آسیب شناسی متخصصان امور اجتماعی و رفتاری در نزاعهای زن و شوهری:
چگونگی برقراری تعاملات اجتماعی که نخستین پایههای شکلگیری آن از دوران کودکی در خانواده بناگذاری میشود، نقش مهمی در زندگی خانوادگی افراد، همسر گزینی و برقراری ارتباط موثر با اعضای خانواده دارد.
رقابت و حسادت دو مفهوم روانشناختی است که قسمتی از قطعات پازل تعاملات و ارتباطات اجتماعی را در شخصیت افراد شامل میشوند. افراد از دوران کودکی در پاسخ به محرکهای محیطی و تجربیاتی که از اطراف کسب میکنند، از این دو مفهوم در روابط اجتماعی هر چند محدود خود استفاده میکنند.
فاکتورهای متعددی از جمله، عوامل وراثتی، شیوه تربیتی والدین، دیدگاهها و تفکرات پدر و مادر، محیطهای آموزشی و چگونگی الگوبرداری فرد از ارزشها و فرهنگهای اجتماعی در نگرش و شناخت افراد در زندگی تاثیر گذاشته و همین مسئله باعث میشود تا برخی افراد از تفکرات شناختی بالاتری بهرهمند شوند و با دیدگاهی رقابت جویانه، در مسیری صحیح، برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند، این در حالی است که درصدی از افراد نه تنها در زندگی اجتماعی بلکه در زندگی خانوادگی نیز با نگرشی منفی، احساسات خود را در مسیری ناصحیح هدایت کرده و اندیشههای رقابت جویانه جای خود را به رفتارهایی مانند حسدورزی، بدبینی و خشم میدهد.
عوامل تهدیدکننده پایداری خانوادهها
به عقیده کارشناسان حوزه علوم اجتماعی همان اندازه که رقابت جویی و حرکت کردن زوجین در مسیرهای یکسان به منظور دستیابی به آرمانهای بهتر، در موفقیت خانواده نقش دارد، حسدورزی میان زوجین از عوامل تهدید کننده استحکام و پایداری خانودهها محسوب میشود.
دکتر امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، رقابتهای مثبت را از شاخصهای بررسی سلامت روان و شناخت خانوادههای موفق دانسته و معتقد است در ازدواجهایی که براساس آگاهی، ادراک و شناخت زوجین از یکدیگر انجام میگیرد، رقابتهای مثبت نقش پر رنگی در خانواده ایفا کرده و زن و شوهر همواره سعی میکنند تا در انجام کارهای مثبت و فعالیتهایی که خانواده را به پلههای موفقیت سوق میدهد، از یکدیگر سبقت بگیرند.
این جامعه شناس اضافه میکند: آمارها نشان میدهد زن و شوهرانی که از اعتقادات دینی بالایی برخوردار بوده و از لحاظ فکری و فرهنگی همسطح هستند، توانایی برقراری بهترین شیوه تعاملاتی را با یکدیگر داشته و سعی میکنند در کنار هم به بهترین نحو به ایفای نقش بپردازند.
این در حالی است که در خانوادههایی که حسدورزی جای رقابت سالم و مثبت را گرفته است، زوجین به جای اینکه در کنار یکدیگر حرکت کنند، در مقابل هم ایستاده و سبقت جویی نقش منفی به خود گرفته و به پایههای بنیان خانواده آسیب میرساند.
انتخابهای نامناسب
حسادت، بهانه جویی، ایرادگیری که از عوامل شکل گیری اختلافات زناشویی در زندگی خانوادگی محسوب میشوند، ریشه در انتخابهای نامناسب قبل از ازدواج، ناهماهنگیهای تحصیلی، فرهنگی و طبقاتی زوجین دارد.
دکتر محسن ایمانی، روانشناس، در این خصوص معتقد است: حسدورزی بین زوجین بدین معنا است که آنها از مهارت برقراری تعاملات و احترام متقابل برخوردار نیستند و از آنجایی که توانایی حل مشکلات و اختلافات را با شیوههای درست رفتاری ندارند، اعتراض خود را در قالب واکنشهای منفی مانند حسدورزی، لجاجت، بهانه جویی و انتقام گیری نشان میدهند. این روانشناس اضافه میکند: زن یا شوهری که حسدورزی یا بهانه جویی میکند بر این تصور است که زوج مقابل مانع از پیشرفت او است یا با سلطه گری قصد دارد تا نقش او را در خانواده کمرنگ کند. این در حالی است که چنین تصوراتی ممکن است ریشه در یک سوءتفاهم یا ناهماهنگیهای فرهنگی بین زوجین بوده که منجر به بروز اختلاف، بهانه جویی، ایرادگیری و در نهایت توهین و گاهی مشاجرات خانوادگی میشود.
جایگزینی مناسب
به عقیده کارشناسان حوزه خانواده، حسدورزی که عیب جویی، انتقام جویی و بهانهگیری زیرمجموعههای آن را تشکیل میدهد، از مهمترین عوامل آسیب زایی خانوادهها به شمار میآید که باید با ریشهیابی، علل شکل گیری آن در خانواده مشخص شده و رقابتهای مثبت جایگزین آن شود.
دکتر متین ثابتی، روانشناس، عوامل متعددی را در شکلگیری این رفتارهای منفی در خانواده موثر میداند و میگوید: برخی از رفتارهای زن و شوهران مانند حسدورزی که روابط زناشویی را تهدید یا تخریب میکند، ریشه در تجربیات منفی گذشته هر یک از زوجین دارد. برای نمونه، زمانی که زن یا شوهر در زمینه آموزشی موفقیت کسب میکنند، اما حاصل این موفقیت دور شدن عاطفی زوجین از یکدیگر بوده است، زمینه حسدورزی و بهانه جویی در فرد مقابل فراهم میشود.
این روانشناس اضافه میکند، توصیه میشود در خانوادهها شایسته سالاری، جایگزین مردسالاری یا زن سالاری شده و زمینه رقابت جوییهای مثبت و سازنده در زندگی فراهم شود.
هنر گوش دادن از جمله تکنیکهایی است که هر یک از زوجین باید آن را آموخته و به جای حسدورزی و انتقام جویی پای درد دل یکدیگر نشسته و سعی کنند در حل مشکلات بهترین راهکارها را ارائه دهند.
دکتر قرایی مقدم، جامعه شناس معتقد است در خانوادههایی که خویشتن محوری الگوی رفتاری هر یک از زوجین را تشکیل میدهد و زن و شوهر به جای استفاده از واژه «ما» که معنای یکی شدن را در بردارد، از کلمه من استفاده کرده و در اصطلاح «منم منم» میکنند، رقابتها و سبقت جوییهای منفی، فخر فروشی، جای تعاملهای دوستانه و رقابتهای مثبت را میگیرد و زمینه ساز طلاقهای خانوادگی شده و آسیبهای روحی و روانی، فرزندان را تهدید خواهد کرد.
به عقیده این جامعهشناس، رقابتهای منفی باعث سردی روابط شده و معنویات را در زندگی کمرنگ میکند، این در حالی است که در خانوادههایی که رقابتهای مثبت و سالم را الگوی فرزندان خود قرار میدهند، کودکان به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کرده و اعتماد متقابل بیشتری در میان آنها به وجود میآید. از طرف دیگر بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی فرزندان از پیامد گسترش رقابت سالم میان اعضای خانواده خواهد بود.
دکتر ایمانی نیز معتقد است، طبق سفارشاتی که در اسلام شده است زن و شوهران باید در نیکیها از یکدیگر پیشی بگیرند یا در روایات آمده است که زن و شوهر خوب و موفق کسانی هستند که در رسیدن به کمالات با هم رقابت کنند. این روانشناس اضافه میکند، زوجین باید بهترین راه را برای سازگاری با یکدیگر پیدا کرده و زمینه لازم را برای پیشرفت دیگری فراهم کنند.
تلاش برای کسب درجات علمی و تحصیل در مقاطع آموزشی از روشهایی است که حسدورزی را در خانواده کم کرده و با ارتقای سطح بینش و آگاهی زوجین آنها را برای رسیدن به سکوی موفقیت نزدیک میکند.