18 مهر 1390, 0:0
آزادي، چيستي و استلزامات آن
آیدین تبریزی
آزادی موهبتی است الهی و از این رو به انسان عطا شده است تا بتواند با بهره مندی از آن استعدادهای خدادی خود را به منصه ظهور رسانده و به سوی کمال و سعادت غایی خود رهسپار شود. در فلسفه، علوم اجتماعی و علم سیاست تعاریف متعددی از مفهوم آزادی به عمل آمده است و شاید بتوان گفت که توافق کاملی بر روی معنای دقیق این واژه وجود ندارد.
در صورتی که واژه آزادی بر انسان بار شود بر حالتی دلالت خواهد کرد که در برابر اراده شخص برای رسیدن به مقصود خود، مانعی وجود نداشته باشد. مهم ترین چارچوب بحث درباره آزادی، فلسفه سیاسی است و فلاسفه سیاسی بویژه از دوران مدرن به بعد، بخش عمده ای از نظریه پردازیهای خود را به بحث و گفتگو در باب آزادی، چارچوبها، مبانی، محدودیتها و اغراض آن اختصاص دادهاند.
در یک سطح کلی و به ترتیب میتوان آزادی را به سه قسم کلی تقسیم بندی نمود. در این طبقه بندی، آزادی به سه نوع آزادی اندیشه، بیان و عمل قابل تقسیم بندی است. در این طبقه بندی، به ترتیب محدودیتهای آزادی البته با توجه به شرایط و مقتضیات جوامع، افزون تر میگردد. با اندکی تامل میتوان دریافت که نمیتوان آزادی مطلق را برای هیچ موجودی در جهان متصور شد؛ چرا که حتی در راه رسیدن به اهدافی که انسانها در نظر دارند در وهله اول، بزرگترین مانع، در واقع خود فرد میباشد؛ چون تواناییها و قدرت انسان محدود است ولی خواستهها و آرمانهای وی نامتناهی، پس انسان خود به عنوان اولین مانع در راه آزادی عمل خود محسوب میگردد. پس از خود فرد، طبیعت مانع دیگری در راه تحقق اراده انسانی به شمار میآید؛ زیرا علی رغم تمامی تلاش هایی که انسان برای تسلط بر طبیعت به کار بسته است، هنوز از بسیاری جهات، طبیعت سلطه خود بر انسانها را حفظ کرده و نیروهای طبیعی کماکان به عنوان مانعی در راه تحقق آزادی کامل انسان قلمداد میشوند. انسان در عرصه تفکر میتواند آزادی مطلقی داشته باشد و به نظریه پردازیهای دور و دراز و عمیقی بپردازد و بدون واهمه از هیچ گونه نیرو، فشار یا اجبار بیرونی، درباره هر آنچه میخواهد تفکر نماید. در دین مبین اسلام نیز هیچ گونه محدودیتی در مورد آزادی اندیشه روا داشته نشده است و تنها محدوده آزادی اندیشه، تفکر در باب ذات خدای تبارک و تعالی است و لاغیر. از این رو در اسلام توصیه اکید بر تفکر و تعقل و تعمق در همه امور هستی و جهان شده تا جایی که حتی پذیرش اصل دین اسلام بدون فکر مستقل و از روی تقلید جایز نمی باشد.
زندگی اجتماعی به خودی خود، محدودیت هایی را بر اراده و آزادی انسان تحمیل میکند؛ البته نفس آزادی در جامعه معنا پیدا میکند و درباره انسان خارج از جامعه، نمی توان بدان صورت آزادی [های سیاسی و اجتماعی] را متصور شد؛ زندگی در جامعه سیاسی با وجود مزایای بسیاری که برای انسان به همراه میآورد، مستلزم رعایت قوانین و هنجارهایی برای دوام و بقای همین زندگی و سامانمندی و عدم فروپاشی آن است.
در عرصه آزادی عمل، تعاملات فیزیکی افراد وارد صحنه میشود و بدون تزاحم منافع با دیگر افراد جامعه، انجام حتی امور و کارهای روزمره، دشوار به نظر میرسد و از این رو در جوامع و فرهنگهای متفارت، هنجارهای نوشته و نانوشته خاصی بر رفتار اجتماعی افراد حاکم است.
میتوان گفت که مهم ترین چارچوب برای آزادیهای بیان و عمل، قانون هر کشور میباشد و بدون توجه و رعایت قانون، این دو نوع آزادی میتوانند در شرایط حاد به نوعی آنارشی و بی سامانی منتهی شوند.
به نظر میرسد که تحقق آزادی افراد در جامعه، مستلزم پایبندی به شماری از محدودیتها و هنجارها و قواعدی است که در راستای خیر همگان و با در نظر گرفتن مصالح اکثریت اعضای جامعه تدوین شده و به اجرا در میآید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان