواهد داشت بلکه جامعه ما حتی نمی تواند راه حل درستی برای مشکلات ابتدایی و پیش پا افتاده داشته باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان