18 آبان 1390, 0:0
امر و نهي مسئولان و التهاب آفريني
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
بدیهی است که بعضی از رفتارهای ناهنجاری که در جامعه اسلامی سر میزند، از ناحیه برخی مسئولان نظام است. از این روی وظیفه اقتضا میکند که آنان نیز مخاطب امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرند. از سوی دیگر، به فرمایش مقام معظم رهبری، نباید افراد در جامعه اسلامی دست به اقدامی بزنند که به ایجاد التهاب در جامعه بینجامد. حال پرسش این است که چگونه میتوان هم به فریضه امر به معروف و نهی از منکر درباره مسئولان عمل کرد و هم از ایجاد التهاب در جامعه جلوگیری کرد؟ آیا این دو با هم قابل جمعاند؟
به نظر میرسد پاسخ این پرسش، چندان سخت نباشد؛ زیرا وقتی مقام معظم رهبری تاکید دارند که دشمنان درصدد ایجاد التهاب در جامعه اند و باید مردم بکوشند تا آنان به این هدف خود نائل نگردند، مرادشان این نیست که امر به معروف و نهی از منکر دیگر منسوخ شده است؛ بلکه ایشان به امر به معروف و نهی از منکر در قبال مسئولان نظام عنایت خاص دارند. آنچه که بیشتر در نظر ایشان است، کیفیت عمل است. ایشان تصریح فرمودند: «در نظام اسلامی اگرچه رسم و سنت انتقاد و نصیحت مشفقانه به مسئولان، یکی از مواهب الهی و مفاخر اسلامی و مایه رشد و ارتقا و پیشرفت امور و مصداق بارز فریضه امر به معروف است و باید در جامعه بماند، و توسعه و کیفیت بیابد، ولی مخلوط کردن این کار مستحسن و لازم، با اشاعه روحیه بدبینی و سوءظن به کارگزاران اصلی کشور و بدگویی از آنان- که به تضعیف روحیه یا تضعیف جایگاه آنان بینجامد- خطایی بزرگ و خیانت آمیز خواهد بود.» بنابراین ممکن است کسانی در پی تحریک مردم به سبب برخی حساسیت ها باشند، و از آنها در جهت مقاصد خود، سوءاستفاده کنند. آنان در پی این اند که تحریکاتی در مردم ایجاد، و آنان را عصبانی کنند تا یک رفتار نامناسبی از کسی سر زند و آن وقت، بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند. ما باید در اینجا بکوشیم بهانه به دست دشمن ندهیم؛ نه اینکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم.
امر به معروف و نهی از منکر، در هیچ حال ترک کردنی نیست و اگر زمانی این فریضه فراموش شود، دین از بین میرود و هیچ واجبی اقامه نخواهد شد. شیاطین درصددند تا با اجرای نقشه ای در این زمینه، در هر حال پیروز میدان باشند؛ اگر رفتاری از کسی سر زد که تنش و التهاب در جامعه را به همراه داشته باشد، و جامعه دچار هرج ومرج و ناامنی گردد، آنان پیروز میدان خواهند بود و چنین رخدادی به نفع آنان خواهد بود. از سوی دیگر هم، اگر به بهانه عدم ایجاد التهاب و ثبات و امنیت در جامعه، کسانی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، باز هم آنان به هدف خود رسیده اند. پس باید تدبیری اندیشید که هیچ یک از این دو موفقیت برای دشمن به دست نیاید و در میان این دو نقشه شیطانی، راه صحیح را برگزید تا هیچ یک از آنها محقق نگردد.
پس باید امر به معروف و نهی از منکر برای مسئولان به گونه ای باشد که بهانه به دست دشمن ندهد. فعالیت هایی همچون نوشتن اعلامیه ها، تهیه طومار و فرستادن آن برای روزنامه ها و مسئولان، تدوین نامههای اعتراضی برای مسئولان، تدوین مقالات و ایراد سخنرانیهای اعتراضی به عملکرد نامطلوب برخی از مسئولان، تا زمانی که به التهاب در جامعه نینجامد، نه تنها مذموم نیست، بلکه از باب امر به معروف و نهی از منکر، واجب هم میگردد.
از آنچه در برخی از فرازهای پیشین گذشت، آزادی به مفهومی که امروز در دنیای غرب ترویج میشود، با امر به معروف و نهی از منکر تنافی دارد، اما اگر آزادی در چهارچوب ارزشهای اسلامی معنا گردد، هیچ گونه تنافی وجود نخواهد داشت. اگر بپذیریم که آزادی باید در محدوده قانون اسلام باشد و از سوی دیگر بپذیریم که یکی از قوانین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است، دایره آزادی به همه قوانین اسلام از جمله امر به معروف و نهی از منکر محدود میشود.
امروزه بت عصر ما، همین آزادی است و به جای خدا بت آزادی پرستش میشود. بدیهی است که اگر آزادی را به معنای غربی آن بگیریم که براساس آن هیچ کس حق ندارد در امور مربوط به کس دیگر دخالت کند، امر به معروف و نهی از منکر، از آن رو که دخالت در امور دیگران شمرده میشود، با آزادی در تنافی خواهد بود. با وجود چنین منافاتی، باید فرد تصمیم بگیرد؛ یا آن آزادی را بپذیرد و دستور خداوند را کنار زند، یا اینکه به دستور خداوند گردن نهد و آزادی را کنار گذارد. به همین جهت است که از دیدگاه غربیان، امر به معروف و نهی از منکری که از ضروریات دین و واجب ترین واجبات اسلام است، فضولی و دخالت در کار دیگران به شمار میآید. براساس همین برداشت از آزادی است که افزون بر امر به معروف و نهی از منکر، برخی دیگر از فروع دین همچون تو لی و تبری، جهاد و حج کنار زده میشود و کار سرانجام بدانجا کشیده خواهد شد که دیگر از اسلام چیزی باقی نخواهد ماند.
تحت تاثیر فرهنگ منحط غربی، در جامعه اسلامی ما، تا مدتی، بت آزادی جای خدا را گرفت؛ تا زمانی گفته میشد: «هر چه که خدا بگوید عمل میکنیم»، اما کار بدانجا کشیده شد که گفته میشود؛ «ما آزادیم و هرگونه که بخواهیم عمل میکنیم.» ترویج آزادی به شیوه غربی، یعنی جایگزینی آن به جای خدا. آزادی واژه مقدسی است ولی تحت لوای این واژه، به هر عملی دست میزنند؛ به نام آزادی ضروریات اسلام را در کشور اسلامی به تمسخر میگیرند. باید ریشه را کند، تا ریشه فاسد است هر روز برگی تازه درمی آورد. باید متوجه باشیم که امروز به اسم واژه مقدس آزادی، بزرگ ترین خیانت به اسلام و فرهنگ اسلامی صورت میپذیرد. فرهنگ اسلامی، فرهنگ مسئولیت و معنای آزادی به معنای غربی آن، نفی هرگونه مسئولیت است. البته، واژه آزادی با معنای اسلامی آن، واژه ای مقدس است؛ اما غربیان، آزادی بی حد و مرزی را دنبال میکنند که در آن خواهشهای نفسانی و حیوانی خود را اشباع نمایند: افرایت من اتخذ الهه هواه؛2 «آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است.» آزادی در فرهنگ غربی، ارزش ها را انکار میکند و این ارزش ها را محدودکننده انسان ها میداند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان