حضرت معصومه(ع)
آیت الله مصباح یزدی
آنچه درپی میآید سخنرانی آیت الله مصباح یزدی پیرامون برکات حضرت معصومه(س) و کرامات و جایگاه آن حضرت است که از سایت معظم له انتخاب شده و تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
ما سرتا پای وجود خود را رهین منتهای حضرت معصومه(س) میدانیم. اعتراف میکنم که نمیتوانیم قطره ای از دریای مقامات این بزرگوار را درک کنیم، چرا که برای شناختن حضرتش باید سنخیتی بین عارف و معروف باشد. آدمی نمیتواند حقیقت چیزی را که با آن هم سنخ نیست، درک کند. چشمان ما چیزهایی را که با دیدنیهایمان سنخیت دارد میشناسد. گوش، عقل، دل و سایر حواس ما نیز همین طور است. آنچه مسلم است، بین ما و آن بزرگوار آن قدر فاصله است که ما نمیتوانیم احساس سنخیتی کنیم. اگر کسانی به مقامی رسیده و بویی از آن کرامتهای الهی برده باشند، خوشا به حالشان، اما ما اعتراف میکنیم که چنین لیاقتی نداریم. حتی اگر چیزی هم از مقامات اهل بیت(ع) میدانیم، همانهایی است که از کلمات خود آنها یا از کلمات کسانی که با آنان به گونهای سنخیت دارند، یاد گرفتهایم. شناخت ما نسبت به اهل بیت(ع) شناخت عوامانه است و البته ما به این شناخت عوامانه میبالیم و تنها امید ما برای سعادت آخرت همین معرفت است.
آن بزرگواران برای معرفی خودشان به ما آموختند که:
خلقکم الله انوارا فجعلکم بعرشه محدقین حتی من علینا بکم فجعلکم فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه و جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا (زیارت جامعه کبیره).
خداوند شما را به صورت انواری آفرید. آیا میپنداریم که این انوار همانند نور چراغ و خورشید است؟! به راستی این که میفرماید شما را نور آفریدیم، به چه معناست؟ ما حقیقت آن نور را نمیدانیم. فجعلکم بعرشه محدقین؛ معنای عرش خداوند یا این که آن انوار دور عرش خداوند حلقه زدند را نیز نمیدانیم. فجعلکم بعرشه محدقین اطراف عرش خداوند را گرفته بودید و اینچنین بود تا اینکه: حتی من علینا بکم؛ خداوند بر آدمیان و مخلوقات منت گذاشت و وجود شما را تنزل داد و در میان ما آورد.
وجعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا
صلوات و درودی که ما به پیشگاه شما هدیه میکنیم، سبب پاکی، رشد و وسیله تکامل ماست. اگر آفرینش ما طهارتی دارد از نام و محبت شماست، و بالاخره، لغزشهای ما به وسیله اظهار محبت و ارادت به شما جبران میشود. یعنی ارتباطی که با شما برقرار میکنیم و توجهی که به شما داریم، سبب میشود که انوار الهی بر ما بتابد و ظلمتهای گناهانمان را پوشش دهد.
بدین معنا که این نور آن قدر شرافت دارد که با یک توجه و عرض ارادت، به اندازهای از سوی خداوند افاضه میشود که گناهان را میپوشاند و ظلمتهایی را که در اثر آنها پدید آمده است، محو میکند.
قطرهای از دریا
توجه داشته باشیم که عقل ما این مسائل را نمی فهمد و دانستههای ما از اهل بیت(ع) برگرفته از آموزههای آنان است که هرکس به اندازه عقل و فهم خود از آن دم میزند؛ حقیقت آنان را جز کسانی که از سنخ خودشان باشند، کسی درک نمی کند. بی تردید، درک مقام اهل بیت(ع) و از آن میان، وجود مقدس امام رضا(ع) برای ما آرزویی بلندپروازانه است. اگر روزی روزنه ای به قلب ما باز شود و اندکی از انوار وجود آنها را بشناسیم، دیگر اعتنایی به همه لذتهای دنیا و بلکه اعتنایی به لذتهای آخرت هم نخواهیم داشت. کسانی که از این گلستان بویی برده اند، آنچنان سرمستند که دیگر توجهی به حور و قصور ندارند. آنچه را که بزرگان ادبا و شعرا در اشعارشان گنجاندهاند مبالغه نیست، بلکه همه سرودههای آنان قطره ای از دریاست.
امیدواریم ما نیز بتوانیم مقام ائمه اطهار را درک کنیم. برای این کار باید تلاش کنیم که اندکی به امام زادگان نزدیک تر شویم و معرفت پیدا کنیم. چون وقتی برق فشار قوی به یک لامپ متصل شود، آن لامپ را فورا میسوزاند. برای این منظور، جهت تعدیل قدرت آن از یک ترانس استفاده میکنند. امامزادگان نیز به مثابه ترانسهایی هستند که قدری معرفت، مقام و انوار آنها را برای اینکه با قلب ما تناسبی پیداکند، تعدیل میکنند.
برکات وجود حضرت معصومه(س)
ما امروزه مفتخر به نوکری درپیشگاه حضرت معصومه(س) هستیم. اکنون پرسش این است که اگر مرقد مطهر این بانوی مکرم در قم نبود و ایشان درشهر دیگری دفن شده بودند، آیا حوزه علمیه در قم تاسیس میشد؟ بی تردید، حوزه قم به برکت حضرت معصومه(س) تاسیس و به دست مرحوم آقای حائری بنیان نهاده شده است. پرسش دیگر اینکه اگر این حوزه نبود آیا شخصیتی چون حضرت امام درآن تربیت میشد؟ به نظر میرسد بزرگان و اساتید عظام تا حضرت امام(ره) به برکت این حوزه که شعاعی از برکات حضرت معصومه(س) است رشد کردند. پرسش سوم اینکه اگر امام نبود، این انقلاب محقق میشد؟ حقیقت این است که اگر خدا برما منت نگذاشته بود و این فرزند از تبار اهل بیت(ع) را نصیب ما نمیکرد، چنین انقلابی محقق نمیشد و به پیروزی نمیرسید. پرسش چهارم اینکه اگر این انقلاب نبود، آیا من و شما امروز اینجا بودیم؟ کسانی که با شرایط اواخر دوران پهلوی آشنایی دارند و سیر نزولی دین و معارف را دیدهاند، تصدیق خواهند کرد که اگر آن منحنی نزولی ادامه مییافت، به کجا میانجامید. پرسش دیگر اینکه اگر انقلاب اسلامی ایران نبود، آیا انقلابهای مصر، تونس، لیبی و یمن اتفاق میافتاد؟ پس، همه این برکات چشمه ای از برکات وجود این بانوی گرانقدر است. فقط خداوند میداند که هر روز چه برکاتی از این مرقد مطهر و صاحب این مرقد شامل شیعیان و حتی اقلیتهای مذهبی میشود. بسیاری از زرتشتیها و مسیحیها نذر میکنند که به زیارت حضرت معصومه(س) مشرف شوند. ما باید این خاندان را این گونه بشناسیم.
پلی از نور
حقیقت این است که عقل ما به مقامات آنان نمیرسد، اما ما با حسن ظنی که به بزرگان خود داریم، میتوانیم اندکی به معرفتمان بیفزاییم. یکی از دوستان میگفت: روزی برای عرض ارادت خدمت مرحوم آقای کشمیری شرفیاب بودم. اتفاقا مرحوم آقای بهجت هم برای دیدن ایشان تشریف آوردند.
در میان صحبتهایشان متوجه شدم که ایشان میگویند که حضرت معصومه(س) انتظار دارند که خانم شما بیشتر به زیارت بروند. ما این را نمیفهمیم. ایشان از کجا این انتظار حضرت معصومه را خبر داشتند، و خداوند میداند در این روابط، پیغام و پس پیغامها و زیارت رفتنها و مشرف شدنها چه انوار و برکاتی نازل میشود.
یکی از دوستان ما که مسئولیتی هم در حرم مطهر حضرت معصومه(س) داشتند، نقل میکردند که روزی در یکی از صحنهای حرم مطهر به طور اتفاقی خدمت آقای بهجت رسیدم. ایشان نگاهی کردند و گفتند: خدا میداند که چه پیامهایی بین خواهر و برادر مبادله میشود. من متوجه منظور ایشان نشدم. اینکه میان این دو بزرگوار پیامهایی مبادله میشود، به چه معناست؟ ایشان این مطلب را گفتند و رفتند. فردای آن روز وقتی به دفتر آستانه مراجعه کردم، شنیدم که خانم پیری ادعا میکند که من صبح در حرم حضرت رضا(ع) بودم، اما حالا اینجا هستم! آن پیرزن را آوردند و با وی صحبت کردیم. اهل نیشابور بود و بیش از هفتاد سال عمر داشت. گفت: من با پسرم، دوستان و همراهانم برای زیارت به مشهد رفته بودیم. وقتی خدمت حضرت رضا(ع) مشرف شدم، به ایشان عرض کردم: آقا! چه میشد که من توفیق پیدا میکردم و زیارت خواهرتان هم میرفتم. این را گفتم و بیرون آمدم. وقتی خواستم کفشم را از کفشداری بگیرم، به من میگویند اینجا قم است. شماره یکی از کفشداریهای حرم حضرت رضا نیز دستش بود، و اینجا بود که معنای فرمایش آقای بهجت را فهمیدم. پیام حضرت رضا(ع) به خواهر عزیزشان این بود که فردا مهمانی برایت میفرستم، او را پذیرایی کن.
سفارش امام رضا(ع) به خواهر
این داستان هم شنیدنی است. نام چند نفر از علمای بزرگ هم میآید که به این وسیله یادی از آنان میشود و دعا میکنیم که مشمول شفاعتشان قرار گیریم. آقایی نقل میکرد که دیدم پس از اقامه نماز جماعت توسط مرحوم آقای اراکی در مدرسه فیضیه، ایشان در جایی از صحن میایستند و فاتحهای میخوانند. روزی جرات پیدا کردم و به ایشان عرض کردم: این چه سری است که شما مقیدید هرگاه از این جا عبور میکنید، فاتحهای میخوانید؟ ایشان فرمودند: این آقا بر من حقی دارد. گفتم: چه حقی؟ فرمود: من در خدمت مرحوم آقای خوانساری بودم. این آقا داستانی را برای آقای خوانساری نقل کرد که من هم آن را شنیدم و بر ایمان من افزوده شد. پس، ایشان بر من حقی پیدا کرد و برای ادای آن هرگاه از اینجا میگذرم برایش فاتحهای میخوانم. آقای اراکی فرموده بودند: مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی برادری داشتند که در زمان جوانی بسیار به ایشان کمک و خدمت کرده بود. روزی به شیخ خبر رسید که برادرشان در اصفهان از دنیا رفته است و جنازهاش را برای خاکسپاری به قم و در کنار مرقد حضرت معصومه(س) آوردهاند و امشب شب اول قبر ایشان است. مرحوم آقا شیخ حسنعلی متاثر شدند و به این فکر افتادند که این برادر خیلی به من خدمت کرده بود و امشب آن شبی است که به کمک نیاز دارد. ایشان برای ادای بخشی از حقوق آن برادر خدمت حضرت رضا(ع) مشرف شدند و عرض کردند: آقا! میدانید این برادر بر من حق بزرگی داشت. امشب او بسیار نیازمند است و من هم هیچ کاری از دستم بر نمیآید. آمدم از شما خواهش کنم که تشریف ببرید قم و به خواهرتان سفارش او را بکنید و بگویید این مهمان ماست. فردای آن روز که به حرم مشرف شد، یک نفر از دوستان ایشان گفت: دیشب خوابی دیدهام. و گفته بود که: خواب دیدم وقتی برای زیارت به حرم حضرت رضا(ع) آمدم، گفتند که آقا تشریف ندارند! گفتم: مگر میشود؟! اینجا مرقد آقاست! گفتند: ایشان به قم تشریف بردهاند. گفتم: خبری بوده که آقا تشریف بردهاند؟ گفتند: رفتهاند پیش خواهرشان تا سفارش برادر آقا شیخ حسنعلی را بکنند. شیخ به گریه افتاده بود و برای تشکر باز خدمت حضرت رضا(ع) مشرف شد.
شجره مبارکه
این بزرگواران چنین خانوادهای هستند. در حرم این عزیزان انبوهی از جمعیت و هزاران نفر با ضجه و ناله و گریه با زبان فارسی، ترکی، عربی، هندی و پاکستانی و دهها زبان مختلف دیگر و با شیوههای متفاوت ایستادهاند و حرف میزنند. آیا کسی هست که اینها را میشنود؟ آن شخص چند تا گوش دارد؟ در یک لحظه حرف چند نفر را میشنود؟ چند زبان بلد است؟ چطور میداند که چگونه حاجات را برآورده کند؟ چه قدرتی دارد که همه آنها را اجرا کند؟ این که میگوییم بی بی جان! فلان خواهش را از شما دارم، یعنی اینکه معتقدیم ایشان میشنود و میداند چه کار کند و میکند، اما آیا به این فکر کردهایم که او چگونه همه صداهای مختلف را میشنود؟ آهسته سخن بگویی میشنود، بلند حرف بزنی میشنود، فارسی یا ترکی بگویی میفهمد و گاهی بلافاصله همه را اجابت میکند.
چندی پیش، گوینده یکی از برنامههای تلویزیونی میگفت: یکی از خانمهای همکار ما خواهش خود را از طریق تلفن به حضرت رضا(ع) عرض کرد. پس از چهار ساعت دوباره آمد تا تلفن کند. گفتم: خانم شما تازه تلفن کردید. گفت: آمدم تشکر کنم، حاجت من برآورده شد.
به راستی اینان چه کسانی هستند؟ چه قدرتی، چه فهمی، چه نورانیتی، چه علم و درکی، چه رافت و محبتی دارند. اینان را با ما چه کار؟ چه نیازی به من و شما دارند تا خواستههای ما را عملی کنند؟ اگر حضرت معصومه(س) را بشناسیم، روزنهای میشود که مقامات حضرت رضا(ع) را بشناسیم؛ امام رضایی که مظهر رافت الهی است. آن بزرگوار تنها کسی است که در بین ائمه به الامام الرئوف معروفند. حال، اگر همه محبت هایی که امام رضا از ابتدای عمر مبارکشان تاکنون داشته و تا آخر نیز خواهند داشت را به همراه همه محبتهای سایر ائمه در یک کفه ترازو بگذارید، سپس آنها را با محبت خدا نسبت به خلقش بسنجید، خواهید دید که این رافتها در برابر رحمت الهی قطرهای است از دریا. برای اینکه آنان بنده و محدودند، اما خداوند بی نیاز و نامتناهی است و رحمت و محبتی نامتناهی دارد. همچنانکه او گذشت و عفو نامتناهی دارد. ما امام رضا(ع) را دوست داریم، به خاطر اینکه خدا او را دوست دارد. حضرت معصومه را دوست میداریم، چون ایشان خواهر امام رضاست و شاخه ای از آن درخت مبارک است. حال، اینکه این درخت مبارک که خداوند آفریده است چگونه درختی است، باید گفت:
«خلقکم الله انواراً فجعلکم بعرشه محدقین»
شما عرشی هستید، چه سر و کاری با ما دارید؟ مقامتان نور است؛ نوری که همه نورهای عالم در مقابل آن رنگ میبازد و آن نور خداست:
الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح
بنابراین، اگر از حضرت معصومه(س) خواهش کنیم که ذرهای از این نوع معرفت را به ما ارزانی دارد، از همه نعمتهای دنیا و آخرت ارزشمندتر است. اگر کسی شمّهای از این معرفت نصیبش شود، آن چنان لذتی میبرد که هیچ گاه به حور و قصور اعتنایی نخواهد داشت.