12 آذر 1390, 0:0
اسلام و برقراري عدالت اجتماعي
یعقوب نعمتی وروجنی
واژه عدالت از ریشه «عدل» در معانی مختلفی به کار میرود. در یک معنی، عدالت به مفهوم متناسب و موزون بودن تعریف گشته است. موزون بودن در مقابل عدم تناسب و بی نظمی استعمال میشود. عدل در این معنی یعنی اینکه اجزا در موقعیت مناسب و به تعداد لازم در ارتباط با کل قرار گرفته و از تناسب و انتظام لازمه برخوردار است. همچنین عدل در مقابل واژه تبعیض و ظلم نیز کاربردهای فراوان دارد. از دیگر سو، رعایت مساوات از معانی دیگر عدالت به شمار میآید. رعایت مساوات یعنی اینکه همگان از موقعیت مساوی و یکسان برخوردار باشند.
استاد شهید مرتضی مطهری در باب معنی عدل بیان میدارد: «عدل یعنی رعایت حقوق افراد و دادن حق به صاحب حق و ظلم عبارت است از پایمال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران و این معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری است». باید اذعان داشت طبق اصل فطرت، انسانها دارای قابلیتهای متفاوتی میباشند. استعدادهای بشری یا فطری و یا اکتسابیاند. لذا بر این اساس میتوان دو گونه حقوق در جامعه متصور گشت. نخست حقوقی که ناشی از استعدادهای فطری است و خلاقیت و استعداد فرد در آن بی تاثیر است. دوم حقوق ناشی از استعدادهای اکتسابی که با تلاش، کوشش و مجاهدت دست یافتنی است. بی تردید تمایز گذاری در حقوق دسته نخست، بی عدالتی بوده و ظلم تلقی میشود. چرا که فرد در عدم برخورداری از استعدادهای فطری، کاهلی و قصوری نداشته است.
خداوند ضمن آیه 166 سوره انعام میفرمایند: «خداوند برخی از شما را از حیث درجه بالای برخی دیگر برده است تا درباره آنچه به شما داده است آزمایشتان کند». امّا در حقوق ناشی از استعدادهای اکتسابی چون عامل جهد و تلاش تعیین کننده است، تمایز گذاری در این حقوق، لازمه رعایت عدالت میباشد. از رویکرد اسلامی، جهان هستی دارای تفاوتها و اختلافهای ظاهری و درونی میباشد که همین تفاوتها خود نشان از زیبایی هستی و تعادل در آن است. اجزای جهان با وجود این اختلافهای آشکار و نهان، دارای ارتباط و وحدت واقعی میباشد. لذا برای استحکام و بقای زندگی اجتماعی نیز میبایست از همین نظام ساری و جاری در جهان آفرینش که نمونه الهی است، ضمن الگوبرداری استمداد جسته و به رتق و فتق امور اجتماعی همت گماشت. یعنی با ایجاد تقسیم کاری بر مبنای استعدادها و قابلیتهای فردی و جمعی به هماهنگی و تعادل اجتماع مساعدت نمود.
باید گفت جامعه اسلامی، جامعهای آکنده از تساوی و برابری است. امّا لازمه عدالت وجود درجات بر مبنای استعداد و قابلیت است. چراکه اگر بین دانشمند و غیر عالِم و بین فعال و کاهل تفاوت نباشد، شاکله جامعه متعادل زیر سئوال رفته در نهایت به اضمحلال و نابودی کشیده خواهد شد. تبعیض، آن هنگام ناپسند و مضر محسوب میشود که بر اساس ارتباطهای خونی و خویشاوندی، ثروت، زبان و... باشد. امّا ایجاد نظامی بر مبنای لیاقت، استعداد، قابلیت و تلاش علاوه بر اینکه عامل تحرک اجتماعی، سرزندگی و شادکامی است موجب پیشرفت، تعالی و تکامل جامعه میباشد.
شهید مطهری در این زمینه یادآوری مینماید: «جامعه اسلامی جامعه تساوی و برابریهاست. امّا نه تساوی منفی، بلکه تساوی مثبت. تساوی منفی یعنی حساب نکردن امتیازات طبیعی افراد و سلب امتیازات اکتسابی آنها برای برقراری برابری است. و تساوی مثبت یعنی ایجاد امکانات مساوی برای عموم و تعلق مکتسبات هر فرد به خودش و سلب امتیازات موهوم و زیستی». بنابراین در برقراری عدالت که مهم ترین هدف اسلام میباشد میبایست امتیازبندیهای اجتماعی نیز بر مبنای ملاکهای اسلامی چون علم، آگاهی، تقوا، مجاهدت، تلاش، قابلیت واستعدادهای اکتسابی پایه گذاری گردند تا بتوان ضمن ایجاد عامل نشاط اجتماعی به توازن و تعادل جامعه اسلامی نیز کمک نمود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان